بدون شک “جوکر” یکی از مورد انتظارترین و در عین حال جنجالیترین فیلمهای سال جاری است که به رغم بازخوردهای متناقض رسانههای مختلف، علاقهمندان به گرمی از آن استقبال کردند. به جرات میتوان گفت که جوکر یکی از بهترین تجربههای سینمایی چند سال اخیر است که توانسته تا با فاصله گرفتن از فیلمهای کمیک بوک این روزهای سینما، تجربهای متفاوت را به ارمغان آورد؛ تجربهای که تک تک لحظات آن بیننده را به تفکر وا میدارد. جوکر موفق شده است تا با الهام گرفتن از جامعه امروزی، خطر بیدار شدن جوکر درون مردم رنج دیده را به ما گوشزد کند. شاید همین مورد است که سبب هراس رسانهها و نگرانی آنها از واکنشهای احتمالی شده است. در یادداشتی بر فیلم جوکر سعی داریم تا نگاهی به داستان جنجالی آن داشته باشیم.
توجه: این مقاله بخشهایی از داستان فیلم را لو میدهد.
با آغاز اکران فیلم جوکر، برخی از سینماها محدودیتهای ویژهای برای نحوه لباس پوشیدن و حتی نوع آرایش چهره در نظر گرفتند. همین موارد نشان میدهند که فیلم تا چه اندازه میتواند بر احساسات و نگرش افراد حاضر در سالن سینما تاثیرگذار باشد که سینماداران سعی کردهاند تا با برقراری محدودیتهایی از بروز حوادث احتمالی جلوگیری کنند.
حال سوالی که پیش میآید این است که چرا یک فیلم کمیک بوک تا این حد جنجال به پا کرده و سبب شده است تا عدهی بسیاری از تاثیر غیرقابل انکار آن بر جامعه جهانی هراس داشته باشند؟
به جرات میتوان گفت که داستان فیلم جوکر انسانیترین داستان کمیک بوکی میباشد که تا به حال نوشته شده است؛ فیلم جوکر نشان میدهد که آدم بدهای داستان همیشه هم بد نبودهاند و زمانی هم عشق و محبت در دل آنها وجود داشته است. عوامل مختلفی دست به دست یکدیگر میدهند تا یک انسان به جنون کشیده شود. حال تاد فیلیپس، کارگردان فیلم جوکر، جامعه را یکی از اصلیترین دلایل تبدیل شدن آرتور به جوکر میداند.
به عبارت دیگر، این جامعه است که آرتور را به جوکر تبدیل کرده و شاید همین مورد سبب شده تا فیلم جوکر داستان تاریکی داشته باشد و برخی از منتقدان نگران تاثیر این فیلم بر ذهنهای خسته و رنج کشیده هستند.
آرتور به عنوان یک دلقک که با مشکلات روحی و روانی مختلفی دسته و پنجه نرم میکند، تنها هدفش آوردن لبخند بر لب مردم است اما جامعه آرتور را پس میزند و در نهایت راهی جز جنون و تبدیل شدن به جوکر باقی نمیماند.
جوکر شخصیتی نیست که در طول یک شب متولد شده باشد. در واقع تمام بیمهریها، آزار و اذیتها و بیاعتناییهای دوران کودکی، نوجوانی و بزرگسالی دست به دست یکدیگر دادهاند تا در نهایت آرتور به جوکر تبدیل شود.
شاید بتوان گفت که جوکر خواکین فینیکس نماد مردم رنج کشیده دنیای امروز است.
هر زمان که آرتور یک قدم به جنون نزدیکتر میشود، خواکین فینیکس با هنرنمایی هرچه تمامتر شروع به رقصیدن میکند. به نظر میرسد که آرتور رقصیدن را راهی برای آرامش و تسکینی بر دردها میداند. درواقع با هر بار رقصیدن، قسمتی از آرتور میمیرد و این جوکر است که جای آن را میگیرد.
آرتور از بیماری روانی به نام سودوبولبار افکت رنج میبرد؛ این بیماری سبب میشود تا فرد بدون اراده بخندد یا گریه کند. در فیلم جوکر این بیماری به شکل خندههای بیاراده در آرتور پدیدار میشود.
شاید در نگاه اول با دیدن این خندهها لبخند بزنید اما وقتی به چهره آرتور و چشمان پر اشک او نگاه میکنید، میبینید که این خندهها از روی خوشحالی نیستند و دردی در پس آنها نهفته است؛ دردی که شاید از مردم نامهربان و شرایط اجتماعی حاکم نشئت میگیرد.
تنها افراد غریبه نیستند که سبب شدهاند تا جوکر متولد شود. در واقع شاید بتوان گفت که مادر آرتور بیشترین سهم را در تباه شدن زندگی فرزندش داشته است؛ مادری که از مشکلات روانی رنج میبرد و توهمات او سبب شده است تا افکاری غیرواقعی در ذهنش شکل بگیرد. در بخشی از فیلم درمیابیم که آرتور در دوران کودکی توسط دوست پسر مادرش مورد آزار و اذیت قرار گرفته که همین موضوع سبب شده است تا بخشی از مغز آرتور آسیب ببیند.
درواقع هر کدام از ما یک جوکر دورن داریم که ممکن است روزی مثل جوکر درون آرتور زبانه بکشد. شاید این اصلیترین پیام فیلم باشد. در عین حال تاد فیلیپس پاسخی منطقی برای این پیام در نظر گرفته است و آن چیزی نیست جز کمی انسانیت.
درواقع با هر بار رقصیدن، قسمتی از آرتور میمیرد و این جوکر است که جای آن را میگیرد.
فیلم جوکر پر است از سکانسهای نمادین، به عنوان مثال میتوان به سکانسهای بالا رفتن آرتور از پلهها و یا وارد شدن به آسانسور اشاره کرد؛ زمانی که هنوز جوکر درون آرتور متولد نشده است، آرتور به سختی از پلهها بالا میرود و به هنگام وارد شدن به آسانسور همیشه گرفته و ناراحت است. نکته قابل توجه این است که زمانی که جوکر متولد میشود، اینبار میبینیم که آرتور به جای بالا رفتن از پلهها، شروع به رقصیدن و پایین آمدن میکند و دیگر به هنگام ورود به آسانسور غمگین نیست. حتی با تبدیل شدن آرتور به جوکر، نورپردازی فیلم تغییر میکند و حال و هوایی روشن و شادتر به خود میگیرد؛ بهطوری که دیگر آسمان گریه نمیکند و غروب غمانگیز خورشید جای خود را به طلوع دلانگیز صبحگاهی داده است. به نظر میرسد که تاد فیلیپس میخواهد به بیننده بفهماند که دیگر سختیها و مشکلات آرتور تمام شده و حالا این جوکر است که میتواند از زندگی لذت ببرد.
شاید بتوان گفت که تمام لبخندها و خندههای آرتور از روی درد و رنج است اما با تبدیل شدن او به جوکر، این لبخندها شکل حقیقی خود را پیدا میکنند. به تعبیری میتوان گفت که دیگر جوکر نیازی به تظاهر کردن ندارد و از این به بعد شکل واقعی خود را به جامعه نشان میدهد.
تنها یک جرقه کافی است تا جوکر درون ما شعلهور شود.
در مجموع میتوان گفت که فیلم جوکر یکی از بهترین فیلمهای سینمایی چند سال اخیر است که توانسته با جدا کردن راه خود از فیلمهای کمیک بوک، داستانی فوقالعاده از سیر تحول یک انسان به قاتلی بیرحم را به تصویر بکشد. شاید بهتر است پس از دیدن این فیلم کمی به فکر فرو برویم و رفتار اجتماعی خود را ارزیابی کنیم؛ شاید رفتار مسئولانه و مهربانانه ما بتواند از پدیدار شدن قاتلی بی رحم در جامعه جلوگیری کند. تنها یک جرقه کافی است تا جوکر درون ما شعلهور شود.