معرفی بازی Shovel Knight؛ نوستالژی با طعم بیل!
وقتی به یک بچهی چهار ساله یک دستهی پلیاستیشن میدهند و او کلی ذوق میکند به خاطر این نیست که اصلا در صفحهی نمایشگر چه میبیند بلکه به خاطر تجربهی حسی است که تا به حال نداشته است. حالا که عرصه تکنولوژی تا این حد پیشرفت داشته و درک این که تفاوت کیفیت 720p و 1080p تا چه حد میتواند برای مخاطبی که تا ده سال پیش با بازیهای هشت بیتی زندگی میکرده مهم باشد، دیگر عمق و محتوای یک اثر حال میخواهد بازی باشد، فیلم یا موسیقی سختتر شده. حالا هر بازی بی اسم و رسمی بنا به کیفیت 4K و فریم ریت ثابت فلان سر زبانها افتاده، در متاکریتیک میانیگن 80 به بالا میگیرد و مخاطب هم با این که میداند چه کلاهی سرش رفته باز هم این را قبول میکند که بازی مذکور از همه نظر شاهکار کرده!
در بین انتشار بیوقفهی چنین بازیهایی و یا تابستان بدون بازی، عنوانی مثل Shovel Knight دقیقا همان حس سرمستی را به ما القا میکند که به همان بچهی 4 ساله داده! نوستالژی احیا شدهی من بدون شک با Shovel Knight بود و فکر نمیکنم تا مدتها عنوانی این چنینی به مرحلهی تولید برسد و بتواند با گرافیک پیکسلی و 8 بیتیاش، احساساتی که در حال حاضر غیر قابل وصف هستند را دوباره زنده کند.
Shovel Knight به عبارتی اولین ساختهی استودیوی تازه کار Yacht Club Games است. موسس استودیو آقای Sean Velasco سابقهی حضور در پروسهی ساخت عناوینی همچون Castlevania III، Super Mario Bros 3 و عنوان خاطره انگیز DuckTales را داشته است. بازی قرار بود همزمان با کیک استارتر منتشر شود و رونمایی از آن از خیلی وقت پیش انجام شده بود ولی بنا به دلایلی انتشار بازی به 2014 تعویق شد.
داستان بازی خیلی ساده آغاز میشود و هدف هم مسلما این نبوده که به صورت مفصل به شخصیت پردازی کارکترها پرداخته شود. به عبارتی میتوان گفت که سازندگان بازی هدفشان این بوده که خاطرات ما را با بازیهای کمودور و میکرو زنده کنند و در این زمینه هم بسیار موفق بودهاند. بازی از جایی شروع میشود که شوالیه بیل به دست – شخصیت تحت کنترل در بازی – به همراهی شوالیه دیگری که Shield Knight (یا همان شوالیه سپر به دست) در سفری که ظاهرا قرار است در دور دنیا را سیاحت کنند، به صورت اتفاقی از برجی به نام برج سرنوشت (Towe of Fate) بازدید میکنند و حین گشت و گذار در این برج قدیمی ناگهان درگیر طلسمی میشوند که به عبارتی ساحرهای که آنتیاگونیست بازی شناخته میشود مقصر آن بوده. طی این اتفاق شوالیه سپر به دست گم میشود و شوالیه بیل به دست ما حالا دو هدف دارد: اول پیدا کردن دوست سپر به دستش و از بین بردن طلسم ساحره که حالا ظاهرا گریبان گیر اشخاص دیگری هم در دنیای بازی شده و همین سناریوی به ظاهر ساده به قدری منسج عمل کرده که در هیچ یک از بخشهای بازی احساس کمبود در داستان بازی نمیکنید.
همان طور که اشاره شد و از اسم بازی هم پیداست، شخصیت اصلی بازی سلاحش شمشیر و نیزه نیست و به جایش یک بیل دارد. همین بیل باعث شده بازی علاوه بر این که یادآور دوران طفولیت باشد وجههی طنزی را نیز به بازی ببخشد. بازی در ابتدا یک نقشهی بزرگ در اختیارتان قرار میدهد که خیلی شبیه سوپر ماریوهای آن زمان هستند. در این نقشه میتونید به جست و جو و پیدا کردن برخی آیتمهایی کنید که بعضا خیلی ارزش دارند و از این نظر اکثرا چلنجهایی با سطوح مختلف در اختیارتان قرار دارد. دشمنان بازی کلاسهای متفاوتی دارند که به تعداد انگشتان یک دست هستند و برای از بین بردن هر کدام از آنها استراتژی خاصی مورد نیاز است چون هر کدام به ویژگی خاصی مجهز هستند. اما از نظر طراحی باسها سازندگان پا را فراتر از این گذاشتهاند و حسابی زحمت کشیدهاند که باسفایتهایی جذاب و در عین حال کلاسیک پیش پای ما بگذارند.
از محیط بازی بگوییم که علاوه بر این که طراحی بی نظیر و کلاسیکی دارد و خیلی خوب سبک و سیاق ادونچرهای کیک استارتر را رعایت کرده است، سطح وسیعی دارد. چندین دهده سر راه شوالیه قرار دارند که بنا به پیشبرد داستان و یا مراحل فرعی آزاد میشوند و میتوانید به هر کدام از آنها که رسیدید با دستاوردی که از مراحل قبل به دست آوردهاید، نوار سلامتی شوالیه را ارتقا دهید که البته این به بالانس بازی لطمهای وارد نکرده و از آن جایی که دشمنان و باسها هر کدام در مراحل قدرت بیشتری دارند، باید از نوار سلامتی به خوبی و بهینه استفاده کنید.
از بخش مبارزات بگذریم به بخش پلتفرمر میرسیم که اگر تعریف بی جهت نباشد، بازی واقعا یادآور سکوبازیهای سوپر ماریو 3 است. در هر مرحله استیجهای مختلفی وجود دارند که اگر به هر کدام از آنها وارد شوید دوربین به حالت پرسپکتیو در میآید که این ویژگی نیز از ویژگیهای عنوان مذکور است. دقیقا مثل پلتفرمرهای کلاسیک و یا بازیهای جدیدی مثل Super Meat Boy که به کلاسیکها ادای دین کردهاند Shovel Knight نیز روندی تصاعدی در طراحی مراحل دارد بدین معنا که هر چه جلوتر میروید مکانیکهایی که اول بازی آموختهاید بیشتر به کارتان میآیند و بازی معماها و چالشهای جدیدی پیش پایتان میگذارد. هر چند که بعضا در خیلی از موارد این چالشها تکراری و الکی سخت میشوند که مخاطب را زده میکنند. مثل تلهای که در مراحل پیش یک خط سلامتیتان را به باد میداده و حالا یک دفعه نصف خط سلامتی را از بین میبرد که بعضا عذاب آور است.
در بخشهای متفاوتی از بازی، سازندگان خلاقیت خود را در به تصویر کشیدن موقعیتهای جدید به کار بستهاند. طراحی مراحل مثل سری Rayman به گونهای است که سعی کرده از محیط به محیط سوئیچ کند و شوالیه را در موقعیتهایی مغایر شرایط فیزیکی قرار دهد. بعضی مواقع پیش میآید که روی نردبانها باید به سکوبازی ادامه دهید و یا این که بنا به موقعیت برای کشف برخی آیتمهای نایاب به عمق آب بروید.
در بعضی مواقع نیز بازی از سیستم دیالوگهای عناوین ادونچر کلاسیک بهره گرفته بدین معنی که کارکترهای زیادی در طول راه مبارزه با ساحرهی بدجنس به پستتان میخورند که میتوانید از آنها راهنمایی بگیرید و یا این که در قبال کاری که برایشان انجام میدهید آیتمهایی مثل زره بگیرید. در اواسط بازی به جمعی از صنف آهنگران بر میخورید که میتوانید در قبال پرداخت مبلغی نسبتا زیاد زره بخرید. اگر خساست به خرج بدهید و بیخیال خرید زره شوید در مرحلهی بعدی با چالشی روبرو میشوید که واقعا آدم را تحت فشار میگذارد!
فکر نمیکنم لازم به ذکر توضیح اضافه برای بخش گرافیکی بازی باشد اما در راستای تکمیل اطلاعات باید گفت که Shovel Knight از الگوهای ادونچرهای کلاسیک پیروی میکند و وفادار به بازیهای آن زمان با گرافیک هشت بیتی و پیکسلی است. در کل شاید نتوان اظهار کرد که این بازی احیا کننده سبک ادونچر کلاسیک در زمان حاضر است اما میتواند با خلاقیتی که سازندگانش در ساخت آن به خرج دادهاند، هر چند که از نظر برخی بازی از نظر تکنیکی به خوبی پیاده نشده ولی یک رمز نه چندان پیچیده و در واقع یک حس تازگی دارد. با وجود این که Shovel Knight در میان بازیهای چند وقت اخیر هیچ اسم و رسمی برای خودش دست و پا نکرده و شاید از دید بسیاری جایش درست کنار بازیهای تاریخ مصرف گذشته باشد، اما در هر صورت ما پیشنهاد میکنیم تجربهی حداقل یک بار بازی کردن آن را از دست ندهید.