میگویند دیوانگی و بزرگی دو روی یک سکهاند. هر بار که تارگرین جدیدی زاده میشود، خدایان سکه میاندازند و دنیا نفسش را حبس میکند تا ببیند کدام رو میآید. تاریخچه خاندان اژدهاپرور تارگرین پر است از خون و آتش، و برای داغ و سوزانتر کردن این آتش قبل از شروع پخش سریال House of the Dragon قصد داریم با تک تک پادشاهان و ملکههای تارگرین آشنا شویم، و ببینیم که میان موهای سفید و اژدهایان سیاهشان چه پنهان شده و چطور توانستند به مدت 300 سال وستروس را در چنگال خود نگه دارند.
سریال House of the Dragon که پیش درآمدی بر سریال گیم آو ترونز است، شخصیتهای بسیار بیشتری از خاندان تارگرین معرفی خواهد کرد و در اصل، داستان سریال را روی فتوحات و سپس سقوط این خاندان خواهد چرخاند.در این مقاله قصد داریم مروری کامل بر افراد مهم و شناخته شده خاندان اژدها داشته باشیم.
گیم آو ترونز تمرکز اصلی خود را روی خاندان استارک گذاشته بود و شخصیتهای اصلی این سریال نیز از خانواده استارک بودند. در تاریخچه این خاندان میبینیم که شمالیها بیش از هر خاندان دیگر، با تارگرینها تعامل داشتند، چه از در دوستی و چه از در دشمنی. تارگرینها به مدت سه قرن روی تخت اهنین نشستند و فرمانروای هفت قلمروی وسترس به حساب میآمدند. در انتهای گیم آو ترونز دیدیم که دلیل اصلی جنگ داخلی شکر آب شدن رابطه استارکها و تارگرینها بوده، و باعث شده که خاندان براثیون روی تخت اهنین بنشیند.
تاریخچه حضور تارگرینها در وستروس
یکی از بارزترین جلوههای خاندان تارگرین در طول تاریحچه خود، ازدواج با محارم بود. آنها برای خالص نگه داشتن خون خود و خون پادشاهان بعدی، با یکدیگر همبستر میشدند و خون شاهی را در خاندان حفظ میکردند. دیگر نشانه خاندان تارگرین اژدهاها بودند. در وهله اول نیز قدرت این موجودات مهیب بود که باعث شد تارگرینها بتوانند روی تخت اهنین بنشینند. در سال 153 بعد از فتوحات بود که بسیاری گمان کردند اژدهاهای خاندان تارگرین کشته شدهاند و دیگر اژدهایی وجود ندارد، تا اینکه دنریس توانست سه اژدها را به دنیا آورد و با استفاده از قدرت آنها جلال و جبروت سابق خاندان خود را دوباره به دنیا نشان دهد. آتش و خون بهترین توصیف برای سخن گفتن در مورد خاندان تارگرین است، خاندانی که با روی کار آمدن برندون فلج که از خاندان استارک بود به کار خود پایان داد و دیگر روی حکومت را ندید.
ایگان فاتح
ایگان اول از خاندان تارگرین، که بیشتر اوقات با نام ایگان فاتح شناخته میشود اولین عضو خاندان تارگرین بود که بر هفت قلمرو پادشاهی کرد و به عنوان موسس سلسله تارگرینها شناخته شد. ایگان که در Dragonstone به دنیا آمده بود، با کمک خواهران اژدها سوارش یعنی ویسنیا و رائنیس توانست وستروس را فتح کند. او همچنین با خواهران خود ازدواج کرده بود و از انها فرزندانی به دنیا آورد. گفته میشود که ایگان برای انجام وظیفه با ویسنیا ازدواج کرده، زنی که عاشق جنگ بوده و خویی وحشی داشته است. دلیل ازدواج ایگان با رائنیس اما عاشقانهتر است، گویا رائنیس دوستدار هنر بوده و بسیار هم زیبا بوده است، و همین دلایل باعث ازدواج ایگان با وی شده است.
ایگان به مدت 37 سال حکومت کرد و نبردهای زیادی با خاندان مارتل از سرزمین دورن داشت، چرا که آنها حاضر به زانو زدن مقابل پادشاه نبودند و حتی بعد از انکه رائنیس بیشتر زمینهاشان را با اژدهایش به اتش کشاند، باز هم به مقاومت ادامه دادند. این جنگ در نهایت به مرگ رائنیس و اژدهایش مِراکسیس منجر شد، و خشم و عصبانیت ایگان نسبت به مارتلها را افزایش داد. ایگان دو فرزند پسر داشت: اینیس اول از رائنیس، و مِیگور اول از ویسنیا. ایگان در سن 64 سالگی و زمانی که داشت داستان رشادتهای خود را به فرزندانش میگفت بر اثر سکته جان باخت و از دنیا رفت. تخت آهنین سپس به اینیس اول، فرزند بزرگتر او رسید.
اِینیس تارگرین اول
دومین پادشاه هفت قلمرو، اینیس تارگرین اول بود، کسی که با مهربانی و دلسوزی شناخته میشد، و همانند پدر یا دیگر برادرش جنگجوی ماهر یا قسی القلبی نبود. اینیس که فرزند ملکه رائنیس بود، خیلی زود با آلیسا والریون ازدواج کرد و صاحب سه فرزند پسر (ایگان، ویسریس و جیهریس) و سه فرزند دختر (رئانیا، آلیسان و وائلا) شد. اینیس در مجموع پنج سال حکومت کرد و در این چند سال با شورشهای فراوانی مواحه شد، که بخش اعظمی از این شورشها به گروه Faith of the Seven اختصاص داشت.
اینیس قبل از مرگ خود در سن 35 سالگی اعلام کرد که پسرش ایگان را به عقد دخترش رئانیا در میآورد، تا بعد از او حکومت کنند. اینیس اول در سال 42 بعد از فتح از دنیا رفت و برادرش مِیگور، شورشی علیه پادشاهی راه انداخت و خواهان تخت آهنین شد.
مِیگور ظالم
فرزند جوانتر ایگان فاتح، مِیگور ظالم بعد از مرگ برادرش بر تخت آهنین تکیه زد. او چندین سال به دلیل داشتن چند همسر تبعید شده بود. میگور با سریس هایتاور و الیس هاووی ازدواج کرده بود و قوانین خاندان را زیر پا گذاشته بود. میگور باز هم دست به ازدواج زد و چون نمیتوانست دارای فرزند شود، مدام همسر جدیدی اختیار میکرد و تا آخر زندگی خود با شش زن ازدواج کرد.
میگور سنت پادشاه قبلی را ادامه داد و با سپتون اعظم که سردسته Faith of the Seven بود به جنگ ادامه داد، او همچنین با گروه پسران جنگجو هم به مبارزه برخاست و علیه شورششان قد علم کرد. او سپتونهای بسیاری را از دم تیغ گذراند و لقب ظالم به خود گرفت. وقتی که فرزند بزرگتر اینیس یعنی ایگان اعلام حکومت کرد، میگور به او حمله کرده و هم خودش و هم اژدهایش را نابود کرد. او سپس جهریسی و آلیسان را که فرزندان اینیس بودند را به Dragonstone فرستاد.
میگور فرزند بزرگتر اینیس یعنی ویسریس را پیش خود نگه داشت و به او جایگاهی در دربار داد. میگور وقتی فهمید که برادرزادههایش از Dragonstone فرار کردهاند، ویسریس را شکنجه داد و در نهایت به قتل رساند. بعد از این کار او برادرزادهاش رائنا را به اجبار به همسری گرفت و دختری که از ازدواج سابق خود داشت را به عنوان وارث خود اعلام کرد. در سال 48 بعد از فتوحات بود که جیهیریس اعلام حکومت کرد و در کنار خواهرش رائنیا به هفت قلمرویی حکم راند. بسیاری از اربابان وستروس به او پیوستند و از حرکتش پشتیبانی کردند. اندکی بعد جنازه میگور ظالم روی تخت آهنین پیدا شد و کسی نفهمید که چه کسی این بلا را بر سرش آورده است.
جیهریس تارگرین اول
با مرگ میگور، جیهیریس، فرزند اینیس در 14 سالگی به مقام حکومت رسید و توانست چهارمین پادشاه هفت قلمرو شود و بر تخت آهنین تکیه دهد. جیهیریس به هوشی فراتر از سن و سال خود، بخشش، مهربانی و قاطعیت شناخته میشد و میگفتند که به دنیا آمده تا پادشاه باشد. گرچه مشاوران جیهریس مخالف این کار بودند، اما او با خواهرش آلیسان ازدواج کرد و دارای 13 فرزند شد: ایگان، دنریس، ایمون، بیلون، آلیسا، مِیگل، وِیگان، دِیللا، سائِرا، ویسرا، گِیمن، والریون و گِیل.
ایمون پدر دختری با نام رائنیس شد و جیهیریس فرزندش بیلون را به عقد آلیسا در آورد، از ازدواج این دو، سه فرزند به دنیا آمد: ویسریس، دیمون، و ایگان تارگرین. بعد از مرگ ناگهانی بیلون، جیهیریس از محفل بزرگ درخواست شور کرد و آنها نیز گفتند که وارث تاج و تخت کسی نیست جز فرزند بزرگ بیون، یعنی ویسریس. جیهیریس بعد از 55 سال حکومت در آرامشی نسبی، در سن 69 سالگی و سال 103 بعد از فتوحات چشم از دنیا بست.
ویسریس اول/رائنیرا/دیمون تارگرین
ویسریس تارگرین اول اژدهاسوار، بعد از مرگ پدربزرگش جیهیریس وارث حکومت شد و پادشاهی عادل بود. البته در دوران حکومت وی بود که بذر جنگ داخلی کاشته شد و به وقایع سریال حاندان اژدها منجر شد. این جنگ با رقص اژدهایان همراه بود، نبردی بین دختر ویسیریس یعنی رانیرا و پسرش ایگان. ویسریس در ابتدا با یکی از عموزادگان خود یعنی آئما اَرین ازدواج کرد، و صاحب دختری با نام رائنیرا شد. ملکه فردای همان روز با به دنیا آوردن پسرشان یعنی بیلون بر اثر حمل وضع از دنیا رفت. رائنیرا خیلی زود به عنوان وارث پدرش ویسریس شناخته شد، در حالی که دیمون پسر او خود را وارث حقیقی تخت آهنین میدانست. البته ویسریس ازدواج مجددی هم با الیسن هایتاور داشت و پسری به دنیا آورد با نام ایگان. فرزندان دیگر او هم بعد از مرگش با رائنیرا بر سر تخت آهنین به نبرد پرداختند.
ایگان تارگرین دوم
با مرگ ویسریس، ایگان دوم با وجود مخالفت خواهرش رائنیرا روی تخت آهنین نشست. این دو به نبرد با هم پرداختند و در جنگ رقص اژدهایان با مرگ روبهرو شدند. ایگان که با خواهر خود یعنی هلینا ازدواج کرده بود، صاحب دو فرزند پسر بود که هر دو در ایام جوانی در نبرد کشته شدند. به همین دلیل وارث تخت آهنین کسی نبود جز فرزند رائنیرا و دیمون، یعنی ایگان سوم. پس میتوان گفت که با مرگ ایگان دوم در سال 131 بعد از فتوحات، تخت آهنین به ایگان سوم رسید.
ایگان تارگرین سوم
پس از رقص اژدهایان، ایگان جوانتر پس از مرگ مادر و عمویش روی تخت آهنین نشست. ایگان سوم با کمک دست شاه و برادش یعنی ویسریس توانست نظم و یکپارچگی را به هفت قلمرو باز گرداند و اربابان مناطق مختلف را زیر یک پرچم جمع کند. پادشاه در جوانی خود زخمی برداشته بود که حاصل حضور در جنگ بود، و در طول 26 سال حکومت خود هیچ احساسات خاصی از خود بروز نداد، او خشک و تقریبا افسرده بود بود و فقط وقتی حرف از اژدهاها میشد از خود احساسات نشان میداد: با سخن گفتن از اژدهایان در نزد ایگان سوم میتوانستید خشم و عصبانیت بی حد و مرز او را ببینید، چرا که اژدهایان در زمان حکومت او کشته شده و از دنیا محو شده بودند.
ایگان در ابتدا با دختر عموی خود جیهریا ازدواج کرد، کسی که دو سال بعد احتمالا با خودکشی حان خود را گرفت او از دنیا رفت. او سپس با دینیرا والریون ازدواج کرد و صاحب پنج فرزند شد: دیرون، بیلور، دینا، رینا، و الینا. ایگان در سن 36 سالگی از مرض سل جان باخت و پسر بزرگش یعنی دیرون وارث تخت آهنین گشت.
دِیرون تارگرین اول
در سال 159 بعد از فتوحات، دیرون اول روی تخت آهنین نشست و به عنوان هشتمین پادشاه خاندان تارگرینها شناخته شد. او تا 161 بعد از فتوحات حکومت کرد. از مهمترین کارهایی که دیرون اول انجام داد این بود که به سرزمین دورن یورش برد و در نهایت شاهزادگان دورنی و مردمانش تسلیم شدند و سوگند وفاداری نسبت به خاندان تارگرین یاد کردند. البته این فتح بزرگ در نهایت به شورش مجدد دورنیها انجامید، و دشمنان زیادی برای دیرون به ارمغان آورد که باعث مرگش در 18 سالگی شد. دیرون هیچ فرزندی نداشت و به همین دلیل تاج و تخت به برادر بزرگترش بیلور رسید.
بیلور تارگرین اول
ویسریس دوم
ویسریس دوم که قبلا به عنوان دست شاه نیز عمل کرده بود، بالاخره به عنوان صاحب تخت آهنین شناخته شد. او تجربه بسیار بیشتری نسبت به پیشینیان خود داشت و توانست حکومت خوبی نیز داشته باشد. برخی شایعات میگویند که او بیلور را مسموم کرده تا خود به تخت آهنین برسد. حکومت ویسریس دوم تنها یک سال طول کشید و در سال 172 بعد از فتوحات با بیماری ناگهانی از دنیا رفت.
ایگان نالایق
بزرگترین پسر ویسریس دوم یعنی ایگان تارگرین چهارم بعد از پدر روی تخت حکومت نشست. او به ایگان نالایق معروف بود. ایگان نالایق یکی از بدترین پادشاهان خاندان تارگرین محسوب میشد و تاریخ نیز او را به نیکی به خاطرن سپارد، ایگان چهارم زندگی لا ابالیای داشت و مدام به دنبال عیاشی بود، او حرامزادگان زیادی نیز پس انداخت و بین مردم منفور بود. در سن 49 سالگی بود که با مشکلات بسیاری مواجه شد و سلامتش به خطر افتاد، و در نهایت با مرگ بسیار دردناکی از دنیا رفت. ایگان چهارم قبل از مرگ، فرزند حرامزادهاش یعنی دیمون بلکفایر اول را مشروع اعلام کرد، پسری که از رابطه ایگان نالایق و دخترعمویش به دنیا آمده بود. دیگر فرزند حرامزاده او که مشروع اعلام شد بریندن ریورز بود.
دِیرون تارگرین دوم
دیرون دوم که تنها فرزند مشروع ایگان چهارم محسوب میشد، در سال 184 بعد از فتوحات به حکومت رسید و مجبور شد با چالشهای بسیاری مواجه شود، که بزرگترین آنها مبارزه با برادران ناتنی خود بود. شورش بلکفایرها در زمان دیرون تارگرین دوم شروع شد و پادشاهی را وارد بحران کرد. دیرون به خوبی این شورش را کنترل کرد و به عنوان یکی از بهترین پادشاهان دنیای نغمه یخ و اتش شناخته شد. او موفق شد هفت قلمرو را دوباره متحد کند و زیر یک بیرق آورد. او پس از ازدواج با میریا مارتل، صاحب چهار فرزند پسر شد: بیلور، ایریس، ریگال و میکر تارگرین.
در اواخر حکومت دیرون دوم در سال 209 بعد از فتوحات بود که بیلور به اشتباه توسط برادرش میکر کشته شد. وارث دیرون دوم کسی نبود جز والار، پسر بیلور، اما او نیز همراه با دیرون بر اثر مریضی بزرگ بهار از دنیا رفت و حکومت به ایریس رسید.
ایریس تارگرین اول
دومین پسر دیرون دوم یعنی ایریس تارگرین اول در سال 209 بعد از فتوحات پادشاه شد. او با علاقه زیادی که به کتابها و تاریخ داشت شناخته میشد. او در زمان حکومت خود عمویش بریندن ریورز را به عنوان دست پادشاه انتخاب کرد و به او اجازه داد که به جایش حکمرانی کند. دوران حکومت ایریس تارگرین اول با نبردهای سختی که با شورشیان بلکفایر داشت شناخته میشد. ایریس در سال 221 بعد از فتوحات از دنیا رفت و چون وارثی نداشت، حکومت به برادرش میکر تارگرین رسید.
مِیکر تارگرین
جوانترین فرزند دیرون دوم، مِیکر اول بود که با قضاوت عجولانه و بیصبری شناخته میشد. او همچنین در فرماندهی نظامی زبانزد بود. او دستور داد که یک تاج جدید برایش بسازند که ظاهر جنگی بیشتری داشت، البته مهمترین نکته دوران جکومت وی روزهای کوتاه صلحآمیزی بود که به ارمغان آورد. میکر شش فرزند داشت: دیرون، آیرون، ایمون، دیللا، ایگان پنجم و رِی تارگرین. پیدا کردن وارث برای میکر تبدیل به یک بحران شد، چرا که دو تن از پسرانش ناگهان از دنیا رفتند و فرزندانی که به جا مانده بودند لایق حکومت نبودند. محفل بزرگ با شور خود اعلام کرد که ایمون تارگرین، پسر سوم میکر باید پادشاه شود. ایمون (که در سریال گیم آو ترونز نیز حضور داشت) این امر را رد کرد و گفت که پادشاهی را نمیخواهد، و بهتر است اژ به جای او روی تخت آهنین بنشیند.
ایگان تارگرین پنجم
ایگان تارگرین پنجم که با نام اگ شناخته میشد، برادر کوچکتر میستر ایمون دوستداشتنی در سریال گیم آو ترونز بود. ایگان در سال 233 بعد از فتوحات به پادشاهی رسید، او در اولین اقدام خود دستور داد که کلاغخونین (یکی از حرامزادگان ایگان چهارم) دستگیر شود وبه نگهبانان شب ملحق گردد. در زمان حکومت او ایمون تارگرین، برادر بزرگترش هم به نگهبانان شب ملحق شد و توانست رابطه خوبی با جان اسنو برقرار کند. در دوران حکومت ایگان پنجم شورشهای فراوانی خلق شدند و شورشیان بلکفایر باز هم به جنگ آمدند؛ البته ایگان بیشتر تمرکز خود را روی بهبود وضعیت مردم گذاشته بود و این باعث خشم و عصبانیت اربابان محلی شد.
ایگان از همسر خود بتا بلکوود پنج فرزند داشت: دانکن، جیهیریس دوم، شائرا، دیرون و رائللا تارگرین. دانکن با ازدواج با Jenny of Oldstone شناخته میشود، او همچنین از تاریخ خونین تارگرینها متنفر بود. فرند ایگان یعنی جیهیریس به شکل مخفیانه با دخترش یعنی شائرا ازدواج کرد و پس از مرگ ایگان در 259 بعد از فتوحات به تاج و تخت رسید.
جیهیریس تارگرین دوم
ایریس دوم (شاه دیوانه)/ریگار/ویسریس تارگرین
اتفاقاتی که باعث آغاز سریال گیم آو ترونز بودند، مستقیما با پادشاه ایریس دوم ارتباط داشتند. او با نام شاه دیوانه معروف شده بود. ایریس دوم به پارانویا دچار بود و هر چیزی را همانند تهدیدی علیه جان خودش یا فرزندانش میدید، او مدام فکر میکرد که مخالفت با وی یعنی تلاش برای کشتنش. ایریس که به آتش و وایلدفایر (آتش سبز) علاقهمند شده بود، تصمیم گرفت مجرمین را با زنده سوزاندن مجازات کند. ایریس و هواهرش دارای فرزندان بیشماری بودند که تنها سه تن از آنان توانستند به سن و سال جوانی برسند: ریگار، ویسریس و دنریس تارگرین.
ریگار که بزرگترین فرزند ایریس دوم بود، خیلی زود با رشادتهای خود در جنگ شناخته شد و با الیا مارتل ازدواج کرد. ریگار و الیا صاحب دو فرزند شدند که هر دو در جریان نبردی که در سریال گیم آو ترونز نیز از آن زیاد سخن گفته میشود کشته شدند. ریگار اقدام به دزدیدن لیانا استارک کرده بود، دختری که باید با رابرت براثیون ازدواج میکرد، و رابرت نیز در اعتراض به این کار همراه با خاندانهای شمالی استارک علیه ریگار قیام کرد. ریگار در نبرد ترایدنت با رابرت مبارزه کرده و کشته شد. قیام واقعی زمانی شکل گرفت که ایریس دستور داد بسیاری از لردهای شناخته شده کشته شوند و مقر پادشاهی نیز سوزانده شود.
در همین زمان بود که جیمی لنیستر، یکی از اعضای نگهبابنان پادشاه ایریس را به قتل رساند. فرزندان او یعنی ویسریس و دنریس به سرزمین پنتوس تبعید شدند و مدتی آنجا زندگی کردند، تا بتوانند با تجدید قوا علیه پادشاه غاضب یعنی رابرت براثیون بجنگند.
دنریس تارگرین/جان اسنو
ویسریس که مشتاق باز پس گیری تخت آهنین از براثیونها بود، خواهر خود یعنی دنریس تارگرین را به ازدواج کال دروگو در آورد. البته درگو خیلی زود تاجی از طلای ذوب شده روی سر ویسریس ریخت و او را کشت، و دنریس تبدیل به تنها تارگرینی شد که مستحق حکومت بود. او با جمع کردن هواداران بیشماری از پنتوس به وستروس سفر کرد و توانست پایتخت را نیز تصاحب کند. جان اسنو، لرد وریس و تیریون لنیستر در این مسیر او را همراهی کردند. دنریس همانند پدرش دیوانه شد و مردمان بیگناه را به آتش انداخت، و جان اسنو مجبور شد برای جلوگیری از قتل عام بیشتر او، دنریس را بکشد.
کمی قبل از این مشخص شده بود که جان اسنو در اصل ایگان تارگرین ششم و فرزند ریگار تارگرین است. محفل بزرگ پس از این تصمیم گرفت که برن استارک را به عنوان پادشاه وستروس بشناسد و حکومت 300 ساله تارگرینها این گونه به پایان برسد. البته عاقبت دنریس چیزی ب.د که در سریال گیم آو ترونز دیدیم و هنوز مشخص نیست که نویسنده اصلی یعنی جرج آر آر مارتین برای این شخصیت چه پایانبندیای در نظر گرفته.
یکجا خوندم که اژدها جسد دنریس رو به یک شهر که اسمش یادم نیست میبره و دنریس زنده میشه و برمی گرده البته نه در شکل و شمایل انسان زنده بصورت ظواهر مردگان برمی گرده و انتقام سختی در راه است
توضیحاتت فوق العاده بود
مارتین هنوز در حال نوشتنه؟؟؟
ظاهرا.