بازی «جنگاوری نوین 2» (Call of Duty: Modern Warfare 2) به گمان بسیاری از بازیکنندگان و منتقدان بهترین بازی تیراندازی اول شخص ارتشی در نسل قبل و شاید تا به امروز است. یک بازی تمام و کمال که نه به خاطر گان-پلی لذتبخش یا گرافیک فوقالعادهاش و یا به خاطر تنوع مراحلش که بیشتر از هر چیز به خاطر هماهنگی عجیب و ستودنی اجزای مختلف آن با داستان عجیب و پر کنایهاش یک بازی فوقالعاده محسوب میشود. داستانی که با یک روایت جذاب سینمایی در چند مرحله و به صورت موازی، ماجرای یک دسیسه علیه امنیت ملی و جنگ بزرگ نیروهای روسیه علیه ایالات متحده را به تصویر میکشد و با قرار دادن بازیکننده در نقشهای مختلف، در قالب یک پازل جذاب وحشتی علیه جنگ و خونریزی میآفریند. مثل بازی دیگر این مجموعه که چند سال پیش ریمستر آن عرضه شد، بازی Modern Warfare 2 Remastered نیز بخش داستانی جنگاوری نوین را به کنسولهای نسل حاضر آورده است که در ادامه به همین بهانه به نقد و بررسی این بازی میپردازیم.
برای تولید این ریمستر بیشترین تمرکز روی جلوههای دیداری بازی قرار داشته است. طبیعی است که در حالی که Call of Duty در سالهای اخیر برای فرار از سیل انتقادات نسبت به عقبماندگی و درجا زدن در زمینهی گرافیک به نوآوری و استفاده از تکنولوژیهای جدید روی آورده، انتشار یک ریمستر بدون تبدیل کردن آن به چیزی زیباتر و فریبندهتر یک اشتباه محض بوده است. به همین خاطر شاید تلاش برای جذاب و امروزی کردن گرافیک بازی اولویت اول سازندگان بوده است. با شروع بخش داستانی بازی Modern Warfare 2 Remastered شما بدون مکث متوجه میشوید که سازندگان این ریمستر گرافیک بازی را چگونه دگرگون کردهاند. این موضوع را شاید وقتی با گرافیک بازی اصلی (منتشر شده به سال 2009) مقایسه کنید، راحتتر متوجه شوید.
اما به نظر میرسد که پیشرفت گرافیکی بازی به سطح ماجرا تقلیل یافته باشد. هر چقدر که کیفیت بافتها و سایهها، جزئیات محیط و دورنمای حاضر در صحنهها افزایش یافته، هنوز طراحی محیط آن حالت صیقل نخورده و دو بعدی خود را دارند. انیمیشنها در بازی هم تغییر چندانی نکردهاند و اینطور به نظر میرسد که با تغییر محدودهی دید بازیکننده در هنگام اجرای انیمیشن تعویض خشاب و… سازندگان تلاش کردهاند حس این لحظات را ارتقا دهند که البته باید اذعان کرد در این کار موفق هم شدهاند. نورپردازی بازی تقریبا هیچ تغییری نکرده و همچنان محیط بازی به خاطر این نوع از نورپردازی مسطح به نظر میرسد، مگر اینکه نمایشگر شما دارای قابلیت HDR باشد و بتوانید از نورپردازی با محدودهی پویا لذت ببرید. طراحی سلاحها و جزئیات به کار رفته در آنها چند پله ارتقا پیدا کرده و به همین خاطر تیراندازی هم در بازی لذتبخشتر از قبل شده است.
در کنار اینها، صداگذاری بازی پیشرفت قابل ملاحظهای داشته است. تقریبا تمام صداهایی که در بازی میشنوید، چند مرتبه بهبود یافتهاند و به طرز قابل توجهی شفاف و شنیدنی هستند. نه فقط صدای گفتگوها در بازی که تمام صداهای مرتبط با تیراندازی در محیطهای مختلف بازی به شدت بر تجربهی نهایی شما از Modern Warfare 2 Remastered تاثیر میگذارند، چرا که با ادغام هوشمندانه و البته شبهدالبی آنها هر لحظه احساس میکنید که در میدان نبرد عظیم شهری هستید، یا در دل یک بوران در قلب خاک دشمن سرما را تحمل میکنید.
این موارد در کنار هم شما را به یک سرباز ویژه در جریان یک نبرد عظیم تبدیل میکنند. در حالی که بازی فضایی به شدت باورپذیر و رئال داشت، حالا این احساس چند برابر برجستهتر شده است و به علاوه گاهی به خاطر زیبایی بیش از حد صحنهها، شما نمیتوانید از بازی چشم بردارید. تلاش سازندگان این نسخه ریمستر در انتقال احساسات اصیل بازی به مخاطب به بهترین نحو ممکن، در کنار عملکرد فنی بازی نتیجهای بسیار رضایتبخش داشته است و شما نه تنها در تمام مدت بازی کردن بخش داستانی ریمستر شده جنگاوری نوین 2 یک بار هم احساس نمیکنید که یک بازی تاریخ گذشته و قدیمی را برای چندمین بار تجربه میکنید، که همواره متوجه آن هستید که بازی برای این نسل از کنسولها بهینه شده است و اتفاقا یکی از بهترین عناوین تیراندازی اول شخص ارتشی در سالهای اخیر هم محسوب میشود.
با اینکه ندای وظیفه با ریبوت Modern Warfare سعی داشت استانداردهای اکشن تیراندازی را تغییر دهد و قواعد بازی را به نفع خود بر هم بزند، عرضهی Modern Warfare 2 Remastered نشان داد که فرمولهای قدیمی الزاما بد و بیمصرف نیستند و میتوان تنها با افزودن چند قطره چاشنی نسل حاضر، از آنها نتیجهی خوب گرفت. البته بدون شک عرضهی بخش داستانی این بازی به صورت ریمستر بیشتر از همه برای طرفداران آن ارزشمند است و بازیکنندگان جدید و به ویژه آنهایی که با شیوهی روایت بازیهای بتلفیلد 1 و بتلفیلد 5 در این سالها اخت گرفتهاند و تجربهشان از بازیهای تیراندازی اول شخص ارتشی با Modern Warfare (2019) ارتقا پیدا کرده است، ممکن است با این بازی کنار نیایند. اگرچه این بازی تلاشی هم برای جذب این دسته از بازیکنندگان نمیکند و بدون هیچ کم و زیادی همان داستان پیچیده، جذاب و پرتنش خود را بازروایت کرده است.
بدون اینکه هوش مصنوعی بازی ارتقا یابد، اکشن بازی فشردهتر شده است و شما به دلیل چند ایراد جزئی در طراحی مراحل، قادر به لذت بردن از نبردهای نفسگیر بازی به عنوان نبردهایی نفسگیر و تاثیرگذار در جنگ نیستید. بلکه همواره به این موضوع آگاه هستید که مشغول بازی کردن هستید و مدام این موضوع به شما یاداوری میشود که اگر بیپروا به سمت دشمن شلیک کردید و نتیجه نداد و خودتان زخمی شدید، میتوانید چند ثانیه پشت چیزی پناه بگیرید تا وضعیت سلامت شما به حالت عادی برگردد و دوباره همان کار را تکرار کنید. جز شلیک کردن و کارهایی از این دست که بازی از شما میخواهد، هیچ چیز دیگری لازم نیست بلد باشید تا بتوانید بازی را تا انتها همراهی کنید. بازی هرگز وارد ناخوداگاه شما نمیشود و همواره از ذهنتان برای شکل دادن به مرحلهی حاضر کمک میگیرد، و مادامی که ذهن شما درگیر نوع شلیک کردن و اسلحهی بهتر برای این مرحله است، هیچ کار سختی لازم نیست بکنید. وقتی که بازی کنترل وسیلهی نقلیهای را بر عهدهی شما میگذارد، یا از شما میخواهد که طبق نقشه و بر اساس دستورات فرمانده یا همراهتان عمل کنید، تا بتوانید مخفیانه به دل قرارگاه دشمن نفوذ کنید یا در یک نفتکش برای آزاد کردن گروگانها تیراندازی کنید، بازی لذتبخشتر و سرگرمکنندهتر میشود و وقتی که در میدانهای نبرد باید صرفا به دشمنان شلیک کنید و آنها را پیش از آنکه شما را بکشند بکشید، بازی چیزی جز وقت تلف کردن برای شما به همراه نیاورده است.
ناگفته پیداست که داستان بازی جنگاوری نوین 2 یک داستان عجیب و جنجالبرانگیز است. شخصیت «ماکاروف» که چهرهی منفی و خبیث اصلی سهگانه جنگاوری نوین محسوب میشود در بازی اول به خوبی معرفی شده و در جنگاوری نوین 2 بازگشتی تاثیرگذارتر دارد. در این بازی دو کشور ابرقدرت روسیه و ایالات متحده وارد جنگی عظیم و ترسناک میشوند، چون ماکاروف با قتل عام مردم عادی در فرودگاهی در روسیه، پس از خاطر نشان کردن به گروه کوچک تروریستی خود (که شما هم یکی از آنها هستید) به پرهیز از «روسی حرف زدن» خشم روسیه از این اقدام آمریکاییها علیه مردم بیدفاع کشورش را برانگیخته است. ماجرا اما به سادگی هر چه تمامتر برگزار میشود، و طولی نمیکشد که روسها به آمریکا حمله میکنند و تا آنجا پیش میروند که کاخ سفید را هم به اشغال خود در میآورند و شما باید در یکی از مراحل بازی ساختمان ریاست جمهوری را پاکسازی کنید و دوباره کنترل آن را به دست بگیرید تا نه دولت مرکزی سقوط کند و نه به تبع آن روسها جشن پیروزی بگیرند.
در طرف دیگر ماجرا اما «کاپیتان پرایس» و گروهش متشکل از استاد «سوپ مکتاویش» و شما در تلاش هستند تا ثابت کنند این یک دسیسهی تروریستی بوده و با اثبات گناهکار بودن ماکاروف به جنگ بزرگ خاتمه دهند. شما در این مراحل از بازی در یک طرف در شهرهای آمریکا در جبهههایی عظیم و پر از انسان و پر از گلوله رودرروی دشمن و ادواتش میجنگید و در طرف دیگر با عملیاتهای سری و ویژه به دنبال خاتمه دادن جنگ در پشت جبهه هستید. بازی در این شرایط است که خبیث اصلی خود را معرفی میکند: «ژنرال شپرد». مردی جسور و قدرتمند که پس از در گرفتن جنگ با بزک کردن دروغ بزرگی که به همه گفته تا استفادهی خودش را ببرد، از رییس جمهور «اختیار تام» برای مدریت نیروهای ارتش را میگیرد و به فرماندهی کل قوا تبدیل میشود. در میان جملههایی که از بزرگان تاریخ -عمدتا ژنرالها، روسای جمهور یا نویسندههای بزرگ موافق با جنگ- پس از هر بار مردن در بازی میخوانید یکی بیشتر از همه توجه بازیکننده را به خود جلب میکند: قدرت مطلق نابودی به بار میآورد.
بازی هوشمندانه نشان میدهد که ضد جنگ است. که قدرت مطلق در دستان فرد نادرست ویرانی به بار میآورد. نه آنطور که او شعار میدهد ضامن آزادی است و نه آنطور که سربازانش باور کردهاند مدافع آب و خاک و میهنشان است. بلکه آنطور که کاپیتان پرایس و گروهش در پایان تصویر میکنند، ضامن خودخواهی و جاهطلبی اوست و تنها به دفاع از منافع قدرتطلبانهی یک ژنرال فاسد میانجامد. پس از این جا باید باور کنیم که جنگاوری نوین 2 یک بازی ضد جنگ است و برای آنکه پیامش به صورت هدفمند و با تاثیر بیشتری به مخاطب منتقل شود به چنین ساختاری روی آورده و از این گیمپلی استفاده کرده است؟ همهی فیلمهای ضد جنگ الزاما صحنههای جنگ و کشتار انسانها را به تصویر نمیکشند، اما همهی آنهایی که در یاد ما ماندهاند، همین ویژگی مشترک را دارند.
*ارجاعی به کتاب و فیلم Extremely Loud & Incredibly Close که موضوع آن واقعه تروریستی یازده سپتامبر است.
با تمام جملاتت هم عقیده هستم
فک نمی کنم به سیستم پر شدن خون بشه ایرادی گرفت. این موضوع همیشه در بازی های کال آف وجود داشته و تازه اگر درجه سختی رو بالاتر ببریم با یک گلوله هم کشته می شیم که برای کسایی که می خوان واقع گرایانه بازی کنن مناسبه. از طرفی بزرگترین نوآوری این نسخه به نظر من ایجاد مراحل غیر هم سطح و دشمنایی که از چپ و راست و بالا و پایین بیرون می اومدن بود که خیلی اکشن رو هیجان انگیز می کرد (به خصوص مرحله برزیل). بخش Coop بسیار هیجان انگیز بود و نیاز به همکاری جالبی داشت. مراحل این نسخه خیلی بزرگتر از نسخه های قبل بودن و گرافیک عالی و در عین حال سبک بود.