«آخرین ما»؛ برترین بازی تاریخ
دسامبر 2011 شرکت بازی سازی ناتی داگ عنوان جدید خود «آخرین ما» (The Last of Us), بازی سوم شخص ماجراجویی-حادثه ای ترسناک زنده ماندن را معرفی کرد. از همان ابتدا این بازی نظر بازیکنان و منتقدان را به خود جلب کرد؛ اما شاید خود ناتی داگ در خواب هم نمیدید که این بازی بعد از عرضه به صدر تمامی جدولهای نقد و فروش برسد و فقط در هفته اول انتشار 1.3 میلیون نسخه به فروش برساند و توسط اکثر منتقدین به بهترین بازی ساخته شده توسط ناتی داگ (شرکتی که سری بازیهای آنچارتد را ساخت و عرضه کرد) لقب بگیرد. بهعلاوه، یکی از بهترین عناوین تاریخ بازیهای رایانهای انتخاب شود.
در این بازی بازیکن جوئل را کنترل میکند که وظیفه دارد تا الی را از میان یک آمریکای پسا-آخرالزمانی عبور دهد. داستان بازی به این صورت است که در سال 2013, جوئل که یک پدر تنها است و در مزرعهای نزدیک آستین در تگزاس با دختر 12 سالهاش سارا زندگی میکند، یک شب با شیوع نوعی کپک کوردیسپس مواجه میشود که جمعیت را به هیولاهای آدمخوار تبدیل میکند و به سرعت کل کشور را درمینوردد. زمانی که جوئل به همراه برادرش و سارا در حال فرار هستند، سارا به ضرب گلوله یک سرباز زخمی شده و در دستان جوئل جان میدهد. دو سال بعد بخش اعظمی از تمدن بشری از بین رفته و بازماندگان در مکانهای قرنطینه، شهرهای آزاد و به صورت عشایری زندگی میکنند. جوئل به همراه دوستش تس دو قاچاقچی هستند و در یکی از تعقیبهایشان به دنبال فردی به نام رابرت در میابند که او اسلحههای دزدیده شده را به گروه کرم شب تاب فروخته. مارلین رئیس کرم شب تاب به آنها قول میدهد اگر دختری به نام الی را از منطقه قرنطینه بوستون خارج کنند دوبرابر اسلحهها را به انها خواهد داد. جوئل، تس و الی یک شب از قرنطینه فرار میکنند و بعداً انها موجه میشوند که الی توسط کوردیسپس مسموم شده اما هیچ اتفاقی برای او نیافتاده است. طی ماجرایی تس کشته میشود و جوئل و الی باید خودشان به گروه کرم شب تاب برسانند و بقیه داستان.
ناتی داگ ساخت آخرین ما راخیلی سریع بعد از انتشار آنچارتد 2: در بین دزدان شروع کرد و برای اولین بار در تاریخ این شرکت، کارمندان به دو تیم تقسیم شدند. یکی از تیمها مسئول ساخت سومین قسمت آنچارتد شد و تیم دیگر وظیفهٔ ساخت آخرین ما را به عهده گرفت. رهبری این تیم با بروس استرلی (کارگردان) و نیل دراکمن (کارگردان هنری) بود. رابطه بین جوئل و الی محور اصلی بازی بود و بقیه جریانات حول آنها اتفاق میافتاد. در طول کل پروسه بروس و نیل روی ساده بودن گیم پلی و گرافیک بازی تاکئید داشتند و با تیم هنری به مشکلات عدیده ای برخوردند. بالاخره پس از گفتگوهای بسیار قرار شد که روشی متعادل برای ساخت بازی در پیش بگیرند. آخرین ما نه گرافیک فوق العاده ای دارد و نه گیم پلی آن بسیار متفاوت از بقیه بازیهای مشابه است؛ اما چه چیزی باعث شد که این بازی اینچنین همه را شگفت زده کند و نظر مثبت همهٔ منتقدین را جلب کند؟
پاسخ این سؤال را میتوان در نحوهٔ روایت داستان، شخصیت پردازی و دیالوگهای اسیر کننده بازی جستوجو کرد. شخصیتهای داستان به گونه ای ساخته شدهاند که شما نه تنها با آنها همدردی میکنید بلکه در طول بازی به آنها وابسته میشوید. در طول بازی زمانی که الی و جوئل را در مسیرشان پیش میبرید و قصههای آنها را میشنوید و یا زمانی که کنترل الی را به دست میگرید و باید برای دردهای جوئل مرهمی پیدا کنید یا زمانی که در بیمارستان همه را میکشید تا الی را نجات دهید، چنان عاشق این دو شخصیت و رابطهٔ آنها میشوید که دل کندن از آنها غیر ممکن است. این حس واقعی و صادق بودن بازی است که کاری میکند که شما نه تنها بخواهید ادامه دهید، بلکه نیاز داشته بشید تا ادامه دهید؛ و اگر یک چیز باشد که ناتی داگ در آن مهارت دارد، معتقد کردن مخاطبش است برای گذشتن از همه چیز و انجام دادن بازی آنها و «آخرین ما» دقیقاً به این هدف دست مییابد. نکتهٔ دیگر که این بازی را متفاوت میکند در این نهفته است که این بازی کاری میکند که شما برای صحنههای نبرد با زامبیها دلتنگ شوید؛ و این منظور با طولانی کردن قسمتهای جستوجو برای آیتمها و اطلاعات به دست آمده. در عین حال، زمانی که با زامبیها درگیر میشوید هوش مصنوعی آنها به قدری زیاد است که باعث میشود آرزو کنید دیگر با آنها مواجه نشوید. نکتهٔ دیگر که به جذابیت بازی افزوده است این است که کمبود بحرانی منابع و خون در بازی شما را وادار میکند تا از درگیری مستقیم در بعضی جاها اجتناب کنید و سعی کنید مخفیانه از دست افرادی که قصد دارند شما را برای شام صرف کنند فرار کنید. به علاوه، گیم پلی کند و پرتنش بازی و ندانستن اینکه الان چه اتفاقی خواهد افتاد بازیکن را پیوسته در تب و تاب ادامه بازی و اینکه چه پیش خواهد آم نگه میدارد.
زامبیها یا دشمنان شما نیز به دور از انصاف در این بازی ساخته نشدهاند. شخصیت پردازی شخصیتهای منفی به قدری قوی بوده است که من را متعجب کرد. زامبیهای آخرین ما مانند هم نژادان دیگر خود در راکون سیتی «رزیدنت ایول» یا «فضای مرده» یوبی سافت احمق نیستند. هوش مصنوعی «آخرین ما» به گونهای است که حتی اگر شما در محیط کاملاً ویران و یکدست بازی بهترین نقطه را برای مخفی شدن پیدا کنید باز هم نمیتوانید مطمئن باشید که مزاحم نخواهید داشت.
دشمنانی که در مراحل اولیه مسمویت خود هستند به اندازه آنهایی که کاملاً تخمیرشده اند کله خر نیستند. آنها همچنان هروقت که شما ببینند به سمتتان یورتمه خواهند رفت، با صورتهای پر از تنفر و اشتیاق به گرفتنتان، اما شما باید به موقع گلوله ای در مغزشان خالی کنید و خود را نجات دهید. ولی از دست کلیکر ها که نسل دوم گروه قبلی بودند به این آسانی در نخواهید رفت. به علاوه سلاحهایی مانند میله یا چوب بیس بال روی آنها جواب نمیدهد. در حقیقت این چیزها اصلاً برای آنها مهم نیست و تنها چیزی که برای آنها اهمیت دارد گرفتن دختر و مردی است که با پررویی روبه روی آنها رژه میروند؛ و این تصویر تهوع آور توانایی کوردیسپس در تخریب انسانیت است.
نکتهٔ دیگر بازی که آن را متفاوت از بقیه میکرد (این ممکن است احمقانه به نظر برسد) این است که داستان بازی به نحوی منطقی است و چنین اتفاقی زیاد هم دور از غقل نیست. شیوع بیماری در «آخرین ما» بر اساس تحول نوعی کپک کوردیسپس در میزبان انسان است. نحوهٔ پیشرفت مسمومیت در طول بازی شبیه اتفاقی است که برای مورچههای مسموم شده به این کپک میافتد. تفاوت اصلی در این است که در آخرین ما به جای مردن انسانها وحشی تر و دیوانه تر میشودند و در نهایت به چیزی میرسند که تنها راه خلاصی از دستشان شلیک به بین دو ابرو است. کپک کوردیسپس میتواند موجودات مختلفی را مسموم کند اما هنوز به طور قطع در رابطه با انسان این مسئله ثابت نشده است.
اگر هنوز هم چیزهایی که گفته شد شما را به عالی بودن این بازی قانع نکرده است بیایید نگاهی به امار و نظرات منتقدان بیاندازیم.
10/10 | CVG |
10/10 | Edge |
10/10 | eurogamer |
9.5/10 | gameinformer |
8/10 | gamespot |
10/10 | IGN |
10/10 | OPM |
7.5/10 | Poly gon |
منتقدان و تحلیل گران شخصیت پردازی، داستان، مفهوم و طراحی صدا و تصویر را ستایش کردند؛ و بازی را یکی از برجستهترین عناوین نسل هفتم بازیهای رایانه ای به نظر گرفتند. در هفت روز اول عرضهاش آخرین ما 1.3 میلیون نسخه به فروش رساند و بزرگترین آغاز فروش سال 2013 نام گرفت. سه هفته بعد از عرضه با 3.4 میلیون نسخه فروش بزرگترین فروش بعد از آل ای نویر (L.A noire) سال 2011 نام گرفت. نهایتاً بازی تا آگوست 2014 هشت میلیون نسخه به فروش رسانید که هفت میلیون آن برای پلی استیشن 3 ومابقی آن برای پلی استیشن 4 بود. همچنین این عنوان برای 6 هفته متوالی صدر جدول پرفروشترین بازی بود و با اینکه منحصراً برای پلی استیشن 3 ساخته شده بود از بازیهایی که برای چند پلتفرم ساخته شده بودند با اختلاف جلوتر بود.
در زمینهٔ جوایز هم آخرین ما دهان همه را باز گذاشت زمانی که با مجموع 240 عنوان افتخار و جایزه به عنوانی تبدیل شد که بیشترین جوایز را در تاریخ از آن خود کرده است. تروی بیکر و اشلی جانسون، بازیگران نقش جوئل و الی، نیز نامزد جوایز متعددی شدند و تعدادی از انها را بدست آوردند.
در آخر باید گفت که آخرین ما نقطه عطفی بود نه برای اینکه گیم پلی یا گرافیک خارق العاده ای داشت، بلکه به این دلیل که داستان و شخصیت پردازی بازی به نحو شگفت انگیزی عالی بود و ناتی داگ برای گفتن داستانش از هیچ چیز کم نزاشت و هیچ گوشه ای از داستان را حذف نکرد. آخرین ما توجه همهٔ دنیای بازی سازی را جلب کرد و تأثیر احتمالاً مثبت آنرا باید صبر کرد و مشاهده نمود؛ اما نکتهٔ قطعی این است که آخریم ما کتاب ژانر ترسناک زنده ماندن را ورق زد و برگ جدیدی را به همگان نشان داد.
چندی پیش در مصاحبهای نولان نورث، صداپیشه معروف، گفت که ناتی داگ در حال کار بر روی دومین قسمت «آخرین ما» است. هرچند هنوز این خبر رسماً تائید نشدهاست؛ اما میتوان آنرا جدی گرفت. بعد از عرضه قسمت اول زمانی که از دراکمن کارگردان بازی سؤال شد که آیا قسمت دومی هم در کار خواهد بود او پاسخ داد که هیچچیز مشخص نیست اما اگر قسمت دومی در کار باشد به گفته دراکن احتمالاً دیگر شخصیتهای جوئل و الی را نخواهیم دید یا احتمال حضور آنها خیلی کم خواهد بود. با تمام این اوصاف همه مشتاقانه منتظر این هستند که ببینند ناتی داگ چه داستان جدیدی تعریف خواهد کرد یا داستان قبلی را چگونه ادامه خواهد داد.
سلام محمدهستی دوستان،من وقتی تریلی رودیدم واقعا محوگرافیک زیبای بازی شدم وکنسول ایکس باکس360 روفروختم رفتم پلی استیشن3 خریدم.وازبازیش خیلی لذتبردم .