مدت زیادی بود که مجموعهی اساسینز کرید (Assassin’s Creed) به صورت سالیانه عرضه میشد و در سالهای اخیر شاهد چندین نسخه نسبتا ضعیف از آن بودیم تا در نهایت سال گذشته وقفهای در این سیر نزولی ایجاد شد و برای تجربه نسخه دیگری از بازی، حدود دو سال به انتظار نشستیم. فرنچایزی که در نسل قبلی کنسولها هر بار با انتشار یک نسخه پتانسیل گسترش مرزهای کیفیت بازیهای ویدیویی را دارا بود، طی این سالها به عنوانی تبدیل شده بود که حتی سرسختترین طرفداران آن هم با شک و تردید بازی را خریداری میکردند. بنابراین یوبیسافت تصمیم گرفت که سری سالیانه خود را با یک سال وقفه عرضه کرده تا از بابت کیفیت بالای آن اطمینان حاصل کند و در واقع چنین نیز شد و شاهد عرضه بازی Assassin’s Creed Origins بودیم که توانست بار دیگر روی امیدوارکننده این مجموعه را به ما نشان دهد. در ادامه میخواهیم به نقد و بررسی بازی Assassin’s Creed Origins بپردازیم و ببینیم که شروع تازه سری چه مرزهایی از سبک جهان آزاد را در نوردیده است. در ادامه با گیمنیوز همراه باشید.
داستان بازی بازیکنان را به قدیمیترین دورهای که تاکنون در طول تاریخ این سری شاهد بودهایم، میبرد؛ جایی که به عنوان یک فرد مصری به نام بایک (Bayek) ماجراجویی خود را آغاز میکنند. بایک آخرین بازمانده از نسل محافظان مصری است که با نام مجی (Medjay) شناخته میشدند اما وقتی که نتوانست از پسر خود در برابر یکی از افراد بلندپایه در مرکز حکومتی مصر محافظت کند، هدف او از محافظت به انتقام تغییر پیدا کرد. بایک به کمک همسرش، آیا (Aya)، که در مراحلی از بازی کنترل او را هم به دست میگیرید و همچنین تعدادی دیگر از متحدینش، به مرور زمان پرده از راز دستهای آلوده برمیدارد. گروهی تحت عنوان «محفل گذشتگان» یا «The Order of Ancients» در خفا مشغول به کنترل و اداره کشور مصر هستند و بایک در صدد رسوایی آنها برآمده و در نهایت آرامش را پس از مرگ پسرش در وجود خود بازمییابد.
داستان بازی Assassin’s Creed Origins یکی از شخصیترین روایاتی را دارد که تاکنون در کل سری شاهد آن بودهایم و سفر بایک از زمان ادوارد کنوی در نسخه بلک فلگ، کاملترین تجربه را ارائه میدهد. چیزی که بایک را وادار به حرکت روبه جلو میکند، یک احساس درونی است اما انقلابی که او آغازگرش بوده و گسترش آن با پیشروی در دنیای بازی، ملاقات با کاراکترهای مختلف و البته رویارویی با کشمکش ذهنی خود در حالی که به دنبال رسوایی محفل مخفی گذشتگان است، میتواند به شدت بر هیجان بازی بیفزاید. داستان بایک از یک منظر دیگر نیز موفقیت خود را قطعی کرده است؛ اینکه شما نمیدانید در نهایت چه اتفاقی میافتد و هر لحظه باید منتظر یک سورپرایز باشید. حتی قبل از تجربه بازی هم میتوانیم حدس بزنیم که پسوند «ریشهها» در عنوان بازی نشانگر آن است که پا به اولین جریانات از اتفاقات سری اساسینز کرید میگذاریم و در نتیجه یک سری فعل و انفعالات محفل برادری حشاشیون تشکیل میشود. بازی میتوانست به سادگی و به صورت مستقیم تشکیل محفل برادری را حاصل خشم ناشی از قتل پسر بایک قلمداد کند اما در عوض پروسه تشکیل این محفل طی اتفاقات گوناگون داخل بازی میتواند شما را غافلگیر کند. به احتمال زیاد پس از شروع بازی تا ساعتها نتوانید حتی از جای خود تکان بخورید و با هیجان بالا تنها روایت داستانی بازی را دنبال خواهید کرد.
روایت بازی به شیوهای هوشمندانه بارها به عناوین قبلی مجموعه اشاره میکند. البته اگر یکی از تازهواردها به دنیای اساسینز کرید هستید یا تنها چند نسخه از آن را بازی کردهاید، نباید نگران این باشید که چیزی از تجربه هیجانانگیز بازی برای شما کاسته میشود اما در هر صورت اگر تمامی نسخههای اصلی بازی را تجربه کرده باشید، قطعا داستان بازی شما را بیش از پیش تحت تاثیر خود قرار میدهد. همچنین در صورتی که در بازی ریز بشوید و هیچ جزئیاتی را از دست ندهید، مطمئنا متعجب خواهید شد که چگونه اوریجینز توانسته خود را در تاریخچه سری اساسینز کرید به بهترین شیوه جای دهد.
Origins تنها به ریشههای محفل برادری بازنمیگردد، این نسخه یکی از المانهای کلیدی سری که مدت زیادی بود در نسخههای اخیر آن به دست فراموشی سپرده شده بود را دوباره سر کار میآورد؛ در این نسخه دوباره میتوان بخشهایی از بازی را در عصر حاضر تجربه کرد. در اوایل ماجراجویی خود، با خروج از جدیدترین ورژن انیموس (Animus)، کنترل کاراکتری به نام لیلا حسن که یکی از کارکنان ابسترگو است را بر عهده میگیرید. در این بخش از بازی شما باز هم در حالت سوم شخص به بازی ادامه میدهید. داستان لیلا در نوع خود بسیار ویژه است اما همانند داستان بایک، به خوبی توانسته خود را با تاریخچه سری اساسینز کرید هماهنگ کند. این بخش از بازی حتی به نوعی به فیلم Assassin’s Creed با بازی مایکل فسبندر معنا بخشیده است. شاید اگر بگویم که حتی خط داستانی لیلا به نوعی از خط داستانی بایک مهمتر است، چندان بیراه نگفتهام زیرا این قسمت از بازی میتواند پایهگذار نسخههای بعدی سری محبوب اساسینز کرید باشد.
با وجود اینکه روایت داستانی بازی کار خود را به بهترین شکل ممکن انجام داده است، این گیمپلی خلاقانه و جدید بازی است که شما را به درون بازی پرتاب و در آن غرق میکند. مطمئنا هنوز هم در سایه ساختمانها به آهستگی راه میروید، از تیغههای پنهان زیر دستان خود برای به قتل رساندن افراد استفاده میکنید و حتی میتوانید همانند نسخه چهارم سری، تجربه روی قایق را هم در بازی داشته باشید. در ابتدا ممکن است نگران المانهای نقشآفرینی تازهای باشید که به گیمپلی بازی اضافه شدهاند مانند سطح لازم برای رویارویی با یک سری دشمن خاص یا افزایش سطح ابزار و سلاحهای مختلف اما پس از شروع بازی این موارد همگی از یادتان خواهد رفت و تنها روی این قضیه تمرکز میکنید که چگونه براساس شیوه بازی خود بهترین شخصیت را از بایک بسازید و به دلخواه او را شخصیسازی نمایید. به نظر میرسد که اوریجینز بهترین تعادل ممکن را میان ویژگیهای اکشن موجود در سری و این المانهای جدید نقشآفرینی ایجاد کرده است. کار تیم سازنده در اینجا قابل تحسین است.
نکتهی دیگری که باید در نقد و بررسی بازی Assassin’s Creed Origins به آن اشاره کنیم این است که در بازی به طور کلی به هیچ وجه نیازی نیست نگران سطح خود برای مواجهه با دشمنان مختلف باشید. پس از اولین قتل، بازی به شما آزادی عمل کامل میدهد و میتوانید به هر جایی از نقشه سرک بکشید اما اگر همراه با داستان اصلی بازی پیش بروید و ماموریتهای جانبی آن را هم از دست ندهید، لزومی ندارد نگران سطح خود باشید و حتی ممکن است بیشتر از حد لازم سطح خود را افزایش داده باشید. البته بهتر است بچه خوبی باشید و به محدودهای که به شما توصیه شده است توجه کنید تا دچار هیچ مشکلی نشوید.
در اینجا است که اهمیت ماموریتهای فرعی چند برابر میشود. احتیاجی نیست به اینکه بگویم بهتر است چند مورد از موارد اصلی آنها را انجام دهید زیرا با برخورد کردن به آنها در خلال داستان اصلی، به قدری جذاب خواهند بود که قطعا بسیاری از آنها را امتحان خواهید کرد. در واقع تعدادی مراحل جانبی وجود دارد که موضوع آنها حتی دلخراشتر از حادثهای است که برای خود بایک اتفاق افتاده است. این ماموریتهای جانبی روی بازی به خوبی مشخص شدهاند و با رجوع به کاراکتر NPC مورد نظر، میتوانید از توضیحات مشکل به وجود آمده مطلع شوید. پس از آن میتوانید مدتی را به حل این مشکل پرداخته، تجربه و امتیازات بسیاری به دست آورده و حتی شاید یکی دوتا آیتم باارزش هم در این میان کاسب شوید.
در هر صورت برای اینکه دنیای بازی با محتویات مختلف پر شود و همچنین جهت اینکه به اندازه کافی فرصت برای افزایش سطح خود داشته باشید، ممکن است با مراحل جانبی مشابه بسیاری روبهرو شوید. این مشکل نه تنها در بازی Assassin’s Creed Origins بلکه در بسیاری از عناوین نقشآفرینی وجود دارد. تعدادی از بازیکنان این مورد را یک مشکل بزرگ میدانند و تنها به فکر انجام دادن مراحل اصلی بازی هستند اما یکدفعه متوجه میشوند که به خاطر بالا بردن سطح هم که شده باید چند مورد از مراحل فرعی را به پایان برسانند و در این هنگام است که تجربه این مراحل به یک کار خستهکننده تبدیل میشود.
به هر حال فعالیتهای زیادی در اساسین کرید اوریجینز برای انجام دادن وجود دارد. مصر باستان جای شلوغی است؛ چه اینکه خود را با مسابقات ارابهسواری مشغول کنید، در میادین مسابقه به مبارزه مشغول شوید یا اینکه مراحل اصلی و فرعی بازی را انجام دهید. خبر خوبی که موجب کاهش اجبار در انجام مراحل فرعی تکراری میشود این است که در بازی هر کاری که انجام دهید، باعث به دست آوردن XP و در نهایت افزایش سطح بایک میگردد. یکی از دشمنان را به قتل برسانید، محیط جدیدی را باز کنید، از یک نقطه بلند اطراف را بررسی کرده یا سربازخانه دشمنان را خالی کنید و ماموریتهای گوناگون بازی را انجام دهید، همگی باعث قویتر شدن بایک میشود. پس با این حساب تنها با کشتن راهزنها هم میتوانید به هدف خود که همان افزایش سطح است، دست پیدا کنید. البته لازم نیست زیاد روی این مسئله حساس شوید. تنها چند ماموریت فرعی انجام دهید و تعدادی سرباز دشمن را با مهربانی هر چه تمامتر به دنیای بعدی روانه کنید.
اگر از انجام کارهای فوق برای به دست آوردن امتیاز و افزایش سطح خسته شدهاید، فعالیتهای بسیار دیگری در بازی وجود دارد تا شما سر حال بیاورید و باید به دل دنیای بازی بزنید تا متوجه آنها شوید. یوبیسافت احتمالا یکی از زیباترین دنیاهای ممکن را در مصر باستان خلق کرده است اما این مورد را هم فراموش نکنید که با شروع بازی قدم در یکی از بزرگترین دنیاهای ساخته شده توسط این شرکت میگذارید. هر جفت از ناحیههای مختلف بازی از نظر اندازه حس حضور در یکی از نسخههای قبلی سری اساسینز کرید را در شما تداعی میکنند و شهرهای اصلی بازی مانند اسکندریه و ممفیس یا حتی شهرهای کوچکتر امثال فیلادلفیا و کریئن نفستان را در سینه حبس خواهند کرد. مهم نیست که در مجاری فاضلاب کروکودیلوپولیس باشید یا روی شنهای داغ اطراف اهرام گیزا، حتی در مناطق روستایی سیوا هم هیچوقت خسته نمیشوید از اینکه لحظهای را فقط به تماشای دنیای خلق شده اطرافتان بگذرانید. حالت عکاسی بازی هم میتواند این لحظات را برای شما ماندگار کند.
گشت و گذار در دنیای بازی هم نسبت به نسخههای قبلی دچار تغییراتی شده است اما به مراتب شاهد تغییرات غیرملموستری از آنچه که در بخشهای دیگر دیدیم، هستیم. بایک بعضی اوقات در جاهای مختلف ناچار به تغییر مسیر خود در بالا رفتن یا این طرف و آن طرف پریدن خواهد بود اما میتوان تایید کرد که نسبتا، دویدن و بالا رفتنها نرمتر و روانتر از قبل صورت میگیرد.
با اضافه شدن المانهای بیشتری از سبک نقشآفرینی ممکن است نگران سردرگمی و تلف شدن وقت در منوهای مختلف Inventory خود باشید اما نیازی به نگرانی نیست زیرا همه چیز واضح است و تنها با مقایسه آیتمها میتوانید به ارزش هر کدام پی ببرید. دور انداختن آیتمهای بلااستفاده هم میتواند قابلیت خوبی باشد، مخصوصا هنگامی که جایی برای برداشتن یک آیتم باارزش ندارید. به شخصه احساسی مانند اینکه در منوی Inventory وقتی تلف کرده باشم در طول بازی نداشتم و ای کاش سایر عناوین نقشآفرینی دیگر نیز منوهای ساده و سرراستی مانند اساسین کرید اوریجینز داشتند.
در زمینه مبارزات بازی، سیستم جدیدی برای دفع حملات دشمنان در نظر گرفته شده است. البته استفاده از این سیستم تا حدودی مشکلساز است زیرا نمیتوان دقیق اندازهگیری کرد که چه موقع باید از آن استفاده کنید. این بخش میتوانست کمی صریحتر باشد؛ نه مانند سیستمی که برای بتمن در سری آرکام استفاده میشد اما خب اگر کمی به آن بیشتر دقت میکردند احتمالا نتیجه بهتری حاصل میشد. در درجه سختی متوسط میتوان گفت که تقریبا نیازی به استفاده از این سیستم دفع حملات ندارید و همین قضیه ثابت میکند که تیم سازنده باید به فکر تغییرات ریشهای و طراحی مجدد آن باشد.
بازی عظیمی مانند Assassin’s Creed Origins باید هم دارای تعدادی مشکل فنی قابل حل باشد اما بعضی مواقع این مشکلات، باگهای ناخوشایندی هستند که ممکن است کمی توی ذوق بزنند. برخی اوقات انیمیشن بازی مشکل پیدا کرده و حالت بسیار عجیب غریبی شخصیت بازی را تقریبا خندهدار میکند. بایک در برخی جاها به اشیا مختلف گیر میکند و این موارد شاید زیاد آزاردهنده نباشند اما در هر صورت برطرف کردن آنها با یک آپدیت زودهنگام میتواند تا حدودی خوشایند باشد. اسکندریه بزرگترین شهر داخل بازی است و طبیعتا بیشتر کاراکترهای غیر قابل بازی یا همان NPCها را در این شهر میبینید. گاهی راه رفتن در یکی از کوچههای شلوغ این شهر باعث افت فریم میشود که به نظر باز هم با یک آپدیت ساده قابل حل باشد. موضوع زمانی کمی از تحمل خارج و در نقد و بررسی بازی Assassin’s Creed Origins تاثیرگذار میشود که در برخی ماموریتها شاهد گلیچهای غیرمنتظرهای هستیم و مجبور به شروع مجدد آن میشویم. برخی مواقع باید یک کاراکتر را دنبال کنید یا او را اسکورت کنید اما مشکل اینجا است که آن شخص اصلا نمیتواند راه برود. به هر حال باید قبول کرد که در چند نسخه اخیر، مشکلات فنی بخشی از سری بازی اساسینز کرید بوده است اما حداقل اساسینز کرید اوریجینز نسبت به نسخههای قبل تا حدود کمتری از این مسئله رنج میبرد و مطمئنا در آیندهای نزدیک این تعداد کم از مشکلات هم به راحتی و با یک بروزرسانی رفع خواهد شد.
علیرغم وجود این مشکلات فنی، با اطمینان میتوانم بگویم که پس از تجربه بازی، اساسینز کرید اوریجینز به یکی از نسخههای محبوب شما در تاریخ این سری تبدیل خواهد شد. دنیای بازی از هر نظر فوقالعاده طراحی شده است و ماموریت و فعالیتهای بسیاری برای انجام دادن در این دنیای پهناور وجود دارد. داستان بازی یکی از بهترینهای کل سری اساسین کرید به حساب میآید. درست است که تعدادی باگ مزاحم در طول بازی گریبانگیرتان میشود اما مهم این است که اساسین کرید راه خود را دوباره پیدا کرده و تمامی المانهای نقشآفرینی که تصاحب کرده است، به درستی در جای خود قرار گرفتهاند، به شیوهای که انگار از اوایل سری با آنها سر و کار داشتهایم. اگر هنوز بازی Assassin’s Creed Origins را تجربه نکردهاید، حتما پیشنهاد میکنم این ماجراجویی هیجانانگیز را از دست ندهید زیرا قرار است چیزی فراتر از یک شروع برای مجموعهی اساسینز کرید به شما ارائه دهد.