نقد فیلم The Unbearable Weight of Massive Talent – نیکلاس کیج در نقش خودش

در مقالهی پیش رو به نقد فیلم The Unbearable Weight of Massive Talent (سنگینی تحملناپذیر استعداد عظیم) به کارگردانی تام گورمیکان خواهیم پرداخت. اثری که جدیدترین فیلم نیکلاس کیج به شمار میرود و بهنوعی شرح حال این بازیگر باسابقه در طول سالهای اخیر است. در این فیلمْ علاوه بر کیج بازیگرانی همچون پدرو پاسکال، شارون هورگان، آیک بارینهولتز، آلساندرا ماستروناردی و تیفانی هدیش نیز به ایفای نقش پرداختهاند. در نقد فیلم The Unbearable Weight of Massive Talent همراه گیمنیوز باشید.
خلاصهی داستان: نیکلاس کیج افسانهای در بدترین دوران حرفهای خود به سر میبرد. او دیگر آن هنرپیشهی محبوبی نیست که روزگاری انتخاب همهی کارگردانها برای بازی در نقش اول فیلمهایشان بود. حالا او ستارهی تکافتاده و کم فروغی است که به تاریکترین نقطه از سپهر بیکرانهی سینما تبعید شده و همچنان به بازیابی موقعیت گذشتهاش میاندیشد. مشکل اما بیاعتنایی کارگردانهای مطرح هالیوود به کیج است. با وجود این، آیا امیدی به تغییر شرایط وجود دارد؟ و آیا کیج موفق میشود که دوباره در مرکز توجه مردم قرار بگیرد و به دوران اوج خود برگردد؟
بازیگری که ققنوسوار از آتش نامرادیهای خود پر گرفت
تا همین چند سال پیش کسی فکر نمیکرد که نیکلاس کیج بتواند از تکرار نقشهای رخوتانگیزی که متناسب با «استعداد عظیم» او نبودند، رها شود. اما این اسطورهی عالم بازیگری، در فیلم سنگینی تحملناپذیر استعداد عظیم (و پیشتر فیلم خوک) دوباره به عرصهی «هنرپیشگی» برگشته است. کیج در این فیلم موفق شده که تواناییهای بازیگریاش را این بار در ژانر کمدی به رخ همگان بکشد. ژانری که تا کنون تصور میشد دیگر جایی در کارنامهی پرافتخار کیج نخواهد داشت. خود او هم اخیرا در مصاحبهای گفته بود که سینمای آمریکا از دههی نود میلادی به استعدادهای کمدیاش بیاعتنا بوده و حتا در سالهای گذشته هم به آن توجهی نمیکرد.
اما جدیدترین فیلم نیکلاس کیج تفاوت دیگری هم با سایر نقشآفرینیهای او دارد. بازی کیج در اینجا واقعگرایانهتر مینماید و دیگر نشانی از اکتهای عمدتا غلو شده در بازی نوروتیک و خیره کنندهاش نمیتوان یافت. شاید به این خاطر که او نقش خودش را بازی کرده و خلوت جنونآمیز خودش را در قالب یک فیلم کمدی بازآفریده است. «نیک کیج» این فیلم در کلیت ماجرا همان نیک کیج دنیای واقعی است. بازیگری که هرگز نمیتواند شکست را قبول کند. از این رو هرگاه عاجزانه مغلوب نامرادیها میشود، میکوشد که قدمهای بلندتری به سوی مقصد خیالیاش بردارد. اما چه چیزی میتواند به کیج کمک کند و او را از گرداب هائل فراموشی نجات دهد؟ آیا ارادهی محکم و ستودنیاش تنها شرط لازم برای یک بازگشت شکوهمندانه است؟
تحلیل شخصیتپردازی در نقد فیلم The Unbearable Weight of Massive Talent
در یک نگاه کلی، شخصیت اول فیلم با دو مشکل بزرگ در حیطهی فردی و اجتماعی روبهروست. او باید هم شهرت از دست رفتهاش را بازیابی کند و هم روابط خود و خانوادهاش را به شرایط متعادلی بازگرداند. در واقع نیکلاس کیج یک نیاز روانشناختی و یک نیاز اخلاقی دارد. نیازهایی که برآمده از نواقص درونی شخصیت هستند و نتیجهی رویارویی او با آنها چیزی به جز شکستهای پیاپی نیست. بر این اساس، تمام موقعیتهای دراماتیک فیلم در یک سوم ابتدایی آن مبتنی بر مسائل و مشکلاتی است که همگی در زندگی فردی و اجتماعی کیج ریشه دواندهاند.
اما داستان فیلم در ادامه کمی پیچیدهتر میشود. پس از آن که نیکلاس کیج به دعوت یکی از طرفداراناش به جزیرهی مایورکا سفر میکند، درمییابیم که شخص دعوتکننده (خاوی گوتیرز با نقشآفرینی پدرو پاسکال) به رغم ظاهر موجه و رفتار دوستانهاش مرد خطرناکی است. در واقع او سردستهی یک کارتل معروف اسلحه است و به خاطر آدمربایی تحت تعقیب CIA قرار دارد.
در این مقطع، چند اتفاق مهم رخ میدهد: 1) نیکلاس کیج بر سر دوراهی موفقیتهای شخصی و انجام وظیفهی انسانیاش از تصمیمگیری بازمیماند 2) سنگینی تحملناپذیر… از یک فیلم شخصیتمحور فاصله گرفته، در نهایت به یک اکشن پرحادثه میگراید و 3) نیازهای اخلاقی و روانشناختی شخصیت کیج و ماجرای دستگیری خاوی گوتیرز در هم گره میخورند.
حالا وقت آن رسیده که نیکلاس کیج دست به انتخاب بزند، منفعت عمومی یا منفعت شخصی؟ و اینجاست که فیلم برگ برندهاش را رو میکند. چندی بعد متوجه میشویم که خاوی گوتیرز در تمام این مدت هیچکاره بوده و نقش چندانی در ایجاد مشکلات نداشته است. گویی قرار نیست که منحنی تحول شخصیت به این زودیها وارد نقطهی پایانی خود شود، و اصولا رویکردی که فیلم برای روایت داستان برگزیده همین است. یعنی به بازی گرفتن انتظارات تماشاگر و تاخیر در نمایش موقعیتهای سرنوشتساز.
نیکلاس کیج تخیلی در برابر نیکلاس کیج واقعی
اما جالبترین نکتهی سنگینی تحملناپذیر… نحوهی گسترش فرمی آن است. با کمی دقت میتوان دریافت که فیلم از ابتدا به ما گفته بود نیکلاس کیج در انتهای داستان چه سرنوشتی خواهد داشت. در یک تقارن شگفتانگیز، اولین صحنهی فیلم کاملا قرینهی صحنهای است که در پایان مشاهده میکنیم. نیکلاس کیج فیلم هواپیمای محکومان (محصول ۱۹۹۷) که توانسته بود پس از جنگ و جدلهای بسیار به آغوش گرم خانوادهاش برگردد، حالا در زندگی واقعیاش هم جایگاه پدرانهی خود را پس میگیرد و بار دیگر طعم شیرین بودن در کنار خانواده را میچشد.
جمعبندی نقد فیلم The Unbearable Weight of Massive Talent
فیلم سنگینی تحملناپذیر استعداد عظیم هم یک خاطره بازی دلانگیز با فیلمهای قدیمی نیکلاس کیج است، هم بازگشت یک بازیگر کارکشته به جایگاه حقیقیاش در سینما و هم فیلمی که تماشای آن هیچ تماشاگری را خسته و آزرده نمیکند. نظر شما دربارهی این فیلم چیست؟ آیا فکر میکنید که این فیلم توانسته زندگی نیکلاس کیج را طوری که شایستهی این بازیگر تکرارنشدنی است، به تصویر بکشد؟
لطفا نظرتان را با ما در میان بگذارید.