بررسی قسمت دوم فصل ششم «بازی تاج و تخت»

هشدار: متن زیر قسمت‌های عمده ای از سریال را لو خواهد داد.

قسمت دوم فصل 6 سریال «بازی تاج و تخت» یکشنبه‌ی این هفته از شبکه‌ی کابلی HBO پخش شد. این قسمت که با عنوان «خانه» به نمایش درآمد، به خوبی توانست ضعف قسمت قبلی را جبران کند و عملا به یکی از بهترین قسمت‌های سریال تبدیل شد. قسمت دوم شروعی فوق‌العاده دارد و ما را به دوران کودکی «ند ادراد استارک» بازمی‌گرداند. ما با «لیانا» خواهر ند دیدار می‌کنیم و این مهر تاییدی است بر اینکه در این فصل بالاخره از سرنوشت لیانا و به احتمال زیاد «جان اسنو» پرده برداشته می‌شود. اما این تنها نکته‌ی هیجان انگیز شروع این قسمت نیست.

زیباترین و غافل‌گیرانه‌ترین حادثه‌ی قسمت دوم برای من، نشان دادن کودکی «هودور» است! تا چند دقیقه دهانم از تعجب باز بود و اشک در چشمانم حلقه زد. این بهترین آغازی بود که در بازی تاج و تخت برای یک قسمت به یاد دارم هرچند شاید بقیه شما با من هم عقیده نباشید. حالا این خاطرات از کجا آمده اند؟! بالاخره «برندان استارک»، «کلاغ سه چشم» و «فرزندان جنگل» پس از یک فصل غیبت، بازگشته‌اند و چشم‌مان به جمالشان روشن شد. البته چیز زیادی درباره برن مشخص نشده اما با قاطعیت می‌توان گفت یکی از کلیدی‌ترین نقش‌های داستان درباره شمال، دیوار و وایت واکر‌ها را برن استارک بر عهده خواهد داشت.

اتفاق بسیار هیجان‌انگیز بعدی، حضور یکی از کاریزماتیک‌ترین شخصیت‌های رمان‌های آقای مارتین بود که طی این چند فصل، سازندگان سریال از او استفاده نکرده بودند اما بالاخره او هم به صحنه وارد شد و جمع شخصیت‌های حیله‌گر و بی‌رحم وستروس را تکمیل کرد؛ پس از مدت‌ها سرانجام «یورون گریجوی» سنگ دل و زیرک و ناخدای کشتی «سکوت» به داستان اضافه شد و از این به بعد بخش مهمی از داستان برعهده‌ی او، خاندان گریجوی و آهن‌زادگان قرار خواهد گرفت. یورون شیپوری دارد که ادعا می‌کند با آن می‌تواند اژدهایان را رام خود و کنترل کند. باید منتظر بمانیم و ببینیم آیا همانند رمان‌ها، یورون از «دنریس» خواستگاری می‌کند یا خیر. راستی پل‌های لرزان شهر «پایک» در تیتراژ ابتدایی این قسمت را تا سکانس مربوط به جزایر آهن به یاد داشته باشید.

قسمت دوم فصل 6، جایی برای اتفاقاتی بود که طرفداران مدت‌ها درباره‌ی آن گمانه زنی می‌کرده و تئوری می‌ساختند. یکی از این اتفاقات که بالاخره به وقوع پیوست، خیانت «رمزی بولتون» به «روس بولتون» بود که مدت‌ها اکثر طرفداران سریال منتظر آن بودند. سکانس وینترفل با اینکه به نظر غافل‌گیرکننده می‌آمد اما افراد زیادی مثل من انتظار آن را می‌کشیدند و مطمئنم از میانه‌ی سکانس حدس می‌زدند در ادامه قرار است چه حادثه‌ای روی دهد. سرنوشت روس بولتون اصلا آنطور که باید رغم نخورد و این شخصیت زیرک و به همان اندازه نامرد و عوضی پایانی درخور خود پیدا نکرد. شاید سازندگان سریال می‌خواستند بگویند همه‌‌ی نقشه‌ها ممکن است به طرز مضحکی از بین بروند. راستی خنجری که روس بولتون در عروسی خونین در قلب «راب استارک» فرو کرد را یادتان هست؟! در سکانس وینترفل آن خنجر و عمل روس را به خاطر داشته باشید! از همین جا باید یک تبریک بسیار ویژه به دست اندر کاران سریال و جی آر آر مارتین به خاطر تبحر ویژه‌شان در خلق شخصیت‌های منفی نفرت‌انگیز و باورپذیر بگویم. شکل دادن به شخصیت‌هایی تا این اندازه بی‌رحم و کثیف مثل «جافری» و «رمزی بولتون» نشان از قدرت بالای سازندگان و نویسندگان سریال در فهم و شناخت شخصیت‌ها دارد. همیشه به یاد داشته باشید یک داستان وقتی خوب و قدرتمند از آب درمی‌آید که نیروی شر آن، به همان اندازه‌ی نیروی نیکش باورپذیر و به یاد ماندنی باشد. بیایید کلاه‌ها را برای عوامل سریال و شخص «ایوان ریون» برای خلق موجودی به نام رمزی بولتون از سر برداریم.

اتفاقات دیگر کامل قابل پیش بینی و معمولی جلو می‌رود. تیریون هنوز در حال کلنجار برای بهبودی اوضاع مرین است و البته توانست فرزندان دنریس را آزاد کند. آریا همانطور که در بررسی قسمت قبل گفتیم، آرام آرام قرار است در راه تبدیل شدن به یک قاتل حرفه‌ای نابینا گام بردارد و ماجراهای بارانداز پادشاه و «سرسی لنیستر» و اطرافیانش نیز آرام سپری می‌شود. «تیون گریجوی» هم راه بازگشت به خانه را در پیش گرفت و تقابل او با عمویش یورون جذاب به نظر می‌رسد.

اما در نهایت اتفاقی که بیش از یک سال همه‌مان منتظرش بودیم رخ داد و جان به زندگی بازگشت آن هم به دست ملیساندره. دقیقا همان تئوری محبوب طرفداران اما بدون شکوه و هیجان کافی. به نظر می‌رسد باید در ادامه منتظر تقابل سه گروه در شمال باشیم. جان اسنو و ارتشی از برادران نگهبان شب و وحشی‌ها، رمزی بولتون و متحدانش و یورون گریجوی با ناوگان بزرگ کشتی‌های آهن‌زاده‌گان! برف‌های شمال قرار است با خون رنگین شود دوستان من.

در قسمت بعد به احتمال زیاد شاهد شورای پادشاهی برای انتخاب شاه بعدی آهن هستیم. از طرف دیگر سرنوشت دنریس دنبال خواهد شد و باید دید بچه‌های مادر اژدها چه کاری برای نجاتش می‌کنند. ضمن اینکه برخورد نگهبانان شب و وحشی‌ها با زنده شدن جان و چهره‌های متعجبشان دیدنی خواهد بود. سوال: جان چه بلایی بر سر «سر الیسر» می‌آورد؟ ضمنا منتظر دیدار با لیانا و ریگار در «برج لذت» هم باشید. خدا را چه دیدید شاید والدین جان اسنو پیدا شوند!!!

پ.ن: راستی تا به حال از «سمول تارلی» هم خبری نشده. آیا در قسمت بعد او را خواهیم دید؟!