اشتباه در چیدمان و آکسسوآر صحنه یا قراردادی میلیارد دلاری چندان تفاوتی ندارد. مهم این است که وقتی لیوان استارباکس، صرف نظر از اینکه درون آن قهوه یا نوشیدنی گیاهی باشد، بر روی میز جشن پیروزی بر وایتواکرها چه نقشی میتواند ایفا کند؟ حتی در خوشبینانهترین حالت کسی نمیتواند منکر این شود که دکور اصلی در چنین پروژههایی بارها و بارها مورد بازبینی قرار میگیرد. کسانی موظف میشوند که حتی نوع دیالوگ سیاهیلشکر را هم تعیین کنند. دیالوگی که حتی شنیده یا نوشته نمیشود. پس چگونه میتوان استارباکس سیاتلی را در صحنه، در نقطهی تلاقی دو شخصیت اصلی داستان جای داد. اجازه بدهید کمی بدبین باشیم و چنین فاجعهای را تنها یک اتفاق ساده در نظر نگیریم. در ادامه با نقد و بررسی قسمت چهارم فصل هشتم سریال بازی تاج و تخت با گیمنیوز همراه باشید.
یک لیوان قهوه استارباکس چقدر قیمت دارد؟
سالهاست که هالیوود با نشانهگذاری غیرفعال در نقاط صحنه سعی در تبلیغ کالاهای گوناگون دارد. از سیگارهای کَمِلی که به دست متیو مککانهی در سریال True Detective داده شد تا انواع و اقسام برندهای ماشینی که در مجموعه فیلمهای سریع و خشن نابود میشوند مثالهای آشنایی برای نشان دادن تبلیغ غیرفعال در عرصه فیلمهای هالیوودی است. اما در سریال بازی تاج و تخت حتی با فرض غیرعمدی بودن، این لیوان میتواند نشانهای از افول یک سریال بزرگ باشد. سریالی که در آن زاویهی دوربین حتی در کماهمیتترین صحنهها هم حسابشده و بسیار کارآمد بود حال به لحظهای رسیده که چنین فاجعهای در صحنهای از قسمت چهارمش رخ میدهد.
بعد از پایان جنگ با وایت واکرها و جشن و بزم درون قلعهی وینترفل برای مخاطب این سؤال پیش میآید علت طولانی بودن این سکانس چیست؟ چرا به این عیش و نوش شبانه بیشازحد پرداخته شده است. پاسخ روشن است. بنا بر هیچ دلیلی!
تمامی سکانس جشن پیروزی میتوانست در دو سه دقیقه خلاصه شود و سریال را از وضع اسفبار بینابینی میان جنگ دوباره و شادمانی پیروزی نجات دهد. شخصیتها باز با کمترین پرداختی دچار تغییر میشوند. رشک و حسد به شیوهای بسیار اغراقآمیز و با صداگذاری افراطی – زنگ گوش دنریس – و دکوپاژی ناشیانه نشان داده میشود. مطلقاً از خلاقیت کارگردان خبری نیست و هرچه که هست میهمانی فامیلیای است که در آن برای چشم و همچشمی و یا قدرتنمایی حرفهایی ردوبدل یا متحدان و ]دشمنان[ انتخاب میشوند. قسمت چهارم فصل هشتم سریال بازی تاجوتخت با چنین شروع ضعیفی میتواند چه آوردهای برای ما داشته باشد؟
در ادامهی سریال با حملهی ناوگان بسیار ضعیف ارتش پاکان به وستروس، در چشم به هم زدنی نابود شدن آنها به نمایش درمیآید و با یک جامپکات بسیار ابتدایی همین ارتش زخمی شده و آبخورده، نقشهی حمله به شهر را میکشد، در جامپکاتی دیگر دو مشاور مشغول عیش و خیانت هستند و در سکانسی دیگر همان ارتش مرتب و منظم جلوی در قلعهی سرخ صفآرایی کرده است. این گسست و آشوب تصویری، مخاطب را از شناسایی موقعیت زمانی مکانی سریال بازمیدارد. کسی موقعیت ارتش دنریس را نمیداند. کسی نمیداند فاصلهی او با شهر چقدر است یا قلعهی سرخ در کدام قسمت شهر قرار دارد. حتی کسی نمیداند چند روز از روز جشن یا چه مدتی از خروج جان اسنو از وینترفل گذشته است. چنین بینظمیای که سعی میشود با دیالوگهایی از زبان سرسی، تیریون یا دنریس خلأ آن پر شود همچنان ناقص و الکن باقی میماند.
با این تفاصیل، کمبود صحنه و داستان اولین نقیصهی فصل هشتم سریال بازی تاج و تخت است. سازندگان سریال به صورت عدمی یکیک نقشهای سریال را با بهانههای واهی و اتفاقات کذایی حذف میکنند و سعی میکنند سریال را به وحدتی نسبی برسانند. همین عجله در حذف نقشها با استفاده از رویارویی و جنگ، باعث شد کل ارتش وایتواکرها که هشت فصل برای آمدن آنها برنامهریزی شده بود در آنی با تکان خوردن موی یک فرمانده و فروبردن یک چاقو به بدن نایتکینگ حذف شوند. شخصیتهای فرعی در همین نبرد کشته شدند و باقی شخصیتها به جنگی دیگر برای حذفی دیگر کوچانده شدند.
هماکنون دردسر اصلی برای نویسنده این نیست که چگونه پایانی جدی برای این سریال رقم بزند. بلکه مشکل اصلی اینجاست که چطور عاقبتی برای شخصیتهایش در نظر بگیرد. احتمالاً نویسنده سعی دارد با وارد کردن یک شوک یا چرخش و لوپ زمانی سریال را از نابودی نجات دهد اما مطمئناً این شوک ناگهانی نهتنها به بهبود وضع سریال کمکی نخواهد کرد بلکه با متراکم کردن ریتم سریال در آخرین فصل آن را مانند سیرکی درخواهد آورد که حتی برای سرگرمی هم برنامهای نداشته است. این تراکم ریتم مانند فیلمی جادهای خواهد شد که کل فیلم به قصهای سرراست درون ماشین گذشته است و تنها در لحظهی آخر با تصادف و مردن سرنشینان فیلم به پایان میرسد و کارگردان آن را با چنین عاقبت مضحک و ابزوردی به پایان میبرد.
سلام
واقعا نا امید کننده هست هرچقدر هم جلوتر میره نا امید کننده تر میشه بر اساس فصل های قبل و اون کیفیت داستانی و فیلمبرداری و صحنه آرایی انتظار یه شاهکار میرفت ولی بعد دو سال طول دادن آخر سر با این کیفیت روبرو شدیم احتمالا در این چهار قسمت باقی مانده یه چند تایی غافلگیری خوب خواهیم داشت ولی جبران اینهمه بیحالی را بعید میدونم بتونه بکنه فقط امیدوارم غافلگیری ها از نوع غافلگیری نابود کردن نایت کینگ نباشه 🙂 کلی از اتفاقات رو گذاشتن برای قسمت آخر و الان با ترافیک روبرو شدن و ظاهرا گیج شدن منو یاد سریال های ایرانی میندازه که بعضی هاشون چقدر عالی شروع میشن به اوج داستان هم خوب میرسن و بعد که روبه تموم شدن میرن انگار نویسندهاشون حوصله ندارن یا خسته میشن چنان پایان بندی وحشتناکی براش مینویسن که آدم به خودش فحش میده چرا از اول دیده سریال رو