همانطور که در قسمت اول این روزنگاشته خواندید، نویسنده هم معتقد است که: «افرادی از این موضوع سوء استفاده میکنند اما ایمان دارم که فایدهاش از ضررش بیشتر خواهد بود.» آرش حکیمی در مقدمهی گزارشش از روند داوری آثار هشتمین جشنواره بازیهای ویدئویی ایران، این نکته را یاداور میشود که حتما افرادی از میزان صراحت و رکگویی او ناراضی خواهند بود. ما در گیمنیوز به عنوان ناشر این گزارش نیز معتقدیم که فایدهی انتشار این مطالب از ضررش بیشتر است و به همین خاطر به انتقادات نابهجا و ناسزاگویی برخی افراد معلومالحال اعتنا نمیکنیم؛ اما در همین باب باید یادآوری کنیم که شما مخاطبین گیمنیوز در صورتی که نظر یا نکتهای در این باره دارید میتوانید در قسمت نظرات به گوش ما و دیگر مخاطبین برسانید.
در ادامهی قسمت سوم این گزارش که تا جمعه سوم اسفند ماه و به بازیسازان همنسل جان کارمک رسیده بود، در قسمت چهارم با آرش حکیمی داوری جشنواره را تا بعد از اعلام نامزدهای جوایز این دوره دنبال میکنیم.
10 اسفند جمعه – ساعت ده دقیقه به هشت شب است. چند روز است که میخواهم روزنامه را بنویسم ولی سستی کردهام، هرچه بیشتر عقب بیافتد بدتر است.
یکشنبه 5 اسفند بود که رفتیم جلسه نهایی داوری. تمام آقایان آمده بودند. سر دستاوردها تقریباً بحثی نشد به غیر از داور تولید که آشتیانی اصرار داشت جایزه باید به سرگذشت برسد ولی سعیدی اصرار داشت که لین در تولید موفقتر بوده. نظر من هم به نظر سعیدی نزدیکتر است. در کل احساس کردم که آشتیانی از سر خصومت و لجبازی نمیخواهد جایزه به لین برسد وگرنه تقریباً واضح بود که سرگذشت در تولید موفق نبوده و اتفاقاً لین موفق بوده است. کلاً آدم بدذات ناجنسی است.
سر بازی سال مقادیری جر و بحث شد. سعیدی باز هم معتقد بود که لین بهتر است ولی عدهای هم به سرگذشت اعتقاد داشتند. من برای این که لین از دست نرود پیشنهاد جایزه مشترک را مطرح کردم و اتفاقاً مقبول افتاد. تقریباً مطمئن بودم که اگر روی لین اصرار کنم لجبازی میشود و به جایی نمیرسم، اما خوشبختانه با جایزه مشترک موافقت شد. در آخر رای گیری کردیم و به غیر از سعیدی که فقط به لین معتقد بود تقریباً بقیه به جایزه مشترک رای دادند.
در آخر موضوعی مطرح شد و آن هم این که بازی سرگذشت نه منتشر شده است و نه سافت لانچ و غیره است. فقط در استیم یک صفحه دارد. من و زهتابی و احمدوند علیالخصوص اصرار کردیم که این موضوع باید روشن شود که تکلیف این بازی چه میشود، یا منتشر شود یا حذف. قرار شد حاجی میرزایی موضوع را روشن کند و به ما خبر دهد.
بعد از جلسه من و ملک آرا پیش ایزدی رفتیم و مقادیری دری وری گفتیم و اختلاط کردیم. بعدش هم من به منبر دیجی کالا مگ رفتم که برنامه ضبط کنیم.
فکر میکنم سهشنبه 7 اسفند بود که یکی از آقایان در گروه داوری سوال کرد که بالاخره تکلیف بازی سرگذشت چه شد؟ حاجی میرزایی هم فوراً اطلاع داد که من از آقای کریمی سوال کردهام و ایشان گفتهاند که عیبی ندارد و بازی بماند. من هم سریعاً پاچهی حاجی میرزایی را گرفتم که به کریمی ربطی ندارد که فتوا بدهد بماند یا نماند، آن شورای سیاستگذاریای که این قانون را وضع کردهاند الان باید نظر بدهند نه کریمی. پشت بندش حاجی میرزایی از افراد شورا تک تک استعلام کرد و همه گفتند که ایرادی ندارد، ما فقط گفته بودیم که بازی در یک مارکت معتبر آپلود شده باشد. ما هم قبول کردیم و تمام شد. البته خودم هم در این بین از محمد ایرجی سوال کردم و او هم همین را گفت. اصل ماجرا این بود که چون سرگذشت قرار بود جایزه بگیرد این موضوع بعداً داستان میشد و باید همین الان تکلیف روشن میشد. این که ما همیشه دوست داریم تقصیر را گردن یک نفر بیندازیم هم حکایتی دارد. یک عده قانونی را تصویب کردهاند و یک نفر دیگر مسئولیتش را به عهده میگیرد! خب خودشان که هستند، چرا از خودشان سوال نکنیم. حالا یک ابهامی در قانون پیش آمده که باید رفع شود. طبیعتاً بهتر از هر کسی خود قانونگذاران میتوانند نظر بدهند و رفع ابهام کنند. به نظرم بهترین حالت این بود که بازی حذف شود ولی این تصمیمی هم گرفته شد بد نبود. بهتر از این بود که درباره آن سکوت شود یا حسن فتوا دهد. در کل امیدوارم که این قانون بیخود از جشنواره حذف شود و بازیهای در حال ساخت بتوانند به راحتی شرکت کنند.
چهارشنبه 8 اسفند حدود ظهر بود که امیرحسین پیرعلی زنگ زد. پیرعلی را از زمان تدریس در انستیتو میشناختم. بچهی خوب و فعالی است. به من پیشنهاد داد که بیایم و داور مسابقه بهترین استریمر سال بشوم. اساساً از این مسابقه هیچ اطلاعی نداشتم، پرسیدم که چیست؟ گفت که قرار بوده این مسابقه همزمان با جشنواره گیم ایران باشد ولی بنیاد بازیها در لحظه آخر زیر قرارداد زده و دست ما را در پوست گردو گذاشتهاست. حالا ما تصمیم گرفتیم خودمان برنامه را لانچ کنیم. بندگان خدا سر این موضوع اسپانسرهای خودشان را از دست داده بودند و خیلی از دست بنیاد شاکی بودند. اضافه کرد که یک داور دیگر هم داشتهایم که قطع همکاری کردهایم و شما بیایید و جایگزین شوید. به پیرعلی توضیح دادم که من زیاد با استریمرها آشنا نیستم و اصولاً استریم تماشا نمیکنم. اما امیرحسین مقادیری اصرار کرد و من فرصت خواستم که حداقل ویدئوهای کسانی که در مسابقه شرکت کردهاند را مرور کنم تا ببینم میتوانم یا نه. یک روز مهلت خواستم و در این روز مقداری از ویدیوها را دیدم. به نظر کار دشواری نرسید و وقتی پنجشنبه تماس گرفت داوری را قبول کردم. پیرعلی توضیح داد که جمعه یعنی امروز ساعت 10 صبح جلسهی مقدماتی داوری است. من هم ده صبح در دفتر آنها بودم. در آنجا آرش ناصح را دیدم که از زمان انستیتو همدیگر را میشناختیم. دم در، شهریار اصولی را دیدم که از دور میشناختم و بعدتر با بهنود اناری و علی اسفندیاری آشنا شدم که بچههای ردیفی بودند. خلاصه تا ساعت 4 بعد از ظهر آنجا بودیم و تمام استریمها که حدود 100 تا بود را بررسی کردیم و در آخر حدود 8 تا را انتخاب کردیم که به دور بعد بروند. در کل خوش گذشت و ساعات خیلی خوبی بود. ساعت 4 با امیر گلخانی و شهریار راه افتادیم که به سمت رویداد جشنواره بنیاد برویم. در باب این رویداد در سطور زیر مینویسم.
شب قبل بود که علی فخار پیغام داد که: عمو این رویداد بنیاد را به عنوان خبرنگار دیجی کالا مگ بیا یا بگو میرزایی خرم بیاید. من هم که میدانستم میرزایی خرم نمیرود گفتم خودم میایم. حالا رویداد اصلاً چه بود نمیدانستم. ساعت 4 که از دفتر پیرعلی به سمت خانه وارطان که محل رویداد بود حرکت کردیم از امیر گلخانی پرسیدم که عمو قضیهی این رویداد چیست؟ امیر توضیح داد که: این رویداد چیزی شبیه رویداد قبل از اختتامیه جشنواره فجر است که سازندگان بازیهای منتخب میآیند و در باب بازیشان توضیح میدهند و رسانهها هم سوال و جواب میکنند. بالاخره با کمی تاخیر وقتی به رویداد رسیدیم که مهمانها همه نشسته بودند. در تنفس میان برنامه دوستانی مثل رسولی و فصیحی و صمیمی و ملکآرا و زهتابی و غیره را دیدم. حسن هم آمده بود. بازی سازان دسته دسته آمدند و توضیح دادند اما موقع سوالها که شد فقط من و علی فخار سوال کردیم. شخصاً با تیم سازنده بازی اسپلشتون بیشتر از بقیه حال کردم. دو نفر عمویِ کولِ نردِ ردیفی بودند. در کل رویداد فشلی بود ولی بد هم نبود. از آنجا حدود 6 و نیم درآمدم و راهی منزل شدم.
14 اسفند سهشنبه – ساعت 8 شب است. دیروز صبح نشست خبری جشنواره ساعت 10 صبح برگزار شد ولی من نرفتم. هرچی خواستم تاکسی بگیرم، نشد و در نهایت نرفتم. اما کاندیداها در انتها معرفی شدند و خبرش در سایت بنیاد درج شد. جالب اینجا بود که ما هم برای اولین بار فهمیدیم که کاندیداهای بخش ژانرها چی هستند. زیباتر این بود که بازی سرگذشت که در بخش اصلی در چند رشته کاندید شده بود و علیالخصوص قرار بود بازی سال را مشترکاً با لین بگیرد اصلاً در کاندیداهای ژانرها نبود. دلیلش هم واضح است، چون بازی منتشر نشده و برای اعضای آکادمی قابل بازی نبوده، فلذا کسی هم انتخابش نکرده. این دقیقاً همان چیزی بود که زهتابی در آخرین نشست داوری مطرح کرد و اتفاقاً حدسش درست بود. زهتابی بعد از انتشار خبر کاندیداها در گروه داوری موضوع را مطرح کرد و گفت که اعتبار جشنواره زیر سوال میرود. نظر من هم همین است، اساساً سرگذشت را جشنواره نباید قبول میکرد، من هم سعیم را کردم، ولی نمیتوانم کاسه داغتر از آش بشوم.
فکر میکنم اساساً ایراد از این است که به هر ژانری جداگانه جایزه داده میشود. این موضوع اتفاقاً از قدیم خیلی روی اعصاب مهدی بهرامی هم بوده، چند بار مطرح کرده و حق هم دارد. ژانر […] است؟! کی به ژانر جایزه میدهد؟! بریزید دور این تصمیمات بیاساس را.
پریروز بود که از بنیاد تماس گرفتند که یک متن آماده کنید در حد دو دقیقه برای روز اختتامیه که یکی از شما (یعنی من و کسری) روی سن برود و صحبت کند. گویا اختتامیه 20 اسفند در هتل اوین برگزار میشود. من هم همان شب متن را نوشتم و بعد از هماهنگی با کسری برای آقای بختیار ایمیل کردم. اما باز صبح زنگ زدند که متن نیامده، من هم باز دوباره و این بار برای ایمیل جشنواره فرستادم. با کسری هم قرار شد که در لحظه آخر شیر یا خط بیاوریم و هر کسی باخت برود روی سن سخنرانی کند.
پایان قسمت چهارم.
ادامهی این گزارش را در روزهای آتی در گیمنیوز خواهید خواند.