اگرچه این نوع اظهار نظرها اساسا نباید اینچنین در کانون توجهات قرار بگیرد، وقتی یک رسانهی غیرتخصصی صحبتهای یک مسئول سابق را در این باره منعکس میکند و یک به اصطلاح کارشناسِ ناشناخته در این مورد به اظهار نظر میپردازد و یک رسانهی غیرتخصصی دیگر صحبتهای او را هم منعکس میکند، طبیعی است که مردم و رسانهها حس کنند کاسهای زیر نیم کاسه است. در شرایط فعلی جامعهی ما هم، که تا دلتان بخواهد از این کاسهها زیر نیمکاسهها است، بدیهی است که یک حاشیهی بیاهمیت به موضوع داغ این روزهای رسانهها و شبکههای اجتماعی تبدیل شود. به هر ترتیب، ساخت کنسول بازی ایرانی حاشیهی اصلی این روزهای ما است.
صنعت بازی، صنعت بیپناهی است. از مدیر عامل سابق بنیادش گرفته تا کارشناس دو روزه، آنقدر از وضعیت این صنعت در داخل کشور و ظرفیتهای تکنولوژیک و علمی بی خبر هستند که در این فضای آشفته هر اظهار نظری را با بزک کردن به خورد افکار عمومی میدهند و انتظار بازخورد مثبت دارند. حالا صحبت از ساخت کنسول بازی ایرانی شده است. یعنی از نظر ایشان، ما در کشور توانایی تولید کنسول بازی را از نظر سختافزاری و نرمافزاری داریم. سوال این است که بر اساس چه دادهای از ظرفیتها و توانمندیهای علمی و فناوری داخل کشور و زیرساختهای تولید قطعات پیچیدهی یک کنسول بازی چنین ادعایی مطرح شده است؟
البته باید گفت که قطعا در ایران مهندسان و متخصصانی هستند که بتوانند فناوریهای مشابه را طراحی کرده و بسازند، اما نیروی انسانی تنها لازمهی ساخت یک کنسول بازی نیست. حتا به فرض ساخته شدن یک کلون از کنسول سونی، مایکروسافت یا نینتندو، باز هم ما کجای ساخت یک کنسول بازی ایستادهایم؟ آیا طراحی و ساخت یک کنسول بازی بومی میتواند دردی از بازیهای ایرانی دوا کند؟ آیا اینگونه به صنعت ما کمک میشود؟ و مهمتر از همه، آیا کسی حاضر میشود این کنسول را بخرد؟
این آب آنقدر گلآلود است که وقتی دستی برای گلآلودتر کردن آن به کار میافتد، باید مستقیما با آن روبرو شد و جلوی آن را گرفت. ساخت کنسول بازی یک توهم عجیب است که فقط از سر سودجویی ممکن است قدمهایی برای عملی شدن آن برداشته شود.
به چند ماه قبل برگردیم. چندین شرکت برای تولید پیامرسانهای بومی اقدام میکنند و به هر حال چند نرمافزار کاربردی نیز به انتشار میرسد. صرف نظر از تمام ویژگیها و نقصهای این پیامرسانها، آیا هیچکدام از آنها توانستند جای نمونهی مشخص خارجی را بگیرند؟ یا اینکه فعلا هر چه میدانیم آمار و ارقامی عجیب و تقلبی از رویکرد مثبت مردم به این پیامرسانها، درخواست امتیازات بیشتر، وامها و کمکهای فنی است و همچنان عملا توفیقی در این زمینه حاصل نشده است؟
دکتر مینایی، مدیر عامل سابق بنیاد ملی در صحبتهای خود گفته است: «گرچه این کار بسیار سخت است و مانند خط تولید هواپیما به نظر میرسد، اما حوزهای است که باید به آن ورود کنیم.» که ما در پاسخ صراحتا به عرض میرسانیم که خیر، نباید به آن ورود کنیم، چرا که اساسا آب در هاون کوبیدن یا به قولی اختراع دوبارهی چرخ است!
ساخت یک کنسول بازی، به فناوریِ پیشرو و جلوتر از زمان نیاز دارد. همین حالا اگر ساختِ یک کنسول ایرانی چهار سال طول بکشد، یعنی حداقل نیمی از عمر یک نسل از کنسولهای بازی در دنیا سپری شده است.
فارس به نقل از مینایی همچنین نوشته که بنیاد ملی بازیهای رایانهای در سال 69 تاسیس شده و دو سال بعد یعنی در سال 71 ایران به یکی از بزرگترین تولیدکنندگان منطقه تبدیل شده است. احتمالا منظور آقای مینایی بنیاد سینمایی فارابی بوده، و یا به احتمال زیادتر، خبرگزاری فارس در انعکاس این صحبتها دچار خطا شده است. چرا که بعید است دکتر مینایی که مدیریت بنیاد ملی بازیهای رایانهای را در اختیار داشته نداند که این بنیاد سال 85 تاسیس شده و اساسنامهی آن در همین سال به تصویب رسیده است!
این اظهار نظر دکتر مینایی در شبکههای اجتماعی هم بدون پاسخ نماند و بسیاری از کاربران به این خبر واکنش نشان دادند. عدهی زیادی از آنها با ابراز نگرانی از تکرار سناریوی وامهای دریافتی برای تولید پیامرسان داخلی نوشتند و عدهی دیگری هم به شوخی با این موضوع پرداختند.
داغ شدن این موضوع و تکرار این شوخیها در فضای شبکههای اجتماعی موجب شد که مدیر عامل فعلی بنیاد ملی بازیهای رایانهای شخصا در این باره اظهار نظر کند. مهندس کریمی در حساب توئیتر خود نوشت:
سیاست بنیاد ترویج محتوای داخلی به جای سختافزار و کنسول بازی است. از نظر ما تولید سختافزار در شرایط فعلی به دلایل زیادی صحیح نیست.
وی در ادامه نیز “پیچیدگی تولید، ایجاد محتوا برای آن با توجه به ویژگیهای سختافزاری و…” را از جمله دلایل کارا نبودن سیاست تولید کنسول بازی دانست. امری کاملا منطقی و متناسب با شرایط فعلی تکنولوژی در کشور که به نظر میرسد همسو با سیاست جدا شدن از تلاش برای تولید انجینهای بازیسازی داخلی است. پیش از این، در سال 88 بازیسازان ما موفق شده بودند یک انجین بومی برای ساخت بازی بسازند که البته بسیار منطقیتر و کارامدتر از ساخت یک کنسول بازی بود، اما این روند نیز به دلیل هزینهبر بودن و وقتگیر بودن متوقف شد.
دکتر مینایی نیز در اظهارات خود همین مسئله را مطرح کرده بود:
سال ۸۸ که اولین بازی بزرگ ما با عنوان میرمهنا و گرشاسب تولید شد، هم بازی بومی بود و هم براساس موتورهای بومی انجام گرفت.
اما مهمتر از اینها، اظهارات دور از ذهن و غیرمنطقی یک تازهکارشناس حوزهی بازی یعنی آقای جلالی در گفتگو با باشگاه خبرنگاران جوان است. جلالی که قبل از تیجیسی سعی داشت با اظهاراتی جنجالی و ادعای سرقت اطلاعاتِ بازار ایران در این رویداد بینالمللی فضا را برای شکلگیری این قدم مهم در کشور تاریک کند اما طبق معمول به جایی نرسید، در تازهترین اظهار نظر کارشناسانهی خود گفته است:
ما در سالهای نه چندان دور و در دورههای پیشین مدیریت بنیاد ملی بازیهای رایانهای شاهد تلاشهایی در رابطه با ساخت یک کنسول بومی یا کنسول گیم ایرانی بودیم.
مدیریت پیشین یعنی مدیریتِ دکتر مینایی که حالا در یک اتفاق کاملا تصادفی صحبت از ساخت کنسول بازی کرده است. در مورد این ادعا که در مدیریت پیشین بنیاد تلاشهایی برای ساخت یک کنسول بومی صورت گرفته، اطلاعات موثقی نداریم. تا جایی که حافظهی ما یاری میکند، بحث کنسول امپراطور در آن زمان مطرح بود که به عنوان یک کنسول تماما ایرانی وارد فاز تولید هم شده بود و شاهد تبلیغات آن در فضای رسانهای کشور بودیم. قصهی کنسول عجیب و عقبافتادهی امپراطور که حتا توانایی اجرای بازیهای یک نسل قبل را هم نداشت، قصهی مضحک و نخنمایی است و بعید است علاقهای به بازگو شدن آن داشته باشیم.
اما در راستای این تلاشها در زمینهی ساخت کنسول، علی سیداف از برنامهنویسان و فعالین حوزهی گیم ایران، که از سال 75 در این حوزه به فعالیت میپردازد و سابقهی داوری شش دوره جشنواره بازیهای رایانهای تهران، داوری فنی 3 دوره اول جشنواره رسانههای دیجیتال در حوزه فنی بازیهای رایانهای، عضویت در تیم کارشناسی بررسی و ارزیابی وامهای وجوه اداره شده وزارت ارتباطات در حوزه بازیهای رایانهای را دارد و داور ارزیاب شرکتهای دانش بنیان نیز هست، در این رابطه موضوعی را مطرح میکند که جالب توجه است.
به گفتهی سیداف، چند سال پیش یکی از تکثیرکنندگان بازی، با مراجعه به بنیاد و ارائهی یک سختافزار شبیه به کنسول بازی، درخواست حمایت از تولید این دستگاه را داشتهاند. با ارجاع این موضوع به شورای کارشناسی، وی با بررسی این کنسول ایرانی نکتهای را متوجه میشود. به گفتهی سیداف:
مشخص شد که یک رزبری پای است که روی آن ایمیج امولیشن استیشن نصب کردند و یک قاب هم ساختهاند. اسمش شده کنسول، فقط هم رترو گیم دارد و بازی هم برای آن نمیشود ساخت، چون اصولا امولاتور کنسولهای قدیمی است.
وی همچنین در ادامه اضافه کرده که این افراد مراجعه کننده به بنیاد، “اطلاعات کمی در حوزهی نرمافزار و الکترونیک داشتهاند و حرفهی اصلی آنها توسعهدهندهی وب” بوده. بد نیست بدانید که همین شبهکنسول ایرانی، از وزارت ارشاد 200 میلیون تومان وام گرفته است و حمایت شده!
آقای جلالی در بخشی از گفتگوی خود با باشگاه خبرنگاران جوان گفته بود:
تجهیزات داخلی یک کنسول در مقایسه با یک رایانه شخصی تفاوت چندانی ندارند، کنسولهای پیشرفتهای مانند پلیاستیشن 4 مجهز به یک هارد SATA، یک ریزپردازنده با عنوان AMD و رمهای GDDR5 هستند. خوشبختانه در ساخت کنسول های معروف از قطعات یا چیپ های ناشناخته ای بکار نرفته و تصور ساخت آن دور از انتظار نیست.
که نشان میدهد اطلاعات ایشان در زمینهی طراحی کنسول و معماری پردازندهها، ارتباط قطعات سختافزاری و هزار و یک پیچ و خم که در نظر این کارشناس خبره بسیار سهلالوصول است چقدر زیاد است! پیشنهاد میکنیم آقای جلالی که دانش ظاهرا بسیار بالایی در این زمینه دارند و کارشناس هستند، با یکی از فعالان این حوزه به صورت مستقیم گفتگو کنند تا برای عموم مردم و به خصوص فعالین و بازیکنندگان گیم در ایران مشخص شود که آیا واقعا میشود در ایران کنسول بازی ساخت؟
مشخص شد که یک رزبری پای است که روی آن ایمیج امولیشن استیشن نصب کردند و یک قاب هم ساختهاند. اسمش شده کنسول، فقط هم رترو گیم دارد و بازی هم برای آن نمیشود ساخت، چون اصولا امولاتور کنسولهای قدیمی است.
البته فراموش نکردهایم که کشور ایران از سال 1359 تا کنون تحریم فناوری است و هیچ قطعهی الکترونیکی مشخصی را نمیتوانیم به صورت قانونی خریداری و در یک محصول ملی استفاده کنیم. این موضوع یعنی برای ساخت کنسول داخلی باید قید پردازندههای اینتل و AMD را بزنیم که اتفاق نامبارکی است.
به ظاهر، این موضوعات، ساده هستند و باید ساده از آنها گذشت. اما به نظر من، این آب آنقدر گلآلود است که وقتی دستی برای گلآلودتر کردن آن به کار میافتد، باید مستقیما با آن روبرو شد و جلوی آن را گرفت. ساخت کنسول بازی یک توهم عجیب است که فقط از سر سودجویی ممکن است قدمهایی برای عملی شدن آن برداشته شود. اینکه یک نفر بتواند در کمال اعتماد به نفس بگوید «ما میتوانیم که با یک برنامه بلند مدت و 4 ساله به یک محصول ایرانی در این حوزه دست یافت و پس از آن تولید تجاری این کنسول را آغاز کنیم.» و ایرادی به آن گرفته نشود، یعنی فضا برای ماهی گرفتن را باز گذاشتهایم.
ساخت یک کنسول بازی، به فناوریِ پیشرو و جلوتر از زمان نیاز دارد. همین حالا اگر ساختِ یک کنسول ایرانی چهار سال طول بکشد، یعنی حداقل نیمی از عمر یک نسل از کنسولهای بازی در دنیا سپری شده است. این در حالی است که میدانیم شرکتهایی که در این عرصه فعالیت میکنند، مدتها قبل از رونمایی از کنسول جدید خود بر روی آن کار میکنند و زمانی که آمادهی معرفی کنسول جدیدشان میشوند، تکنولوژی تازهای را به ارمغان میآورند، چون نگران بازار آن هستند و ضمنا این کنسول باید چندین سال در بازار دستنخورده باقی بماند و توانایی اجرای بازیهای چند سال بعد را هم داشته باشد!
جلالی در پایان گفته است: «تحریمهای فعلی را می توان به فرصت تبدیل کرده و با توجه به نیاز کاربران داخلی کنسول گیم ایرانی خوبی تولید کنیم.» باید در پایان اشاره کنیم که هر بار این جملهها را میشنویم چهار ستون بدنمان به لرزه میافتد.
سلام
مطلب جالبی بود
فقط یه سوال
من هنوزم نفهمیدم کار بنیاد چیه؟ یعنی بنیاد کارش ساخت بازیه؟ به طور دقیق و مختصر یه توضیح بدید ممنون میشم
سلام
نه، کار بنیاد ساخت بازی نیست، بنیاد برای ساماندهی بازیسازان و بازیسازی و همچنین بازار بازیهای رایانهای شکل گرفته و وظیفهش حمایت، نظارت و این کارهاست.
اهداف و وظایف و … رو اینجا نوشتند: https://www.ircg.ir/fa/page/1
در کل دخالت مستقیم بنیاد تو بازیسازی همواره هم فقط میتونه به ضرر این صنعت باشه، همون نقش حمایت و جهتدهی و تکمیل زیرساختها و تسهیل بازیسازی رو به عهده بگیرند بهتره.