هالیوود عاشق داستانهای موفقیت است؛ و چه این داستان جزئی از روایت فیلم روی پرده باشد، و چه جزئی از حواشی و گفت و گوهای اطراف فیلم به چنین آثاری روی خوش نشان میدهد. هالیوود بارها فیلمها را به خاطر ایده خلاقانه مثل پروداکشن 12 ساله «پسربچگی» (Boyhood)، مرگ یکی از عوامل مانند «شوالیه تاریکی» (The Dark Knight) یا اخراج اخلاق محور عوامل مانند «تمام پولهای جهان» (All the Money in the World) مورد تحسین قرار داده است. بنابراین عجیب نیست که «ستارهای متولد شد» (A Star Is Born) با داستانی که تنها 4 بار در هالیوود بازسازی و بارها اقتباس و تبدیل به روایتهای مشابهی شده، با داشتن یکی از بزرگترین ستارههای فعلی سینما، «بردلی کوپر»، در صندلی کارگردانی، و یکی از مشهورترین خوانندههای دنیا، «لیدی گاگا»، به عنوان نقش اول در اولین بازی سینماییاش، فیلم محبوب این روزهای هالیوود باشد. در ادامه با نقد و بررسی فیلم A Star Is Born همراه گیمنیوز باشید.
بردلی کوپر که کارش را در هالیوود به عنوان یک جوان خوش چهره در آثار گیشهای کمدی-رمانتیک آغاز کرد، به مرور جایش را با سهگانه «خماری» (The Hangover) در هالیوود آغاز کرد و به چهره شناخته شده ای تبدیل شد، با درخشش در فیلمهای فصل جوایزی نظیر «بدون مرز»، «دفترچه بارقه امید»، «کلاهبرداری آمریکایی» و «تک تیرانداز آمریکایی» به یکی از معدود ستارگان تاریخ هالیوود تبدیل شد که سه سال متوالی کاندید جایزه بازیگری اسکار شدهاند. سپس همانند کارگردانش در «تک تیرانداز آمریکایی» تصمیم گرفت که با برداشتن قدم بزرگ دیگری، به جرگه کارگردانان بپیوندد و برای این کار بازسازی یکی از محبوبترین داستانهای هالیوود را هدف قرار داد. یک رویای آمریکایی تمام عیار.
ستارهای متولد شد، روایتگر داستان «جکسون مین»، یک خوانندهی کانتری مشهور است که پس از اجرای یکی از کنسرتهایش بیبرنامهای قبلی به یک درگ بار میرود و در آنجا خوانندگی دختر با استعدادی به نام الی را میبیند. سپس با رفتن به پشت صحنه او را مورد تشویق قرار میدهد و در ادامه شب متوجه استعدادهای نهان او میشود. جکسون که به الی علاقهمند شده است سعی میکند به او کمک کند تا استعدادهایش را بروز دهد و در حالیکه خودش به خاطر مصرف بیش از حد مواد مخدر و الکل در سیر نزولی است، الی سیر صعودی مشهوریت را تجربه میکند. پس از آنکه الی با کمپانی مشهوری برای ساخت آلبوم قرارداد امضا میکند و تغییرات ظاهری و سبکی الزامی مشهوریت را میپذیرد، روند صعودیاش شتاب بیشتری میگیرد.
جکسون که از تغییر رفتار و ماهیت الی دلزده شده، بار دیگر با شدت بیشتری به مواد مخدر روی میآورد. بالاترین نقطه شهرت الی، با نازلترین نقطه زندگی جکسون همزمان میشود و نتیجه این همزمانی چیزی جز یک آبروریزی بزرگ نیست. جکسون به یک مرکز ترک اعتیاد میرود و الی سعی میکند از تبعات این آبروریزی نجات پیدا کند. پس از بازگشت از مرکز ترک اعتیاد، جکسون که خودش را عامل تخریب زندگی الی میبیند دست به خودکشی میزند و الی در تقدیر زحمات جکسون و عشق مشترکشان، آهنگی به یادگار او میخواند.
ستارهای متولد شد، فیلم موفقی است، چه در گیشه، چه در میان منتقدان و چه در فصل جوایز. بردلی کوپر یکی از درخشانترین شروعهای قابل تصور را به عنوان یک کارگردان تجربه میکند. او توانسته به خوبی اثری با ضرباهنگی مناسب، بازیهای خوب، روایت کم لکنت و لحظات دلگرمکننده خلق کند، اما در انجام یکی از مهمترین وظایف یک کارگردان خوب، ضعفش را نشان میدهد. او در خلق اتمسفر و فضای مناسب و همچنین همراه کردن احساسی مخاطب با شخصیتها و داستان تا حد زیادی شکست میخورد.
روایت او بعد جدیدی به داستانهای متعدد درون و بیرون فیلمیِ سقوط شخصیتهای مشهور در هالیوود اضافه نمیکند. نه کاراکتر او و نه کاراکتر گاگا، جز بعد خوانندگی و رابطه مشترکشان، پرداخت به خصوصی دیگری نمیشوند و رفتارهای تیپیکالی مانند رویآوردن به مواد مخدر در پی نادیده گرفته شدن توسط پدر، چیزی به شخصیت جکسون اضافه نمیکند.
به عنوان یک بازسازی، سوال بزرگی که پیش از ساخت هر اثری باید پرسید این است که این بازسازی چه چیزی را به ساخته ارجینال اضافه یا چه کاستیای را پوشش خواهد داد؟ آیا یک بازسازی تنها بازگویی یک روایت تکراری برای مخاطبانی جدید است؟ آیا بازسازی آثار درخشانی مانند «برباد رفته» و «پدرخوانده» ایدهی به جایی است؟ چرا بازسازیهایی نظیر «صورت زخمی» و «تنگه وحشت» هم قد و بالاتر از ساخته اصلی قرار میگیرند؟ آیا علت این برتری توانایی کارگردانان به نامشان است یا معانی فرامتنی و سمت و سو داری که در گفتن یک روایت قدیمی در زمانی متشابه زنده میکند؟ و بالاتر از همه، آیا اثر بازسازی شده صحنهها، تنشها، و فرصتسوزیهایی که در روایت اولیه رخ داده را تکرار میکند یا دست به خلق لذت سینمایی جدیدی میزند که با تماشای نسخه پیشین امکان پذیر نبود؟
کوپر یکی از درخشانترین بازیهای سال، و بهترین عملکرد خودش را در قامت یک بازیگر برجا گذاشته و «سم اسمیت» نیز پایاپای او در این مسیر پیش آمده و زوج سینمایی دوست داشتنیای را با او روی پرده شکل داده که گرمای خاصی به صحنههایی که در طول روایت به اشتراک گذاشتهاند، میبخشد. فیلم چه برای کوپر به عنوان کارگردان و چه برای گاگا به عنوان بازیگر، شروعی قابل تحسین است اما هردوی آنها راهی طولانی برای دست یافتن به درخشش سینمایی در جایگاه منتخب جدیدشان در پیش دارند.