نقد و بررسی فیلم The Ballad of Buster Scruggs – من بودم و باستر و چندتای دیگه…

برادران کوئن پس از شروع درخشانشان با فیلم Blood Simple، توانستهاند سینما و زبان سینمایی مختص به خودشان را تعریف کنند و در طول بیش از سه دهه پس از ساخت اولین اثر سینماییشان، همچنان هرساله آثارشان به صرف حضور آنها در پشت دوربین به یکی از مورد توجهترین و مهمترین آثار سینمایی سال بدل شود. در طول این کارنامه درخشان آنها معمولا موفق شدهاند آثاری منحصر به فرد با شوخ طبعی خاصی که مختص به سینمای خودشان است را خلق کنند و حتی آثار کمتر مورد توجه قرار گرفتهشان نیز آثار متوسط و خوش ساختی هستند که میشود فارغ از کیفیتشان به شدت دوستشان داشت. در ادامه با نقد و بررسی فیلم The Ballad of Buster Scruggs ساختهی برادران کوئن با گیمنیوز همراه باشید.
با وجود آنکه آثار اخیر این دو برادر به اندازه آثار پیشینشان در مرکز توجهات قرار ندارند اما همچنان نمونهای نو از سینمای خاصی هستند که دو برادر آن را شکل داده اند. جدیدترین اثر ایندو، The Ballad of Buster Scruggs طولانیترین اثر آنهاست در حالی که تنها کمی بلندتر از دوساعت است. دلیل مدت زمان نسبتاً کوتاه آثار آنها نسبت به دیگر آثار جدی هالیوود، اهمیت و درک بالای ریتم از سوی آنهاست. در نویسندگی و کارگردانی آنها همواره سعی میکنند که سکانس یا حتی نمایی اضافی و فاقد انرژی و جذابیتی که داستان را هرچه بیشتر پیش ببرد در فیلمشان جایی نداشته باشد. دلیل دیگر این کوتاهی توجه آنها به کشش زمانیست که تعداد کاراکترها می تواند برای مخاطب داشته باشد. بنابراین نوشتههای آنها تمرکز زیادی روی پرداخت دایره محدودی از شخصیتها به شکلی همه جانبه و ملموس دارد، به جای آنکه کاراکترهای پر تعدادی را مقابل پرده ببرند که دقایقی پس از اتمام فیلم مخاطب توانایی به خاطر آوردن حضورشان در فیلم را نداشته باشد و به همین دلیل، برای حفظ کشش و پرداخت مناسب، به مرز مشترک زمانیای دست پیدا می کنند.
اما اثر جدید این دونفر، به خاطر تعداد بالای شخصیتها که هرکدام داستان کوچک و جمع و جور خودش را دارد، کشش همراه کردن مخاطب برای بیش از دوساعت را به سادگی دارد. کوئنها در چند دقیقه آغازین فیلم به سادگی مهارتشان در خلق شخصیت را ثابت می کنند. لحظاتی از مونولوگ باستر اسکراگز در چشم دوربین نگذشته که مخاطب متوجه میشود که قرار است این شخصیت را دوست داشته باشد و کنشهای متعاقب باستر نیز به این حدس صحه میگذارد. لانگ شاتهای چشم نواز و هجو آمیز باستر که شوخی دلچسبی با ژانر محبوب خود کوئنهاست، در کنار موسیقی دلچسب و گرمایی که در پرداخت شخصیت باستر به خرج رفتهاست، قسمت او را به یکی از دوست داشتنیترین تکههای کارنامه بلند کوئنها بدل میکند.
روایتهای بعدی، هرکدام با شخصیتهای محوری و روایت مختص به خودشان که به غیر از نکاتی زیر متنی وجهی مشترکی با دیگر روایتهای فیلم ندارند، گویی یک یک از دل یکی از زیرشاخههای ژانر وسترن بیرون آمدهاند و نسخه کپسول شدهای از این زیرشاخه را با نگارشی قابل تحسین برای مخاطب بازگویی میکنند. کوئنها در فیلم فستیوالی از تنوع شوخیهایی که در طول سالها پرورش داده و به آنها تسلط پیدا کرده اند را به نمایش میگذارند. از شوخیهای بصری و تناقضهای آیرونیکی که برای شخصیتها در موقعیتهای مختلف و همچنین برای مخاطب پیش میآید گرفته، تا شوخیهای فرمی و تدوینیشان و مهمتر از همه شوخیهای کلامیشان که گاهی در اول یک روایت کاشته میشوند تا در آخر آن روایت یا حتی در یکی از روایتهای بعدی برداشت شوند.
فیلم گاهی تلخترین موضوعاتی که یک فیلم بلند را بدل به تجربهای طاقت فرسا و آزار دهنده میکند را با زمان بندی مناسب و تسلط فرمی بالا، با ادویه چند شوخی خوب به خورد مخاطب میدهند و گاهی مخاطب حتی متوجه نمیشود که چه نگاه افسرده کننده و دردناکی در پشت این روایات نشسته است و رابطه کاربرد مداری و بیتفاوتی آدمها نسبت به تمامیت یکدیگر در زندگی روزمره چقدر برای کوئنها موضوعی محوریست. کوئنها بارها و بارها چه در این فیلم و چه در آثار پیشینشان به خلاء وجود اخلاقی قائم به ذات در وجود همه انسانها تأکید میکنند و با تلخی شوخطبعانهشان به مخاطب میگویند که انسان یاد میگیرد با هر بدی و اشتباهی که پیامد رفتارهای خودخواهانهاش است کنار بیاید، چرا که معنی زنده ماندن در جهانی با این میزان خشونت و بیرحمی همین است.
روایت The Ballad of Buster Scruggs با موسیقی و سر و صدا در محیط خالی یک کویر آغاز میشود، مسیری طولانی را طی میکند و آخر در هتل تاریک و ترسناکی، در سکوتی وهم آور، در شهر، به رسم فیلمهای بسیاری در تاریخ سینما با بسته شدن دری به روی مخاطب پایان مییابد. روایتی که شاید خلاصهای از زندگی مدرن باشد و به این ترتیب، با چینش به جای روایتهایشان، کوئنها موفق میشوند در عین بیان موضوعاتی که هرگز در قالب یک روایت نمیگنجد، حرفی فرمی را به مخاطب بزنند. حرفی که شاید هضمش برای همه به یک اندازه آسان نباشد. درست مثل شخصیتهای آنها.