نقد فیلم «پاتوق»؛ مرثیه ای خوب بر جیمز گاندولفینی
یک فیلم خوب دیگر از یکی دیگر از رمان های دنیس لهان, استفان کینگِ جدید سینما, نویسندهای که تابحال چهار فیلم از روی کتابهای او ساخته شده ( جزیرهی شاتر/ shutter island – عزیز از دست رفته / gone baby gone – رودخانهی مرموز / mystic river ). او در “پاتوق” فیلمنلمه را هم نوشته است. فیلمهایی که از روی کتابهای او ساخته میشوند چند ویژگی مشترک دارند: مرموز هستند, خوی شیطانی و حیوانی انسان را نقد میکنند و فراتر از یک داستان جنایی هستند. در این فیلم ها باید صبر کنید تا در آخر فیلم متوجه این شوید که وقتتان تلف نشده. رمانهای دنیس لهان به خاطر ساختاری که دارند فیلمهای خوبی از روی آنها میشود ساخت, اگر هم فردی مثل اسکورسیزی باشید میتوانید شاهکاری مثل “جزیرهی شاتر” را بسازید. کتابهای او بسیار تاریک و بیرحماند و به همین روش هم به تاریکترین جنبههای وجود انسان میپردازند. در واقع داستانهای او یک گناه را مطرح میکنند و واکنش دیگران به آن گناه را به چالش میکشند.
“پاتوق” داستان مردی به نام کازن مارو (جیمز گاندولفینی) و پسر عمویش (تام هاردی) است. آنها باری را اداره میکنند که فقط از روی کاغذ مال آنهاست. در یک شب دو مرد پنج هزار دلار از آن ها میربایند. روسهایی که بار را برای اینکه در یک شب خاص پولهایشان را از آنجا جابهجا کنند, تصاحب کردهاند, این دو شخصیت اول را تهدید میکنند تا پول ها را پس بگیرند. اما اوضاع رفته رفته پیچیده تر میشود …
پاتوق به سردستهها و سران گروههای مافیایی کاری ندارد, هدفش کوچکترین افراد این مجموعه است. کارگردان به گونهای شخصیتها را پایه ریزی میکند که ما را همچون فیلم “گذشته ای از خشونت” ساختهی کراننبرگ, منتظر یک چرخش داستانی یا یک دگرگونی شخصیتی بگذارد, اگر حتی با این دید به تماشای فیلم ادامه دهید باز هم وقتی فیلم تمام شود شوکه خواهید شد.
فیلم ایراداتی هم دارد که نمیشود از آنها گذشت, مانند کاراگاهی که به گونه ای پایه ریزی شده تا به نظر برسد از ماجرا خبر دارد, ولی فقط به نظر برسد, این ماجرا اصلا توضیح داده نمیشود. این کاراکتر به شدت در ذوق میزند , به قدری که اگر همین الان حذفش کنیم, این فیلم خیلی کار بهتری میشود. بعضی اتفاقات هم در فیلم هستند که اگر فقط وقتی فیلم تمام شده به آنها فکر کنید شاید بتوانید به یک جایی ربطش بدهید.

هر چه از تام هاردی بگویم کم گفتم, از همان زمانی که بازیاش در “برانسون” را دیدم متوجه شدم که در آینده به کجا خواهد رفت. اگر یک دلیل باعث شود تا چشمتان را از صفحهی نمایش برندارید, آن دلیل بدون شک تام هاردی است. او با “پاتوق” و”لاک” نشان داد که اوج هنرش فقط ساختن شخصیتی به یاد ماندنی از بِین در بتمن نیست. او در نقش آدمی مرموز که ما را یاد ویگو مورتنسن در “گذشته ای از خشونت” میاندازد, بازیای ارائه میدهد که گویی ترکیبی از شخصیتهای بین و لاک است, یک بازی متفاوت دیگر. پاتوق آخرین بازی گندلفینی فقید است, تماشای بازی زیر پوستی او باعث میشود تا برای مرگش تاسف بخورید. زمان کوتاه فیلم به نائومی راپیس اجازه ی هنرنمایی نمیدهد وگرنه او بیشتر از این خودنمایی میکرد .
حرف آخر : کارگردان با یک فیلم طولانی تر میتوانست فیلمی به مراتب بهتر را ارائه دهد , عجیب است ولی این کار را نکرده. با همه ی اینها, “پاتوق” یکی از فیلم های خوب امسالِ و تماشایش هم بر هر سینما دوستی واجب است …