سجی نامه – قسمت چهارم: هر دم از این باغ خری میرسد
سلامی گرم به سردی روزهای دیدن نتیجه امتحانات. سلامی سرد به گرمی یک فنجان چایی نبات! خوانندگان عزیز شما هم اکنون سجی نامه قسمت چهار را میخوانید و ضمن آرزوی صبر و شکیبایی فراوان تا به پایان رساندن آن توضیحاتی در باب تیتر این قسمت خواهم داد!
اصولا “خر” موجودی است که هیچ حالیش نیست و فقط میخواهد بار ببرد و با بردن بار نشان دهد چقدر BadA** میباشد. حال منظور من از باغ صنعت نوین “گیم ایران” است و “خر” صفحات زرد، افراد و اشخاصی هستند که با به حاشیه رفتنها گیم را با “رپ فارس” یا “برنامهی نود” اشتباه گرفتهاند و سعی میکنند با ساخت بک آپ استوری و ماجراهای قسمت سوم فیلم معروف “شعله” ایجاد شهرت کنند.
اسب، گیمر نجیبی است
سجی نامه از لحاظ دستور زبان و نگارش و همینطور املاء به کل غلط بوده و هرگونه ایراد ادبی گرفتن پیگرد شخصی تا مرزی که ممکنه حتی… بگذریم! و ضمن آن به حضور محضر پر شریفتون بگم بنده فن هیچ چیزی نیستم و تا آخرین روزی که اینجا در این بخش می نویسم به همه چیز گیر خواهم داد. حتی فامیلی آقای زعفرانی (البته این ادعای بیخودی بود و به شخصه اگه اینکارو بکنم اخراجم!)
اصولا تلاش سرچشمهای است برای شکوفایی ذهن محدود بشر. این بشر که از ابتدای خلقتش حماقت کرده و با گفتن “شکر خوردم” آن را جبران کرده همواره میخواهد ضمن شکوفایی، به رقبا و کسانی که همانند او و یا بیشتر تلاش میکنند گند بزند تا چهرهی زیبای خود را به همگان نشان دهد و بگوید من مجردم کسی زنم نمیشه؟!
مزخرف است اگر بخواهیم صنعتی نوپا را برایش مثال بزنیم. چیزی که عدهی بسیاری درگیر آن هستند و گیم نیوز هم جزء آن قاعده است. اما ما یاد گرفتهایم مولفه و پیش نویسی شده کار بکنیم. آیا وقت آن نرسیده که پیشرفت کنیم؟ نخیر آقا! پیشرفت واسه چی؟ بمونیم توی همین مود لذت ببریم مخاطبمون هم بر فرض ممکن “چیز” فرضش میکنیم. نویسندههای تازه کار میآوریم و با وعدهی چهارمین نمایشگاه گیم ایران واقع در مصلای تهران از آنها در حد برده بیگاری میکشیم و دیگران را نردبان میکنیم! این مصداق یک سیستم کاری در سایتهای حدود 2 یا 3 سال پیش در ایران بود. اما هم اکنون با حضور وبسایتهای علاقه مند به استفاده از “کنترل + زد” و استفاده از نامهای دامنهای پلنگی و همینطور ایجاد شعاری با عنوان “ما نو میآوریم، ما کلا نو هستیم و هرکس نو نیست خر است!” شروع به فعالیت میکنند. دست مریزدا به شما “نو” دوست! بابا شما سیستم مورد نیاز ویچر 3 و ما هم پیکسلهای “پیتفال”!
در این بین برخی دوستان “خوش فکر” (نه روشن فکر) حضور دارند که به شدت سختگیرانه عمل میکنند؛ گویی که از شکم مادر خویش دست به قلم بودهاند و آن زمان که کوجیما به اسنیک میگفت اسنک آنها تحلیلهایی در باب “پارا مودههای پسامدرن” یا “تفکرات خلاق آوانگارد” مینوشتند. این قاعده نه تنها در بخش گیم، بلکه در سینما و دیگر هنرهای پویا بر قرار است. نویسندهای زمانی حق دارد خود را “منتقد” بداند که اول خودش انتقاد پذیر باشد و دکمهی بلاک و آنفالوی توئیتر و فیسبوکش Most Used Bottom زندگیاش نباشد! بد نیست واقع بین باشیم و در وجودمان مقداری ایراد ببینیم. کسی با این تیریپهای Nerd و Geek زدن شما را “استاد” نمیکند و بدانید هیچکس کامل نیست حتی شما منتقد عزیز. شمایی که دیدگاه یک طرفه و مزخرفت را به خورد مخاطب میدهی و در آن از الفاظ “میفرمایم” و “مینمایم” استفاده میکنی و با دو لفظ “آنتاگونیست” و “گونیست آناتا” سعی بر تحلیل چیزی داری که در مخیلهی شما نقش پلانکتون در باب اسفنجی را دارد. (یعنی ذهنی خلاق که صرف دزدین فرمول همبرگر خرچنگ میشود!)
به تازگی در باب نویسندههای وبسایتها اتفاقاتی افتاده که موجبات خندهی ما را فراهم ساخته است. پیشنهاد بنده به بنیاد ملی بازیهای رایانهای در بخش رسانههایشان این است که همانند فوتبال ایجاد قرارداد کنند و نیم فصل (همین کریسمس اینا که خبر مبر کم میاد) نقل و انتقالات انجام بدن. خیلی هم خوب میشه تازه یهو دیدید گیم نیوز لیونل مسی رو اورد دیگه حله هرشب گل میزنیم به این و اون!
قدیمترها که در فیسبوک مشغول “مدلینگ” بودم گیمرانی میدیدم که فدای “الن پیج” میشدند و تومب رایدر را بهترین بازی “ایزومتریک” خود میدانستند. همانند نیکبخت واحدی که نیمی در استقلال داشت و نیمی در پرسپولیس، این افراد نیز نصفه بودند و الن پیج را به مسئلهی خوی ماجراجویی و لباسهای لارا کرافت ربط میدادند. (میگم خوب شد داوود قفس این بیاند را ساخت! تا قبل از آن مخاطبان ایرانی گیم نمیدانستد اسم او یعنی پیچ یا مهره و یا حتی صفحهی کتاب.)
ارزشی که عوض شود تو را با ارزش میکند
فقر در هر عرصهای اصولا بدبختی به بار میآورد. اما بحث فقری در کار نیست. برای دیگران جالب است که بدانند نویسندهای که بخواهد طرز فکر خود را با مطلبش تحمیل کند اصولا نویسنده نیست. کم از آدمای دیکتاتور ندارد و شخصا یه 30بیل هیتلری هم بزارند تکمیل کنندهی ما هستند! مخاطب شما فکر میکند دسته جمعی در یک دفتر دور هم جمع شدهاید و دارید سخت کوشانه کار میکنید اما پشت پرده یه چیز دیگس! من نمیدونم چرا عادل فردوسی پور یه 90 واسه گیم ایران نمیزنه؟ بخدا سوژههای خنده دار تر و جالب تری داریم. به جای آقای فنایی هم یکی از همین منتقدنماها را میاریم هرچیزی که روی کرهی زمین است نقد میکنیم به متا هم نگاه میکنیم که بالا و پایین نشود. قربانی ما در این میان کلمهای است به نام “اصول” که متاسفانه اینجا بر قرار نیست. حالا اصرار هم بکنید لژیونر میشوید و میرید E3! اونجا کم کم جوگیر میشی با Cosplay لارا کرفت عکس میگیری و میزاری “اینستاگرام” و عنوانش میشه این: من و لارا همین الان یهویی بعد از یک روز شیک و مجلسی!
سعی کنیم یادبگیریم اگه اتحاد باعث میشه یه کاری درونش شکوفایی رخ بده. البته پژمردگی رو دوستان ترجیح میدن و میگن اگه ما پرچممون نمیره بالا چرا اونا پرچمشون بره بالا؟ (این فلسفهی پرچم رو من بدونم کی باب کرد اینجا خوشحال میشم :دی) اون عمق تعصب ماست که نمیزاره هرچیزی که ضد باور کاریمون هست رو قبول نکنیم. آفرین به این ذهن خلاقت که تعصب داره اما لطمه زدن کار خوبی نیست! عزیزم دنیا دو روزه میای مثلا اصول کاری سایتای دیگه رو به این و اون میگی خود شیرینی؟ آخرش چی؟ میری E3 با لارا کرفت عکس میگیری دیگه! خب عکس انقدر ارزشش رو داره؟ میخوای بیا با من عکس بگیر تازه توی ایکس باکست اچیومنت هم باز میشه امتیازات بالا میره همه میگن گیمر حرفهای هستی (ارواح عمهی من) و تمشک طلایی میگیری!
خلاصه که سعی کنید بچههای خوبی باشید و با ماشین لباسشویی ارتباط بر قرار نکنید. مثل فرنود نباشید بچههای توی خونه! شماره پنج هم موضوع خاصی نداره و قرار به سوژههای مختلف بپردازه مث همین دوست عربمون که اومده توی تیکن هذا ماذا فی مکانی ماذا بگه آخرشم یه بریک دنس بره واسمون.
مواظب خودتون باشید. خدانگهدار!
ادای دین بنده به شما فعلا تموم شده 🙂 حالا منتظر جواب هم نمی مونم و میرم یه چرتی بزنم