اکثر اوقات منتقدین و مخاطبان دربارهی فیلمها همعقیده هستند. همانطور که پاتر استوارت میگوید توضیح دادن دربارهی یک فیلم بد سخت است، اما وقتی آن را میبینید به راحتی تشخیص میدهید. با 7 فیلم تاریخ سینما که ثابت کردند منتقدین هم اشتباه میکنند با ما همراه باشید.
7 فیلم تاریخ سینما که ثابت کردند منتقدین هم اشتباه میکنند
اما بعضی فیلمها متفاوتند و از زمان خود جلوتر هستند. منتقدین این فیلمها را در ابتدا درک نمیکنند، اما با گذشت زمان آنها راه خود را در دل مردم پیدا میکنند. در ادامه برخی از مهمترین این فیلمها را میبینید.
7. Fantasia (1940)
Fantasia پروژهی والت دیزنی بود. اینمیشنی که موسیقی کلاسیک را با سکانسهای متحرک مطابقت میداد. او عقیده داشت این سبک به مرور زمان پیشرفت خواهد کرد و بستری برای تجربههای جدیدتر خواهد بود.
اما این پروژه هرگز موفقتآمیز نبود. سال 1960 هیپیها این انیمیشن را دوباره کشف کردند و از ترکیب رنگهایی که در آن استفاده شده بود تمجید کردند. دیزنی بار دیگر تلاش کرد تا این پروژه را در سال 2000 احیا کند، اما باز هم ناکام ماند.
6. Psycho (1960)
Psycho معروفترین و شناختهشدهترین اثر آلفرد هیچکاک است. اما در زمان انتشار منتقدین آن را یک فاجعهی تمامعیار نامیدند.
جروبحث خانم بیتز و نورمن مخاطبان را ناامید کرد. صحنهی دوش گرفتن که نشانه از تجاوز بود، حساسیت منتقدین را بالا برد. مخاطبان امروزی مانند گذشته حساس نیستند و زیبایی این فیلم را درک میکنند. صحنهی دوش گرفتن امروزه به عنوان یک اثر هنری در فیلمبرداری تلقی میشود.
5. The Shining (1980)
زمانی که The Shining اثری از استنلی کوبریک در سال 1980 منتشر شد، بازخوردهای متفاوتی را دریافت کرد.
جک نیکلسون که پیش از این در فیلم One Flew Over the Cuckoo’s Nest نقش یک دیوانه را بازی کرده بود، به خاطر پذیرفتن نقش تکراری سرزنش شد. شلی دووال که نقش همسر او را بازی کرده بود نتوانست همدردی مخاطبان را برانگیزد.
مهمتر از همه استیون کینگ، نویسندهی رمان اصلی، از فیلم متنفر بود. او معتقد بود The Shining یک فیلم خوشساخت است، اما روح هنری ندارد. بااینحال پس از گذشت سالها از انتشار این فیلم، صحنههای زیادی از آن در ذهن همهی ما نقش بسته است.
مانند صحنهای که دوقلوها در راهرو ایستادهاند یا صحنهای که نیکلسون در اتاق را با تبر خرد میکند.
4. Blade Runner (1982)
Blade Runner را میتوان جد سایبرپانک نامید. این فیلم با فضای نورهای نئونی و ریتم آرامی که داشت روی فیلمهای علمی_تخیلی که بعداً اکران شدند تاثیر زیادی داشت.
در همین رابطه با میراث بلید رانر: ۱۰ فیلم و سریالی که از Blade Runner الهام گرفتند در گیمنیوز با ما همراه باشید.
باور این موضوع که نمرات منتقدین بسیار پایین بودند و فروش این فیلم از بودجهای که برایش صرف شد، کمتر بود بسیار سخت است.
هریسون فورد شخصیت اصلی فیلم، به تازگی نقش هان سولو را در فیلم جنگ ستارگان بازی کرده بود و مخاطبان انتظار فیلمی مشابه را داشتند. نظرات منتقدین پس از سالها تغییر کرده است و ریدلی اسکات در سال 2017 فیلم Blade Runner 2049 را به عنوان دنبالهای برای این فیلم ساخت.
همچنین در گیمنیوز بخوانید نقد و بررسی فیلم Blade Runner: 2049 ; اندرویدهای جهان متحد شوید
3. Eyes Wide Shut (1999)
استنلی کوبریک فیلمسازی دوقطبی است. آخرین ساختهی او از این قاعده مستثنی نیست.
بازیگرانی همچون نیکول کیدمن و تام کروز در این فیلم ایفای نقش کردند. طرفداران انتظار فیلمی عاشقانه داشتند، اما با یک فیلم سرد و بیرحم مواجه شدند. اکنون پس از 20 سال از اکران این فیلم، مردم آن را دوباره کشف کردهاند و آن را شاهکار مینامند.
2. Fight Club (1999)
غیرمجاز، خشونت بیش از حد، بدبینانه، هرجومرجطلب و… اینها همه القابی هستند که منتقدین در زمان انتشار Fight Club به آن نسبت دادند.
آن را یک تقلید مسخرهآمیز نامیدند و نسخهی فیلم را به عنوان یک اثر خشونتآمیز پیچیدند. این فیلم در فروش هم موفقیتی نداشت. اما در حقیقت این فیلم از آیندهی جامعهی مدرن و مصرفگرا خبر میداد.
1. Unbreakable (2000)
برای هر کارگردانی ساخت فیلمی در حد و اندازههای حس ششم آرزو است، اما برای ام. نایت شیامالان این فیلم تنها یک بار سنگین است که هرگز نمیتواند بهتر از آن را خلق کند.
Unbreakable به اشتباه دنبالهای از فیلم حس ششم نامیده شد. تا سالها کسی متوجه تم ابرقهرمانی آن نشد و از آن به عنوان فیلمی در سبک درام ترسناک یاد میشد. اما بالاخره با ساخت فیلم Split و Glass این شاهکار هم دیده شد.
سلام چرا حرف از هفت و primal fear نزدید
سلام
مطلب ترجمهس و انتخاب نویسنده ما نیست.