«آرش حکیمی» یکی از چهرههای شناخته شدهی رسانههای بازی در ایران است که امسال در میان داوران هشتمین جشنواره بازیهای ویدئویی ایران نیز حضور داشت. حکیمی که با نقدهای تند و تیز و ادبیات خاص خود در میان خبرنگاران حوزهی ویدئو گیم شناخته میشود و به خاطر صراحت بیان و سختگیری خود معروف است، امسال هم در جمع منتقدین جشنواره و هم در میان داوران آثار بود. او همزمان با دعوت شدن و ورود به پروسهی داوری آثار ارسالی به جشنواره بازی، گزارشی تهیه کرده است که به شفافیت داوری جشنواره هشتم کمک میکند. گزارشی خواندنی با ادبیات و جزئیات منحصر به فردی که افتخار انتشارش را در گیمنیوز به دست آوردیم و توصیه میکنیم که حتما آن را مطالعه کنید تا از خیلی چیزها در داوری جشنواره آگاه شوید. این گزارش به دلیل طولانی بودن در روزهای آینده نیز طی قسمتهای بعدی منتشر خواهد شد و ادامه خواهد یافت.
امروز 25 اسفند 1397 ساعت یک ربع به هشت شب

امسال که به عنوان داور در جشنواره بازیهای ایران از من دعوت شد، تصمیم گرفتم روزنامهای بنویسم که بعد از جشنواره منتشر شود. البته اولش قصد انتشار نداشتم و فقط مثل دفتر روزنامه که حسابدارها مینویسند خواستم که چیزی از یادم نرود. اما اوایل کار بود که فکر کردم بد نیست که بقیه هم در جریان ریز کار باشند و تصمیم بر انتشار شد.
هر چند تقریباً مطمئن هستم که افرادی از این موضوع سوء استفاده میکنند اما ایمان دارم که فایدهاش از ضررش بیشتر خواهد بود.
حتماً ایراداتی دارد و حتماً چیزهایی از دستم در رفته است. اما بودن این متن بهتر از نبودنش است.
پس بخوانید و کامروا شوید.
عزت زیاد.
14 بهمن، یکشنبه – امروز که شروع کردم به نوشتن یکشنبه 14 بهمن 97 است. چون دیر شروع کردم مجبورم از چند روز پیش ماجرا را تعریف کنم. ما دقیقاً سه روز پیش یعنی چهارشنبه 10 بهمن به بنیاد بازیها دعوت شدیم که در مورد داوری جشنواره هشتم توجیه شویم. ما یعنی 13 نفر از آقایان بازیساز و رسانه. (البته هیچ خانمی حضور نداشت).
در مورد توجیه شدن باید بگویم که من خیلی هم توجیه نشدم ولی عجالتاً قبول کردم که توجیه شده باشم. همه چیز مقداری مغشوش بود و بعضی چیزها هم اساساً نامشخص. اما فعلاً کوتاه آمدم که ببینم بقیهاش چه میشود.
در پایان جلسه بنا شد آقای بختیار گروهی در تلگرام درست کند و داوران را در آن اضافه کند برای اطلاع رسانی. درضمن قرار شد خیلی زود دو کار انجام دهیم. یکی فرستادن چند سطر رزومه برای وبسایت جشنواره و دیگری تعیین سبک تمام بازیهای ارسالی به طوری که بشود مرحله اول اطلاع رسانی جشنواره را شروع کرد.
پنجشنبه 11 بهمن حوالی غروب بود که آقای بختیار گروه تلگرام را ساخت و ایمیلی حاوی یک لینک گوگل شیت برای من ارسال کرد. در صفحه گوگل شیت لیست 113 بازی بود که مقداری از آنها حذف شده بود و 109 تا مانده بود. لینک دانلود بازیها جلوی آن قرار داشت. البته همهی لینکها کار نمیکرد و بعضی بازیها هم پریمیوم بود. یعنی باید میخریدی.
من همان پنجشنبه شب فایل رزومه را برای آقای بختیار فرستادم. بقیه را نمیدانم. از همان موقع که صفحهی گوگل شیت برایم فرستاده شد شروع کردم به دانلود و بررسی بازیها. چون اصولاً از روی ویدئو نمیتوانم چیزی را تشخیص بدهم آن بازیهایی که قابل بازیکردن نبود را کنار گذاشتم و رفتم سراغ هر چیزی که بشود بازی کرد.
جمعه هم همین روند را ادامه دادم و در صفحهی گوگل شیت ژانرها را تعیین کردم. صفحه گوگل شیت طوری بود که میشد فعالیت دیگر داوران را هم نظاره کرد.
تا آخر روز جمعه ظاهراً احدی از داوران به غیر از من و آقای محمد نجفی تغییری در گوگل شیت نداده بودند.
شنبه کاری پیش آمد که مجبور شدم صبح زود بروم دماوند و حدود ساعت 4 بعد از ظهر برگشتم. هنوز وضعیت همان بود و من ادامه کار را پی گرفتم. سر شب بود که دموی بازی آریو در هیولا به صورت رایگان منتشر شد و من دانلود کردم. به نظر خیلی پرباگ میرسید و کنترل کاراکترش افتضاح بود. یک ویدئو از یکی از باگها گرفتم و در گروه داوران فرستادم. آقای بختیار ساعت 11 شنبه در گروه اعلام کرد که دوستان رزومههای خود را بفرستند، در صورتی که قرار بود رزومهها را تا آخر وقت جمعه بفرستیم. آقایان شانیار و جلابی در همان گروه فایل رزومه فرستادند. بقیه را نمیدانم.
بالاخره رسیدیم به امروز یعنی یکشنبه 14 بهمن. امروز ساعت حدود 7 صبح بیدار شدم و شروع کردم. مقداری آریو بازی کردم که ببینم باز هم باگ پیدا میشود یا نه که یکی پیدا کردم و ویدئو گرفتم. بعد صفحه گوگل شیت را باز کردم و دیدم که آقای بختیار همهی سطور را قفل کرده و فقط بازیهای تفننی را باز گذاشته که ظاهرا تمرکز برود روی آنها. الان که ساعت 9 و نیم صبح است احدی از داوران به غیر از من و آقای احمدوند و آقای نجفی تغییری در صفحه گوگل شیت ندادهاند.
ساعت حدود 11 قبل از ظهر سایت جشنواره بازیها مطلبی منتشر کرد که امسال 146 بازی ثبت نام کردند که 111 بازی در رقابت شرکت میکنند. این البته با فهرستی که ما قبلاً دیده بودیم مقداری فرق داشت. من فکر میکردم قرار است داوران تعیین کنند چه بازیهایی در رقابت شرکت میکنند. اما به هرحال این خبر بدون نظر ما و اینطور منتشر شد. در خبر ذکر شده بود که بیشترین سبک تفننی است. اتفاقاً من همین الان در حال بازی کردن و تشخیص سبک این قسمت هستم. تقریباً همه را از تفننی به چیزهای دیگر فرستادم.
ساعت 12 و 24 دقیقه بعد از ظهر است. همچنان دارم بازیهای سبک تفننی که در گوگل شیت هست را بررسی میکنم. گوشیم پر شده از بازیهای هجو بیربط. اما در این میان یک چیز خیلی آزاردهنده است آن هم دسترسیهایی است که بازیها بعضاً به زور میگیرند. از جمله لوکیشن و دسترسی به تماسها. حالا لوکیشن قابل تحمل است و برای تبلیغات استفاده میشود ولی تماسها چرا؟ بازیای به اسم O که سبکی شبیه aa دارد به زور میخواهد به کانتکتهای گوشی دسترسی پیدا کند.
ساعت 2 و 26 دقیقه بعد از ظهر است. از بس نشستم پشت درد گرفتم. امروز فهمیدم که باشگاه ورزشیای که میرفتم تعطیل شده و پولها را هم برداشته و رفته. اما بعد از بررسی تعدادی بیشتر از بازیها نکتهای توجهام را جلب کرد. نکته این بود که چند استودیوی ناشناس در بین شرکتکنندگان وجود دارند که تعداد زیادی محصول به جشنواره فرستادهاند. از جمله مهاد – استودیو بازی و سرگرمیهای ایرانی اسلامی (سوشیانت شیراز) که تا الان فکر میکنم سه بازی از ایشان دیدهام. البته بازی که چه عرض کنم، چیزهایی که روی صفحه دیجیتال حرکت میکردند. به نظر میرسد بودجه لازم را از سراج میگیرند. به علاوه یک استودیوی دیگر به اسم The Worst Game Studio که اسم مسخرهای دارد و بازیهایش همه روی گوگل پلی استور هستند. بازیهای کوچک میسازد ظاهراً مثل تخته نرد و غیره. تا الان فکر میکنم 4 بازی از ایشان دیدهام. حالا دقیقش را بعداً خواهم گفت.
ساعت 6 و نیم بعد از ظهر است و چشمانم دیگر خسته شده ولی هنوز مقدار زیادی از این بازیهای مشعشع مانده است. امروز که 3 فوریه است تا این ساعت به غیر از من فقط احمدوند یک بار به گوگل شیت سر زده است. همین الان سعی کردم بازیای به اسم زامبی که سورسش فروشگاه آریو است را دانلود کنم. اما فروشگاه آریو خطای برقراری با سرور میدهد. الله اکبر… مقداری استراحت میکنم تا شاید بتوانم امشب باز هم بررسی را ادامه دهم.
ساعت 7 و 20 دقیقه بعد از ظهر است و بعد از اندکی استراحت یک بازی دیگر را بررسی کردم. اسم بای افسانه پَر بود و به دلیلی خیلی برایم جلب توجه کرد. این بازی ساخت گروه MP است که آقایان میثم و محسن پیریزاده آن را تشکیل دادهاند. احتمالاً برادر هستند. شاید هم پسر عمو یا نوه عمو یا همچون چیزی. اگر نباشند حتماً شانسی فامیلشان یکی شده. اما این گروه MP بازیهای خیلی بیخودی میساخت، از آن جمله بودند مجموعه بازیهای حریم برای اندروید. اما این بازی را که دیدم بهشان امیدوار شدم، اصلاً فکر نمیکردم یک روز یک محصول قابل قبول بسازند. هر چند هنوز هم ایراد زیاد دارد و احتمالاً در جشنواره هم چیزی نمیشود. خیلی سخت است که اینگونه چیزها را حالی اهالی گیم ایران کرد. به هر حال دوست دارم به نوعی از ایشان تقدیر کنم ولی شاید نشود.
پایان قسمت اول.
ادامهی این گزارش را در روزهای آتی در گیمنیوز خواهید خواند.