Whale Rider (2002)
فیلم Whale Rider (سوارکار نهنگ) در مقایسه با همتایان انیمیشنی خود وفادار به لحن واقعگرایانهتری است، اما همچنان بسیاری از موضوعات مشابه فیلمها و انیمیشنهای دیزنی را در بر میگیرد. حتا برخی از آنها را با برجسته کردن این موضوع که چگونه اقدامات یک فرد نهتنها میتواند زندگی خودش را نجات دهد بلکه جامعه را نیز تقویت میکند، بهبود میبخشد.
به جرات میتوان گفت که این فیلم بهترین فیلم دربارهی شاهزاده خانمهاست که دیزنی هرگز نساخته است. و برای کسانی که بعد از مولان دنبال فیلم کاملتری هستند، قصهی تکاندهنده و الهامبخشی دارد.
در این نوشتار به معرفی فیلم Whale Rider (سوارکار نهنگ) محصول 2002 کشور نیوزیلند خواهیم پرداخت. همراه گیمنیوز باشید.
مدت زیادی است که دیزنی شروع به ساخت بازسازیهای لایواکشن و پرطمطراقی از آثار قدیمی خود کرده و این روند تا امروز هم ادامه دارد. اگرچه این فیلمها عمدتا نقدهایی منفی و متوسط دریافت میکنند، اما دیزنی در انتخاب کارگردانان مناسب برای سرمایهگذاری چندصد میلیون دلاری خود همیشه موفق بوده است. معمولا سابقهی کارگردانها اهمیت بسیاری دارد. مثلا فیلم موزیکال Dreamgirls به بیل کاندن که پیشتر Beauty and the Beast را کارگردانی کرده بود، امکان داد تا موزیکال دیگری به همان اندازه پرشور و مهیج بسازد. در مثالی دیگر، حیوانات رایانهای و انسانمانند کتاب جنگل (2016) بودند که جان فاورو را به سمت شیرشاه هدایت کردند. همچنین Dumbo نتیجهای کاملا طبیعی از شیفتگی طولانیمدت تیم برتون به درامهای تاریک و توهمآمیز بود.
فیلم لایواکشن مولان هم از این قاعده مستثنا نیست. این فیلم، داستان قهرمان جوانی را روایت میکند که برای نجات جامعهی خود بر محدودیتهای جنسیتی زمانهاش چیره میشود و از آنها فراتر میرود. این بار هم دیزنی به روند همیشگی انتخاب کارگردان ادامه داد و نیکی کارو، کارگردان نیوزلندی، را برای ساخت این فیلم برگزید. زیرا فیلم سوارکار نهنگ، اثر قبلی کارو، نیز بسیاری از زمینههای موضوعی مشابه را در خود داشت. با این تفاوت که در سوارکار نهنگ با آهنگهای مهیج به سبک برادوی یا همراهی حیوانات دستآموز روبهرو نمیشویم. اما به جرات میتوان گفت که این فیلم بهترین فیلم دربارهی شاهزاده خانمهاست که دیزنی هرگز نساخته است. و برای کسانی که بعد از مولان دنبال فیلم کاملتری هستند، قصهی تکاندهنده و الهامبخشی دارد.
دختری در مسیر غلبه بر کلیشههای جنسیتی
داستان سوارکار نهنگ از این قرار است: یک شاهزاده خانم پولینزیایی به نام پائی در حال تجربهی اندوهی است که بیشتر شاهزاده خانمهای دیزنی هم آن را تجربه کردهاند یعنی مرگ مادر. پدر پائی (کلیف کورتیس) نام دخترش را بر اساس نام پایکا که یکی از اجداد افسانهای قوم مائوری بوده، انتخاب کرده است. در افسانهها آمده که پایکا سوار بر نهنگی از دریا عبور کرد تا مردماش را به سوی رفاه در سرزمینی جدید هدایت کند. مشکل از جایی آغاز میشود که پدربزرگ پائی، رئیس قبیلهی وانگارا، با جانشینی او به دلیل جنسیتاش مخالفت میکند و مصمم است که یک پسر را به عنوان جانشین خود برگزیند.
در مولان، جامعهی قهرمان فیلم مورد تهدید و تهاجم قبایل جنگطلب مغول قرار میگیرد که اندیشهای به جز کشتار و ویرانی در سر ندارند. اما در سوارکار نهنگ، جامعهی قهرمان در معرض نوع دیگری از تهدید و تهاجم است: جنگ استعماری سفیدپوستان. در مولان، مردها بهناچار تن به نبردی ظالمانه میدهند. در سوارکار نهنگ اما، مردان قبیلهی وانگارا دچار مشکلاتی همچون سوءمصرف مواد شدهاند یا برای کسب فرصتهای کاری بهتر به خارج از روستا کوچ میکنند.
علیه باورهای خرافی
به همین دلیل، پدربزرگ پائی (مانند خانوادهی مولان) برای نجات قبیلهاش از اجداد و نیاکان خود کمک میخواهد. این پیرمرد خرافاتی همچنین معتقد است که پائی مسئول تمام این مصیبتهاست. او به امید یافتن رئیسی جدید برای قبیلهی وانگارا پسران روستا را جمع میکند تا آداب و رسوم ریاست بر مردم را به آنها آموزش دهد. پائی که حق یادگیری آیینهای مردانه را ندارد، مانند شاهزادههای دیزنی عزم و ارادهی شگفتانگیزی از خودش نشان میدهد و با سرپیچی از پدربزرگاش به یادگیری اصول فرمانروایی به طور مخفیانه میپردازد.
البته شکی نیست که پدربزرگ پائی عاشق اوست، اما به عنوان رئیس قبیله نگران است که نقض و رعایت نکردن سنتها اتفاقات ناگواری را به دنبال داشته باشد. این یک استعارهی ساده در فیلم است که بهدرستی در داستان فیلم رخ مینماید. بنابراین پیام اخلاقی مولان و سوارکار نهنگ این است که پیروی کورکورانه از سنتها میتواند فجایع بزرگی را رقم بزند. مولان و پائی مشکلات مشابهی دارند. جامعه به آنها اجازه نمیدهد که با ابراز تواناییهای خود به جایگاهی که مستحقاش هستند، دست پیدا کنند. ولی آنها از پای نمینشینند و نهتنها به جایگاه حقیقیشان میرسند بلکه سایر انسانها را نیز نجات میدهند.
شاهزاده خانمهای دیزنی هیچگاه در مسیر دستیابی به اهداف خود تنها نیستند. همانطور که سفیدبرفی از حمایت دوستان کوتولهاش برخوردار است و مولان از رشادت سربازاناش، پائی نیز دوستان و حامیانی دارد. بهویژه عموی مهرباناش راویری (گرانت روآ) که در هر شرایطی به کمک پائی میشتابد.
رابطهی فرد و جامعه در فیلم Whale Rider
کارو و تیماش دربارهی موانع بازسازی مولان، هم برای مخاطبان آمریکایی که علاقهمند به داستانی با تاکید بر دستاوردهای فردی هستند و هم برای مخاطبان چینی که در برخی موارد احساس میکردند نسخهی انیمیشنی داستانْ تاکید زیادی بر فردیت شخصیت دارد، بسیار فکر کردند. با وجود این، سفر مولان در انیمیشن و همچنین فیلم دیزنی کاملا مطابق با معیارهای آمریکایی برای قهرمانی است. در حالی که سوارکار نهنگ رویکردی متعادل و ترکیبی را پیش میگیرد. در این فیلم، برخلاف مولان، تغییر شرایط نهفقط برای افتخار و سربلندی شخصیت بلکه برای بقای جامعه نیز امری ضروری است.
فیلم Whale Rider (سوارکار نهنگ) در مقایسه با همتایان انیمیشنی خود وفادار به لحن واقعگرایانهتری است، اما همچنان بسیاری از موضوعات مشابه فیلمها و انیمیشنهای دیزنی را در بر میگیرد. حتا برخی از آنها را با برجسته کردن این موضوع که چگونه اقدامات یک فرد نهتنها میتواند زندگی خودش را نجات دهد بلکه جامعه را نیز تقویت میکند، بهبود میبخشد. داستان پویا و خانوادهپسند این فیلم از توانمندسازی زنان سخن میگوید و جایگزینی شایسته برای ژانر تحت تسلط دیزنی است.
به امید آزادی.