جشنواره فیلم فجر: نقد فیلم مغزهای کوچک زنگ زده – مغز بزرگ کارگردانی!

هومن سیدی با فیلم قبلی خود ثابت کرد که کارگردان ماهر و چیرهدستی است و مهمتر از همه درک درست و مدرنی از اصول کارگردانی سینما دارد. «خشم و هیاهو» که به خوبی درخشید و شاید حتا به اندازهی کافی به آن توجه نشد، همواره بهترین فیلم او است. سلبریتی پر کار این روزهای سینمای ایران فیلم دیگری ساخته که با قدرت زیاد در سی و ششمین جشنواره فیلم فجر ظاهر شده است، فیلمی بهتر از همهی عناوین قبلی او، اما نه به اندازهی خشم و هیاهو. در ادامه با نقد فیلم مغزهای کوچک زنگ زده با گیمنیوز همراه باشید.
فیلم مغزهای کوچک زنگ زده پیش از هر چیز یک فضای خارقالعاده خلق میکند. برای خلق این فضا نه فقط از متن بلکه از مهمترین اصول داستانپردازی سینمایی بهره گرفته میشود. سیدی به خوبی میداند که برای فهماندن قصهی فاجعهباری که قرار است به مخاطب خود تزریق کند، نیاز دارد به این فضا، به این شکلگیری بیبدیل «بستر» مناسب و متناسب برای اتفاقات باورنکردنی و دردناکی که «زندگی» عدهای از آدمهای همین شهر و همین کشور است. نه خیلی دور و نه خیلی نزدیک.
تکگویی اول فیلم به شکلگیری این فضا، کمک بزرگی میکند. کمک میکند تا فیلم بتواند به اندازهی کافی منطق داشته باشد. وقتی حرف از چوپان و گوسفندان زده میشود، فیلمساز به خوبی از نمادی آشنا برای همه استفاده میکند تا منطق تصمیمات و اتفاقات جاری در فیلم را ترسیم کند. به همین سادگی و بسیار هوشمندانه هومن سیدی این اولین قدم در شکلگیری فیلم متفاوت و منحصر به فرد خود را محکم بر میدارد.
این زمینهای نفرین شده برای آدمهایی که مثل گوسفندان عمل میکنند، چیزی جز نکبت و بدبیاری نداشته است. فرار شاید در مقطعی از زندگی هر کدام از آنها بهترین تصمیمی بوده که میتوانستند بگیرند، اما در مقابل این تصمیم هزاران مانع وجود دارد. فرار از این سرزمین نفرین شده با خطراتی همراه است که خیلی از اعضای این کلونی عجیب و غیرقابل باور نمیتوانند خود را در شرایطی محیط بر این خطرات تصور کنند. همین باعث شده تا آنها خطرات زندگی در این شرایط را هموزن خطرات فرار ندانند و با وجود همهی سختیها، نکبتها و انسانستیزیهای حاضر همانجا بمانند. این همان منطق فیلم است.
قصه در قدم بعدی به جاهای باریک میکشد. هومن سیدی میکوشد تا با همراه شدن با اتفاقات درون خانوادگی یکی از مهمترین اعضای این کلونی (چوپان) به قصهای (نوید محمدزاده) برای همراه کردن مخاطب خود دست یازد. همهی اعضای این خانواده ناگهان مهم میشوند. بعد از «شهاب» که قبلتر معرفی شده بود، «شهروز» پسر کوچکتر خانواده یک معرفی بینظیر دارد. آنجا که او حتا در قاب حاضر نیست و جلوی دوربین نمیرود و شخصیتپردازی او شروع شده، باید هوشمندی نویسنده و کارگردان را تحسین کرد. بعد هم ضمنا شخصیت شهروز قبل از اینکه خودش وارد قاب شود تکمیل میشود. درست همانجا که «شکور» (فرهاد اصلانی) موهای چیدهشدهی خواهر را پیدا میکند. وجود «شر» در همهی این رئوس مثلث عنصر تعیینکنندهای است.
رفتاری که بعدا از شهروز سر میزند و پایانی که برای این شخصیت و قصهی پیچ در پیچ این خانواده در نظر گرفته شده است کاملا در راستای همین شخصیتپردازی است. به همین سادگی فیلمساز اجازه میدهد فیلمش بدون خارج شدن از خطوط منطقی روایت توسط یک شخصیت نوجوان (که رفتاری اینچنین از او در فیلمهایی مگر ساختهی میشل هانکه انتظار نمیرود) به نقطهی بحرانی برسد. گره بخورد و بعد از همین نقطه صورت دیگری از روایت به خود بگیرد. «شهروز» کلید اصلی همهی ماجراهای فیلم مغزهای کوچک زنگ زده است. سیدی روی این شخصیت نه قمار، بلکه هوشمندانه سرمایهگذاری میکند و به همین خاطر میتواند به آنچه خواسته برسد، آنچه کاشته را برداشت کند و زحمت بقیه را بقیه بکشند.
نوید محمدزاده بازیگر دیگر شخصیتی است که بهترین معرفی را در فیلم دارد. او محور اصلی روایت فیلم است. با اینکه در بسیاری از اتفاقات کلیدی آن درگیر نمیشود و منفعلترین شخصیت باقی میماند تا بعد از سپری شدن دو سوم از فیلم به نقطهی اپیفنی برسد و انفعال را کنار بگذارد. دو تصمیم مهمی که شهاب در فیلم اتخاذ میکند، در کلیت ماجرا تاثیر زیادی میگذارند و همین باعث میشود، او که از ابتدا در قاب تصویر پیمان شادمانفر حضور داشته و بیشترین دقایق نقشآفرینی را از آن نوید محمدزاده کرده است، نقش اصلی این فیلم باشد. بازی نوید محمدزاده نه مثل همیشه، بلکه بیشتر از همیشه به چشم میآید. او با اینکه در ابتدای فیلم احساس میشود موفق به خلق یک شخصیت متمایز به یادماندنی دیگر شده، در ادامه نشان میدهد بهتر از هر چیز میتواند آنچه در نقش نهان شده و در میان خطوط متن فیلمنامه شکل گرفته را درک و دریافت کند و جلوی دوربین ببرد. بعد از طی شدن یک سوم ابتدایی فیلم، محمدزاده نشان میدهد که فقط نقش آفرینی قدرتمند او نبوده که باعث به وجود آمدن اینچنین بازی قابل تقدیری شده است، بلکه فیلمنامه و کارگردانی هم در این راستا مهم و موفق عمل کردهاند و درخشش محمدزاده این بار بیشتر از همیشه وامدار تلاش کارگردان و نویسنده است.
فرهاد اصلانی هم با اینکه در حد جایزه ظاهر نمیشود، به اندازهی کافی خوب هست که زیر بازی و تیپسازی محمدزاده نماند و خود و نقشش را به اندازهای که لازم است بالا بکشد. دیگر بازیگران فیلم هم بازیهای خوبی ارائه میدهند اما در این میان، نقش کوتاه و کمرنگ پدر خانواده با بازی «فرید سجادی حسینی» پررنگ و درخشان میشود. او یک شخصیت مکمل برای فیلم، قصه و بازی دیگر شخصیتها است و بدون شک بازی او به مراتب از دیگر شخصیتهای فرعی فیلم بهتر و شایستهتر است. ای کاش اگر قرار است واقعا نقش مکمل مرد در این جشنواره دیده شود، یکی از گزینههای دریافت سیمرغ فرید سجادی حسینی باشد.
فیلم از لحاظ فنی هیچ کم و کسری ندارد. در کارگردانی به قدر کافی زرنگ هست که بتواند چند سکانس مهم و بدون لغزش را در بیاورد و البته هومن سیدی که دیگر نیازی به اثباث خودش در کارگردانی نمیبیند، این بار موفق شده بدون ادا و بیپرواتر از همیشه ظاهر شود و به جای تلاش برای «خودی نشان دادن» فیلمش را نشان دهد. به همین ترتیب، او در «تدوین» فیلم خود هم ظاهر شده و تلاش میکند ردپای هنری خود را در این بخش از فیلم هم وارد کند که سبب میشود فیلم دقیقا همانطور که او میخواهد پیش برود، نه «دقیقا همانطوری که قواعد ایجاب میکنند.» شکست قواعد و اخلال در فن فیلمسازی هومن سیدی را یک قدم از دیگر کارگردانان به سیمرغ نزدیکتر و در عین حال یک قدم دورتر میکند. موفقیت فیلم در کسب جوایز، به خصوص در کارگردانی و تدوین، به نظر مستقیم هیئت داوران بستگی دارد. به سلیقهی آنها وابسته است و کاملا قدرت پیشبینی را از ما میگیرد.
در عین حال فیلم در فیلمبرداری اسیر یک انتخاب میشود. درست یا غلط که نمیشود گفت. به جا یا نابهجا هومن سیدی تصمیم گرفته این بار از تکنیک دوربین روی دست استفاده کند و این استفاده فیلم را به کلی دگرگون کرده است. با اینکه پیمان شادمانفر به خوبی میتواند از وظیفهی سنگین فیلمبرداری این ابرفیلم تکنیکی و دشوار برآید، معلوم نیست این سلیقهی کارگردانی هومن سیدی در نهایت به سیمرغ منتهی شود یا نه.
فیلم مغزهای کوچک زنگ زده یک فیلم بسیار خوب و خوشساخت از کارگردان خوش آتیهی دیگری است که بدون حاشیه به کار خوب خود ادامه میدهد و همواره در تلاش است آثاری دیدنی، جذاب و مهم در سینمای ایران خلق کند و باید علاوه بر اینکه تکنیک روز سینمایی را به کار میبندد و همواره سینمای ژست و موفق خود را به نمایش میگذارد، از او به خاطر استمرار در فیلمِ خوب ساختن هم تقدیر کرد. جشنوارهی فیلم فجر اولین جشنوارهای نخواهد بود که فیلم سیدی در آن دیده و پسندیده میشود و تا مدتها نام این فیلم را در ردیف کسب جوایز جشنوارههای معتبر خواهیم دید.
بعد از خواندن نقد فیلم مغزهای کوچک زنگ زده حتما نظرات خود را با ما در میان بگذارید. اگر موفق شدید در ایام جشنواره این فیلم را تماشا کنید، نظرتان در مورد آن را برای ما ارسال کنید.
فیلم خیلی هوشمندانه سراغ موضوع “چوپان و گوسفندها ” رفت و با یه قصه ی بی نقص اونچه می خواست بگه رو گفت .
فیلم یکدستی که از اول تا آخر ما رو با خودش همراه کرد
و تک تک لحظاتش رو برای منِ مخاطب باور پذیر کرده بود
هومن سیدی فیلم خیلی خوب و مهمی رو ساخته و گروهی که باهاش کار کردند, کاملا در خدمت فیلم بودند . از بازیگری و فیلمبرداری تا موسیقی و تدوین و همه !
واقعا متاسفم که اینطور نقد میکنید. این نه یک نقد بلکه دو صفحه تعریف و تمجید از فیلمی مُد زده و شعاری بود. نه کسی داستانش رو باور میکنه و نه شخصیتهاش رو، صدها سوتی و باگ توی فیلم هست. داستان چون غیرواقعی است فقط تلاش میکنه که با اغراق در آدمها، اتفاقات، لوکیشن و هرچیزی که دم دستش هست بیننده رو جذب بکنه که البته اون هم موفقیتآمیز نیست. اساسیترین مسئله این نوع فیلمها این هستن که مد شدن. هر هنری که رفت در مرداب مد، دیگه مرده و زنده نیست. اخیرا هم در سینمای ما این مد زدگی به وجود آمده و این یعنی مرگ خلاقیت…
خیلی بیشتر میشه از بدی فیلم نوشت و پیشنهاد میکنم که منتقدتون رو عوض کنید. این بیشتر یک مداحی بود تا نقد
دوست عزیز این متن یک نقد و برسی هستش نه یک پتک برای کوبیدن فیلم؛ این فیلم هر چقدرم که انگ تکراری و شعاری بودن بزنید که واقعا نیست این حس تکراری بودن از جامعه ای میاد که قشر مختلف جامعه هرکدام شبیه یکدیگرند. این داستان ها شاید برای شما غیر واقعی تلقی میشه ولی این از واقعیت های تلخ جامعه ماست کافی شما سری به قسمت حوادث روزنامه ها بزنید. اینکه حتی یکسری افراد و منتقدین انگ سیاه نمایی و تلخ بودن بزنند اما این فیلم از بهترین بازی ها, کارگردانی و قصه ای جذاب برخردار است.
با این که ندیدیمش، اما نقدتونو خوندم و حس میکنم میتونه فیلم خوبی باشه، و دردناک…
ممنون از نقدتون 🙂