Game News | گیم نیوز
All Things About Games!

به مناسبت روز ملی سینما: نقد فیلم «ناصرالدین شاه آکتور سینما»

6

هنگامی که خانواده‌ی سلطنتی قاجار اولین پروژکتور و دوربین سینمایی را برای خانواده‌ی خود وارد کرد، هرگز گمان نمی‌برد که تنها چهل سال بعدازاین واقعه، سینما به یکی از جذاب‌ترین و اصلی‌ترین تفریحات مردم  تبدیل شود. تنها دو ماه قبل از ترور سلطان صاحب قران بود که برادران لومیر اولین فیلم خود را در بروکسل بلژیک نمایش دادند. 5 سال گذشت و میرزا ابراهیم‌خان در سفر نخست مظفرالدین در ۱۲۷۹ «همراه» بود و در شهر کنترکس ویل فرانسه دستور تهیه‌ی دوربین را دریافت کرد و به‌وسیله‌ی پدرش که در پاریس به سر می‌برد، ترتیب خرید آن را داد. اولین سالن سینمای ایران هم همان سال تأسیس شد و از آن سال به بعد سینما تأثیر شگرفی در نحله‌های گوناگون فرهنگ ایران بالأخص فرهنگ عامه داشته است.

Once Upon A Time Cinema by Mohsen Makhmalbaf - 001_1فیلم ناصرالدین‌شاه آکتور سینما روایت سفر در تاریخ سینمای ایران است که با رنگ و بویی از تاریخ دوره‌ی مشروطه آن را به تصویر می‌کشد. روایت محسن مخملباف از آن دوران تصویر کردن فلاکت مردم و تقابل آن با رؤیاهای کودکانه‌ی شاهان قاجار است. گرایش‌های چپ‌گرایانه‌ی محسن مخملباف و فضای حاکم بر سینما و سینماگرانی که قصد تولید آثاری متفاوت داشتند مزید بر علت می‌شود تا پیچیدگی سال‌های آخر حکومت دوران قاجار با روایتی فانتزی تنها از برخورد دوگونه ی کاملاً مجزا از طبقات اجتماعی تغذیه شود. آنچه می‌تواند این تقابل عظیم را تلطیف نماید، لحن طنز فیلم است که باعث می‌شود از شدت تلخی آن کاسته شود. مخملباف برای این‌که از گزند تیغ تاریخ‌نگاران به دور باشد و بتواند روایت خود را بی کم‌وکاست عرضه کند به فیلم رویه‌ای کمدی و فانتزی تزریق می‌کند و آن خشکی تاریخی را از آن می‌گیرد.

Once Upon A Time Cinema by Mohsen Makhmalbaf - 017_1آغاز فیلم با سکانسی بی‌نظیر روبرو هستیم که همان‌جا می‌توان رابطه و روایت مخملباف از فیلمش را از برکرد. میرزا ابراهیم‌خان با نامزد خود مشغول صحبت کردن است. اما در ابتدا تصویرِ در آینه‌ی آتیه به نظر واقعی می‌آید. اما بعد از گذشت چند ثانیه تماشاچی متوجه این می‌شود که آن تنها آینه است. این صحنه‌ی زیبا به همراهی پس‌زمینه‌ی برفی آغازین ما را با این واقعیت روبرو می‌کند که با بازی تصاویر روبرو هستیم. همچنانی که مخملباف به معرفی فضا و زمان فیلم از طریق لحن و دیالوگ ابراهیم‌خان است، آتیه – که به‌وفور بازی کلامی مخملباف با آتیه به‌عنوان نامزد میرزا و آتیه به معنی آینده را می‌شنویم –  درون آینه همچون سینما برای وی است. علاقه‌ای که میرزا ابراهیم‌خان (و حتی شاید محسن مخملباف) را با تصویر پیوند می‌دهد فراتر از علاقه‌ی یک فرد عامی به صنعتی عادی یا به قولی اسباب سینماتوگراف است. آنچه میرزا ابراهیم‌خان در تصاویر موهوم آینه می‌بیند عشق بی‌بدیل خود است. تصویر است که کشش درونی او را در برمی‌گیرد. تصویر است که او را از عشقش آتیه جدا می‌کند و به عشقش سینماتوگراف پیوند می‌زند. این پیوند حتی هنگام رفتن میرزا ابراهیم‌خان هم هویداست. تنها چیزی که همواره می‌ماند و او می‌تواند تا همیشه با خود حملش کند تصویر است. تصویر همواره است و عشق میرزا به تصویر جاودانه.

Once Upon A Time Cinema by Mohsen Makhmalbaf - 020_1قصه‌ی مخملباف از تاریخ قصه‌ی تنها هجو گذشته نیست. بلکه با جهان‌بینی خاص خودش در راه نقد دنیای مدرن قدم برمی‌دارد. او از تمام امکانات خود استفاده می‌کند که تاریخ را همچون قصه‌های اسلاف خود همچون هدایت روایت می‌کند. در آنجا مراد از نقد تاریخ نقد زمان مکان مخصوص خود نیست. بلکه نقبی است به وضعیتی انضمامی که فیلم‌ساز تکرار همیشگی را در آن می‌بیند. وضعیتی که بی‌کم‌وکاست و تنها با تغییر فرم به حال حاضر منتقل شده است. منظور مخملباف از گرداندن اسفند توسط مباشر باشی دور سینماتوگراف یا سپردن سرنوشت انسانی به دست بازی‌گوشی و شیطنت گربه‌ای، داستانی است از تاریخ سیصدساله‌ی کشوری که لحظه‌به‌لحظه به منتهای زوال خود نزدیک می‌شود. تنها هنرمند است که با فهم موقعیت کنونی‌اش و با استفاده از لحن نیش و کنایه‌دار خود، هنر را تنها مفر ممکن برای رهایی از این وضعیت می‌داند. نتیجه این می‌شود که هنرمند پلی می‌شود میان تاریخ، اجتماع و هنر که دغدغه‌ی خود را در غالب تصاویر ارائه می‌دهد. فارغ از این‌که تا چه حد به موفقیت دست پیدا می‌کند یا نه، فارغ از موقعیت‌های کمدی و دراماتیک، فارغ از عیوب فیلم‌نامه و تدوین و شخصیت‌پردازی و فارغ از گرایش‌های سیاسی که بی‌حساب و کتاب در فیلم بزرگنمایی و فشرده شده است، پندار نیک او  از این امر تحت لوای دیالوگ معروف امیرکبیر –  به‌عنوان نماد خرد در فراز تاریخ که سرانجام سعادتمندانه‌ای هم نداشت – در ناصرالدین‌شاه آکتور سینما می‌توان بیان کرد:” اگر نیت یک‌ساله دارید برنج بکارید، اگر نیت ده‌ساله دارید درخت غرس کنید، اگر نیت صدساله دارید آدم تربیت کنید. سینماتوگراف آدم تربیت می‌کند.”

6 نظر برای این مطلب
  1. مسعود می‌گوید

    نقد می‌کنید یا با کلمات لفاظی می‌کنید؟

  2. محمدجواد علیزاده می‌گوید

    این فیلم دارای ظرفیت نقد نشانه شناختی و جامعه شناختی است و بیانگر فراز و فرود تاریخی و فرهنگی در قطع تسلسل عقلانیت و خردورزی در مراحل تاریخی ایران و نیز سینمای ایران است. محمدجواد علیزاده

  3. همین می‌گوید

    محسن مخملباف سانسورچی با ساخت این فیلم راه خود را جدا کرد

  4. مینا می‌گوید

    این فیلم به سانسور فیلم ها اشاره میکند بار ها صحنه فیچی کردن و فرود امدن گیوتین را میبینیم. مردم توسط به فلک کشیده شدند توسط دو هنرپیشه که عبا بر دوش دارند ومرتبا مغول ها ی اسب سوار در تاخت وتاز و فرود اوردن مکرر گیوتین هستند.نقد شما وضوح ندارد وبا کلماتی پیچیده و مثلن سطح بالا حقایق این فیلم زیبا را بوضوح نمی گوید.

  5. مجید می‌گوید

    زیبا بود ولی نه مبسوط

  6. محمد می‌گوید

    ممنون از نقد خوبتون

نوشتن دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دیدگاه شما پس از بررسی توسط تحریریه منتشر خواهد شد. در صورتی که در بخش نظرات سوالی پرسیده‌اید اگر ما دانش کافی از پاسخ آن داشتیم حتماً پاسخگوی شما خواهیم بود در غیر این صورت تنها به امید دریافت پاسخ مناسب از دیگران آن را منتشر خواهیم کرد.