در این مقاله، هفت فیلم از کارگردانهایی نظیر فورد کاپولا، الیور استون، جیم جارموش و… به شما معرفی خواهند شد. این بار هم مثل همیشه فیلمهای پیشنهادی را طوری انتخاب کردهایم که تنوع کافی داشته باشند و به یک ژانر یا دوره تاریخی محدود نشوند. اولین پیشنهاد ما اثری به نام فارغالتحصیل است که از فیلمهای مشهور و بهیادماندنی دهه شصت میلادی محسوب میشود. سپس شاهکارهای دیگری از جمله کارول و عشق هرزه را معرفی میکنیم که این آخری، اثر محبوب و مورد علاقه دنی ویلنوو نیز هست.
The Graduate محصول سال ۱۹۶۷
داستین هافمن در این فیلم نقش بنجامین، پسری ساده لوح و خجالتی، را بازی میکند. بنجامین در جشن فارغالتحصیلیاش توسط یک زن افسرده و میانسال به نام خانم رابینسون اغوا میشود و رابطهای نامشروع را تجربه میکند. غافل از این که پدر و مادرش دختر خانم رابینسون را به عنوان همسر آینده او در نظر گرفتهاند.
فارغالتحصیل، اولین فیلم داستین هافمن بود که باعث محبوبیت این بازیگر برجسته شد. به راستی هم بازی ملموس و طبیعی هافمن به جای شخصیت بنجامین یکی از بهترین بازیهای عمر اوست، و شاید مهمترین دلیل ماندگاری فیلم نیز باشد. اما بیشتر موفقیت فارغالتحصیل به کارگردانی دقیق و حساب شده مایک نیکولز برمیگردد که توانسته است فضای تلخ و کابوسوار فیلم را با جزئیات فراوان به تصویر بکشد.
The Conversation محصول سال ۱۹۷۴
فرانسیس فورد کاپولا، کارگردان کهنه کار سینمای هالیوود، همیشه با سهگانه معروف و بیهمتای پدرخوانده به یاد آورده میشود. با وجود این، او آثار مهم و ارزنده دیگری هم در کارنامه دارد که فیلم مکالمه با بازی جین هکمن از جمله آنهاست. مکالمه در قیاس با شاهکارهای دیگر کاپولا چه در دهه هفتاد و چه پس از آن، فیلمی به مراتب شخصیتر است. این فیلم در زمان خود نه شکوه دراکولای برام استوکر را داشت و نه مانند پدرخواندهها فروش کرد. اما هنگام اکراناش به همان اندازه مورد تحسین و توجه دوستداران واقعی سینما قرار گرفت.
مکالمه در سال ۱۹۷۴ موفق به کسب جایزه نخل طلا از جشنواره فیلم کن شد.
Platoon محصول سال ۱۹۸۶
جوخه اولین اثر مهم الیور استون بود که نام این کارگردان جاهطلب را سر زبانها انداخت. فیلمی سهمگین و فراموشنشدنی که پرده از حقایق تکاندهنده جنگ برمیدارد و بیننده را وارد محیطی آکنده از خون و خشونت میکند. طوری که میتوان مطمئن شد همه اتفاقات جانکاه فیلم حاصل تجربیات بیواسطه کارگردان از حضور در میدان جنگ هستند .(استون، سابقه شرکت در جنگ ویتنام را دارد.)
فیلم، داستان نوجوان ۱۹ سالهای به نام کریس تیلور را تعریف میکند که برای خدمت به کشورش داوطلب اعزام به خط مقدم جبهه میشود. او در آنجا ظلم و ستم سربازان به مردم ویتنام را میبیند، از مرگ غیرمنتظره همرزمان خود یکه میخورد، و سرانجام با چشمهای گریان صحنه را ترک میکند.
Mystery Train محصول سال ۱۹۸۹
عنصر موسیقی در آثار جیم جارموش علاوه بر این که همیشه یکی از اجزای روایت است، فضای زمخت فیلم را تلطیف میکند و لذت زیادی به شنوندگاناش میدهد. بنابراین اگر او را نیز مانند تارانتینو یک کارگردان دیجی بنامیم، بیراه نگفتهایم. قطار راز، فیلمی است که علاقه جارموش به هنر موسیقی را با تک تک نماهای خود فریاد میزند. چراکه سرتاسر این فیلم را قطعات گوشنواز و سرخوشانهای از موسیقی عامهپسند آمریکایی پر کردهاند. پس برای پیوستن به این کارناوال موسیقایی دلانگیز آماده شوید.
داستان فیلم در سه اپیزود عجیب و پیچیده روایت میشود: دور از یوکوهاما، یک روح، گمشده در فضا.
Insomnia محصول سال ۱۹۹۷
بیخوابی، فیلمی ساخته اریک شولدبرگ و محصول کشور نروژ است که در سال ۲۰۰۲ میلادی توسط کریستوفر نولان بازسازی شد. اگرچه اثر شولدبرگ تیم بازیگری فیلم نولان (آلپاچینو، رابین ویلیامز، گلوریا سوانسون) را ندارد، اما بدون در نظر گرفتن این مورد چندین پله بالاتر از آن میایستد. هم از نظر فرم و هم به لحاظ درونمایه، این فیلم بهتر از بیخوابی نولان عمل کرده و دارای ارزش هنری بیشتری است.
یک افسر پلیس با بازی استلان اسکاشگورد، برای پیدا کردن راز قتل دختری جوان به شهری در نروژ فرستاده میشود که شبهای روشن و آفتابی دارد. او که به خاطر شرایط محیطی آنجا نمیتواند بخوابد، به صورت اتفاقی دستیار همراهاش را میکشد و اشتباه خود را از دیگران مخفی میکند.
Amores Perros محصول سال ۲۰۰۰
عشق هرزه، اولین قسمت از سهگانه مرگ به شمار میرود که مانند دو قسمت دیگر (۲۱ گرم و بابل) توسط آلخاندرو گونزالس ایناریتو ساخته شده و فیلمنامه آن را گییرمو آریاگا نوشته است. اثری که در فهرست فیلمهای مورد علاقه دنی ویلنوو جایگاه چهاردهم را دارد. (فهرست مذکور را میتوانید اینجا مشاهده کنید.) این فیلم درست مانند بابل یا مرد پرندهای به طرح پرسشهایی فلسفی میپردازد و نهایتا به تعریف متفاوتی از مفهوم انسانیت در جهان مدرن میرسد.
در عشق هرزه شاهد سه اپیزود مجزا از هم و پراکنده هستیم که در اثر یک تصادف رانندگی به همدیگر مربوط میشوند.
Carol محصول سال ۲۰۱۵
چند سالی است که همجنسگرایی در فیلمها موضوع بهشدت پرطرفداری شده است. اما از میان این همه فیلم، آنها که وارد فضای مسموم و شعارزده این روزها نشده و مشکلات زندگی همجنسگراها را به طور شایستهای نشان دادهاند، شاید به تعداد انگشتان یک دست هم نباشند. کارول یکی از معدود فیلمهایی است که در انجام این کار موفق بوده و توانسته تا مخاطباناش را به درک تازهای از مفهوم همجنسگرایی برساند.
بزرگترین نقطه قوت فیلم، چیزی به جز بازی ماهرانه رونی مارا و کیت بلانشت نیست. با وجود این نباید نقش تاد هینز، کارگردان فیلم، را در ماندگاری این ملودرام غمانگیز نادیده گرفت. کارول، اقتباسی از رمان «بهای نمک» نوشته پاتریشا هایاسمیت -نویسنده معروف و تحسینشده- است.