دو سال پیاپی یک سریالِ کمتر شناخته شده و دور از تب و تاب معمول سریالهای بزرگ و شبکههای بزرگ و نامی همچون HBO و نتفلیکس در میان نامزدهای جوایز تلویزیونی حضور داشت اما باز هم به اندازهی کافی دیده نشد سریال The Marvelous Mrs. Maisel محصول آمازون پرایم، یک جواهرِ درخشان و دوستداشتنی در میان سریالهای مبتذل، سنگین و غیرعادی این روزها است و در حالی که نه اقتباسی از روی پرفروشترین کتابها است و نه ابرقهرمانی در آن پیدا میکنید، به شدت موفق است. سریال The Marvelous Mrs. Maisel که حالا دو فصل آن تا انتها پخش شده، فعلا ادامه دارد و با توجه به ساختار یکپارچه و داستانِ دنبالهدار فصلهای آن، شاید بهتر باشد که نقد سریال را تا تمام شدن آن و مشخص شدن پایان این داستان درام و هیجانانگیز منتشر نکنیم. با این وجود به هر حال باید علاقهی خود را به این سریال هر طور شده نشان میدادیم.
نتیجه این شد که پس از تماشای دقیق دو فصل پخش شده از سریال The Marvelous Mrs. Maisel که این اواخر جایزهی گلدن گلوب را هم برنده شد، متوجه شدیم که اگرچه این سریال در مجموع از کیفیت بالایی برخوردار است و یکی از خوشساختترین درامدیهای چند سال اخیر است، دلایل نسبتا مشخصی هم برای دوست داشتن آن داریم. دلایلی که شروع به شمردن آنها کردیم و حداقل 10 بار کاملا قاطعانه به نتیجه رسیدیم. و بار آخر هم نه چندان قاطعانه. پس این شما و این هم 11 دلیل برای اینکه سریال The Marvelous Mrs. Maiselرا دوست داشته باشیم.
لازم است بدانید که در ادامهی این مطلب چیز زیادی از داستان سریال و جزئیات مهم آن را لوث نکردهایم و با اینکه توصیه میشود این مطلب را بعد از تماشای سریال بخوانید، اگر هنوز سریال را ندیدهاید هم میتوانید با خیال راحت (از جهت لوث شدن داستان) ادامهی این مطلب را بخوانید.
11 – سریال متعلق به آمازون پرایم است
شاید به نظر نرسد و حتا نتوان تاثیر آن را اندازهگیری کرد و به صراحت دربارهی آن حرف زد. اما به نظر میرسد که تلاشِ انسانهای باهوشتر برای فرار از مین استریم یک پدیدهی واقعی باشد. ممکن است شما بر حسب تجربه یا فقط علاقه و میل شخصی از فیلم و سریال و کلا آثار بدنه فراری باشید و به محض اینکه یک اثر همهگیر شد و طرفداران زیادی جذب کرد از چشمتان بیفتد. این موضوع کاملا قابل لمس است اگرچه چندان واقعی به نظر نمیرسد. به هر حال، در مقایسه با سریالهای دیگر این روزها، و در مقایسه با شبکههای دیگر، The Marvelous Mrs. Maisel مهجورتر است و شاید همین امر به دوست داشته شدن آن کمک کند.
اما این تنها مربوط به خارج از سریال نیست. در سریال The Marvelous Mrs. Maisel خانم میزل به دنیای پایین شهر قدم میگذارد و به سراغ نوعی از هنر و کمدی میرود که کمتر طرفدار دارد. سریال یک بیانیه در دفاع از هنر ناشناخته است و این را تا پایان نیز حفظ میکند. ورود یک زنِ خانهدار آمریکایی که به قول خودش از کالج «شوهر» به دام انداخته و صاحب دو فرزند هم هست، از دنیای متمول و اتوکشیده و رنگارنگش به سوی یک کافهی زیرزمینی پر از زندگی همزمان میشود و نشان میدهد که چقدر دقیق این سریال آن چیزی را به مخاطب ارائه میکند که شاید در چند لایه بیرونتر خودش در آن فضا زیست میکند و نفس میکشد. حتما این خط دیالوگ را در سریال میشنوید که میگوید: «اینجا همه شبیه آلن گینزبرگ هستند!».
10 – رویای مخدوش آمریکایی و هزار بار نفرین
سریال در مقاطع مهمی طعنههای سنگینی به زندگیِ ایدهآل آمریکایی میزند. در بسیاری از سکانسهای مهم سریال این ایدهی اصلی «نفرین به یک زندگیِ کلیشهوار آمریکایی» حاکم است و اساسا سریال برای آشنایی زدایی از کلیشههای دههی پنجاه و شصت آمریکا و زندگی ایدهآل خانوادهی مذهبی و موفق آمریکایی با نقشِ اصلی مادرِ خانواده (و نه زن به معنای مستقل) در جریان است.
اینکه در سریال The Marvelous Mrs. Maisel یک زن نقش اصلی را بر عهده دارد و برای این کار باز هم یک زن (که آنقدر از کلیشههای جامعهی آمریکا دور است که بارها با مردان اشتباه گرفته میشود) به او کمک میکند و بعدتر شخصیت منفی محوری سریال هم یک زن است و اساسا معضلات جامعه را زنان برپا و بعد حل میکنند، یک نکتهی بسیار مهم است. حتا «لنی بروس» هم در داستان نقشی بیشتر از یک مشوق و دستی برای کمک کردن ندارد. در عین حال، فاصله گرفتن از کلیشهها به دو دلیل به طور کامل امکانپذیر نبوده است که کاملا قابل درک و قابل قبول است، اول اینکه نمیتواند تلاش یک نفر برای عبور از محدودیتها و مبارزه با جامعه را در یک تصویر کاملا آشناییزدایی شده ترسیم کرد و سپس اینکه به هر حال با یک روایت واقعگرایانه طرف هستیم و عدم بازنمایی کلیشههای جاری در دورانِ روایت، امری غیرقابل قبول است.
رویای آمریکایی شاید هیچ تعریف دقیق و کاملی نداشته باشد ولی فرمولهای بسیاری برای شکل دادن آن تصویرِ مد نظر سیاستمداران دهههای چهل تا هفتاد آمریکا به وجود آمدهاند و تصویر این فرمولها را در فیلمها و سریالهای زیادی دیدهایم. در یکی از آشناترین بسترهای تصویری رویای آمریکایی، مردی تمام این رویای آمریکایی را رها میکند و همراه با زنش از این کلیشهها بیرون میزند تا یک سریال خارقالعاده خلق و در دو فصل روایت شود.
9 – نجات در صداقت است!
یکی از مهمترین نکات روایت و شخصیتهای سریال The Marvelous Mrs. Maisel صداقت آنها است. هیچ رنگ و ریایی در این سریال یافت نمیکنید و همواره به دنبال رفتارهای صادقانهی آنها میروید. شخصیتها از اینکه اشتباهشان همه چیز را خراب کند ابایی ندارند و برای اینکه سریال ثابت کند ارزشهای انسانی را در صدر اولویتهای خود قرار داده است، افراد را در تنگناهای مهم اخلاقی قرار میدهد و از آنها میخواهد که صادقانه تصمیم بگیرند و رفتار کنند.
این پایبندی به صداقت باعث میشود که سریال تا حد زیادی صمیمی شود و این برای یک سریال در این سبک بسیار مهم است. اگر با یک سریال جنایی یا حتا عاشقانه مواجه بودیم، شاید این میزان از یکرنگی و تفاخر اخلاقی میتوانست به نقطه ضعف سریال هم تبدیل شود، اما حالا که قرار است از کمدی برای کمدی لذت ببریم باید همهی چالشهای دیگر در مواجههی مخاطب با شخصیتهای سریال و موقعیتهای اساسی داستان از پیش رو برداشته شوند. این یعنی قرار نیست سریال شما را در معرض حساسیت به انتخاب غیراخلاقی یکی از شخصیتهایش قرار دهد و ذهنها را درگیر فلسفهی اخلاق و پیچیدگی روابط کند، بلکه قرار است در صداقت تمام شخصیتها را از معضلاتِ پیرامون خودشان بیرون بکشد و به لحظه معطوف سازد.
8 – هر از گاهی، قطره اشکی…
یکی از نقاط قوت سریال The Marvelous Mrs. Maisel این است که گاهی میتواند به غایت غمانگیز باشد. تحریک احساسات مخاطب کاری است که هر نویسنده و فیلمسازی برای آن تلاش میکند و اینکه یک سریال بتواند در فضایی آنچنان درگیرکننده و با کمترین مانع زیست کند که هر لحظه که خواست بتواند اشک مخاطب را در بیاورد و چند لحظه بعد دوباره او را بخنداند، نشاندهندهی کیفیت بی حد و حصر آن است. اینکه یک سریال بتواند در اوج شلوغی و پر حرفی خود، لحظاتی از مخاطب گریه بگیرد و او را فراتر از حد تصور خودش در آن لحظه تحت تاثیر قرار دهد، به معنای شاهکار بودن آن است.
7 – یک رمانتیک منحصر به فرد
سریال اساسا رمانتیک است و البته به همان اندازه که در خلق فضا و شخصیتها سعی میکند از کلیشهها دور شود، در خلق صحنههای رمانتیک و لحظههای عاشقانه درگیر کلیشهها میشود. تا حدی که برخی از صحنههای رمانتیک فیلم را میتوان هجو فیلمهای کلاسیک هالیوودی یا از نگاهی خوشبینانهتر ادای دینی به آنها دانست. به هر حال، در سریال صحنههای عاشقانهی زیادی یافت میشوند که هر کدام به یک نوع خاص پرداخت معطوف هستند، اما هیچکدام از آنها را نمیتوان خلاقانه یا فوقالعاده عجیب دانست.
اما همیشه عجیب و خلاقانه مساوی منحصر به فرد نیست. مهمتر از تصویری که رمانتیکِ سریال ایجاد میکند فضایی است که این رمانتیک در آن شکل میگیرد و با توجه به صحبتهای قبلی حالا دیگر باید بدانید که اتمسفر سریال و شخصیتهای آن چگونه است و شکلگیری رمانتیکِ سریال در چنین فضایی و با استفاده و میان این شخصیتها چه تضاد شیرینی ایجاد میکند.
همین تضاد شیرین و استفاده از کلیشههای فیلمهای رمانتیک در فضای جذاب سریال، The Marvelous Mrs. Maisel را به صحنههای رمانتیک منحصر به فردی مجهز میکند که البته چندان هم بی عیب و ایراد نیستند، اما به هر حال، همهی ضعفهای این سریال در این بخش به واسطهی عمق روابط و پرداخت درست شخصیتها و قصههای بینشان پوشیده میشود و دیگر چیزی نیست که بخواهیم از آن فراری باشیم یا حداقل وانمود کنیم.
6 – چشمانتان را به گردش ببرید!
با تماشای سریال The Marvelous Mrs. Maisel اول از همه متوجه قشنگی آن میشوید. بدون اغراق این سریال از بهترین صحنهآرایی و طراحی لباس برخوردار است و این شاید نیمی از جذابیت شخصیت اصلی آن، «میریم میج میزل» باشد. زیبایی چهرهی خانم برازناهان بازیگر نقش میزل نیز دقیقا همین کارکرد را دارد. فضای سریال پر است از چیزهای زیبا و چشمنوازی که هرگز اجازه نمیدهند تصاویر سریال خستهکننده و تکراری بشوند.
این ویژگی به جذابیت سریال، مقبولیت آن و به اشتیاق مخاطب برای دنبال کردن داستان کمک زیادی میکند. طراحان سریال The Marvelous Mrs. Maisel به وضوح از موفقیت سریال Suits درس گرفتهاند و فشن را به نحو احسن رعایت میکنند و تا حد امکان شما را با تصاویر رنگارنگ و مدلهای فوقالعاده جذاب مشتاق نگه میدارند. قاعدهای که بر هم خوردن آن هم باعث به یادماندنی شدن برخی شخصیتها و موقعیتها میشود و هم رعایت همهجانبهی آن در مورد برخی از شخصیتها از جمله شخصیت اصلی، به یکی از تمهای اصلی سریال تبدیل میشود و جنبهای انتقادی به خود میگیرد.
از جمله صحنههایی که در سریال خواهید دید و به یادتان میماند صحنهای است که میریم یک بار پیش از خوابیدن به صورت مخفیانه موهای خود را مرتب میکند، میبندد و آرایش میکند و بعد میخوابد تا صبح زودتر از همسرش بیدار شود و زیبا و سر حال باشد و البته او از این موضوع پی نبرد و فکر کند که میج همیشه همین شکلی است! جالب اینجا است که این کار را مادرش هم میکند. و شوهرانی که اصلا از این موضوع خبر ندارند.
این قواعد دربارهی لباسها، مکانها، نورپردازی و نوع فیلمبرداری فیلم هم رعایت میشوند. هیچ صحنهای در فیلم نخواهید یافت که از نظر بصری خیرهکننده نباشد.
5 – همهی شخصیتهای سریال دوستداشتنیاند
واقعا همه. همهی شخصیتهای سریال دوستداشتنی هستند و بعید است که بتوانید خلاف این موضوع را ثابت کنید. مهمترین شخصیت سریال یعنی میج که دوستداشتنیترین شخصیت آن هم هست و دیگر شخصیتها و حتا تیپهای فرعی و بسیار کمرنگ را در سریال دوست دارید. تنها کسی که شاید در کل سریال از او چندان خوشتان نیاید «پنی» است که اگر فکر کنید میبینید اولین برخوردتان با او (زمانی که فکر میکردید بیگناه است) صحنهای است که در استفاده از مدادتراش الکتریکی مشکل دارد!
4 – موسیقی درست همانجایی است که باید باشد!
سریال The Marvelous Mrs. Maisel در نگاه اول به یک سریال موزیکال شبیه است، چون شما هنوز به سریال و این نوع از تدوین و صداگذاری عادت ندارید و فکر میکنید که این استفاده از موسیقی قرار است همیشه با سریال و اکشن آن همراه باشد. درست است که این جریان دقیقا پیگیری میشود، اما ریتم سریال را موسیقی تنظیم نمیکند و به همین خاطر ما اگرچه در یکی دو سکانس در قسمت اول با کارگردانی موزیکال مواجهیم در ادامه از موسیقی فقط استفادهی ابزاری میشود!
انتخاب آهنگهای سریال در یک کلام فوقالعاده است. موسیقی در این سریال نقش تکمیل کننده و همراهی را دارد که اگرچه نبودش به تجربهی کلی از سریال لطمهای وارد نمیکند، بودنش دقیقا تعیین کنندهی مرزِ بسیار خوب و شاهکار است. به واسطهی موسیقی به جا و انتخاب درست و البته ملودیهای مسحورکننده، سریال از یک اثر بسیار خوب به یک تجربهی درخشان و به یادماندنی تبدیل میشود و البته تا آخر در همان سطح باقی میماند.
3 – زنده، صمیمی و گرم
اولین چیزی که در سریال به چشم میخورد جزئیاتِ سادهی زندگی آدمهاست. وجود این جزئیات قبل از اینکه به روایت سریال هرگونه کمکی بکند، باعث میشود دیوارهای حائل بین شخصیتهای داستان و تماشاکننده فرو بریزند. شما با فاصلهی واقعا کمی نسبت به سریال به دنبال کردن داستان میپردازید و این اتفاقی است که کمتر در میان سریالهای امروزه میافتد. The Marvelous Mrs. Maisel بسیار سرزنده است و اگرچه این سرزندگی را تا حد زیادی مدیونِ سبک هنری و موضوعاتی است که روی آنها مانور میدهد و از آنها قصه میسازد، زنده بودن، صمیمی بودن و گرم بودن فضای سریال به نوعی فوت کوزهگری در ساخت و روایت چنین سریالی است.
2 – یک کمدی دربارهی کمدی
داستان، شما را میخنداند. اما فقط این کار را نمیکند. همانطور که قبلتر اشاره کردیم، در این سریال شما هم غم را تجربه میکنید و هم شادی را. هم صحنههای کمدی میبینید و هم صحنههای رمانتیک و عاشقانه. سریال تمی اجتماعی و انتقادی دارد و از کلیشهها بیرون آمده تا اساسا سبک مشخصی از زندگی را نقد کند. مضامینِ فمنیستی سریال هم سرجای خود هستند. اما همه چیز در قالب شوخی و با سرزندگی فوقالعادهای روایت میشود که نهایتا باعث شده ما این سریال را اساسا یک کمدی بدانیم.
نکتهی مهم اینکه این سریال کمدی دربارهی کمدی است و با شکست یک کمدین و درخشش یک کمدین دیگر آغاز میشود و ادامه پیدا میکند. در قسمت اول سریال شما با یک غافلگیری بسیار لذتبخش و بهیادماندنی روبرو میشوید که تا پایان فصل دوم ادامه پیدا میکند و راستش را بخواهید مزهاش هرگز از بین نمیرود. اولین استندآپ کمدی اتفاقی که خانم میزل اجرا میکند آنقدر در لحظه و جوششی است که باور نمیکنید یک نفر این متن را خارج از سریال برای او نوشته است. بازیِ فوقالعاده و کارگردانی منحصر به فرد سریال باعث میشود اصلا از لحظهای که در آن استنداپ به وقوع میپیوندد جدا نشوید و تا پایان حس کنید که همه چیز در یک آن و به صورت کاملا اتفاقی رخ داده است. این تجربه، آن چیزی است که تا پایان سریال عطش آن را دارید و به دنبال آن میگردید و خوشبختانه تا حد امکان سریال آن را به شما میدهد.
کمدی بودن و در عین حال دربارهی کمدی بودن کار سختی است. با این حال، هم در خلق موقعیتها و شخصیتپردازیِ کمیک سریال بینظیر است و هم در دیالوگها و اساسا متن خارقالعاده عمل میکند. نمونهی بسیار موفق این گونه از کمدی را وودی آلن در «دنی رُزِ برادوی» (Broadway Danny Rose) ساخته و حالا اگرچه این سریال موضوع دیگری را دنبال میکند مشخصا از فیلم آلن الهام گرفته است. در متن و بسیاری از موقعیتهای کمدی و کمدیهای شلوغ، کنایهها و ریتم و سرعت حرفزدن و خصیصههای شخصیت اصلی هم سریال به یک اثر فوقالعاده از وودی آلن در زمان اوج میماند و به همان تازگی و طراوت است.
1 – دههی پنجاه دوستداشتنی!
داستان در اواخر دههی پنجاه آمریکا میگذرد. زمان و مکانی بسیار دوستداشتنی و نوستالژیک که واقعا برازندهی لقب عصر طلایی است. بدون شک بازسازی این زمان و مکان آنقدر در هالیوود تکرار شده که چندان دشوار به نظر نمیرسد، اما بازنمایی این دههی دوست داشتنی با زرق و برقش و تنها با ظواهر کاری نیست که سریال The Marvelous Mrs. Maisel میکند.
در این سریال به جای سطح، فضا خلق میشود. از هر چیز و هر کس که در این دوره اهمیتی داشته نشانی هست. آلن گینزبرگ، امیلیا ارهارت، اندی وارهول، جکسون پولاک، ویلم دکونینگ و سیلویا پلات تنها تعدادی از نامهای درخشانی است که سریال گهگاه به آنها و اثرشان بر هنر و زندگی مردم زمانشان اشاره میکند. شما فقط باید این افراد تاثیرگذار را بشناسید تا ببینید که سریال چقدر اینها را میشناسد و تا چه اندازه دقیق و جزئی گاهی به آنها اشارهای کرده و رد شده و ردی از خود باقی گذاشته تا به دنیایی که از اواخر دههی پنجاه آمریکا خلق کرده عمقی بیش از حد تصور دهد.
سریال The Marvelous Mrs. Maisel یکی از گنجینههای کمدی و درام امروز تلویزیون است که برای دیدن آن، حتا یک دقیقه هم وقت تلف کردن جایز نیست.