پس از انتشار اولین تریلرهای فیلم Black Widow هواداران از بازگشت دوباره اسکارلت جوهانسون در نقش ناتاشا رومانوف بسیار هیجان زده شدند همچنین ورود شخصیتهای جدید نیز این هیجانات را دو چندان کرده است. دیوید هاربور ستاره سریال Stranger Things در این فیلم در نقش Red Guardian بازی خواهد کرد اما او دقیقا کیست؟ و چرا حضور او در زندگی ناتاشا و از مهمتر معرفی شدنش به دنیای MCU مهم است؟ پاسخ این سوالات بسیار پیچیده هستند چرا که در کمیکهای Black Widow ناتاشا رومانوف گذشته عجیبی دارد و همچنین شرایط فعلی این شخصیت در دنیای سینمایی MCU نیز در حالهای از ابهام قرار دارد. با این اوصاف بیایید پاسخ سوالاتمان را پیدا کنیم.
با الکسی شوسکاتوف آشنا شوید
او در سال 1960 معرفی شد نام ابرقهرمانی او Red Guardian و در زندگی شخصی خود با نام الکسی شوسکاتوف شناخته میشد. حضور چنین شخصیت را میتوان محصول کلیشهای دوران جنگ سرد نامید. مارول به طور خاص تاکید زیادی داشت که داستانهایش به مسائل واقعی روز مرتبط باشد تا ملموستر باشند. البته تهدید کارتونیزه و اغراق شدهای از طرف روسیه به آمریکا را نشان میداد که واقعا هم اینطور نبود.
اما طبیعتا کمیکها چیزی بیشتر از نبرد بین جاسوسها میخواستند مخصوصا وقتی که پای ابرقهرمانها در میان است برای همین نیاز بود تا داستانها کمی چاشنی درام نیز داشته باشند بنابراین اولین حضور الکسی مانند بمب صدا کرد چرا که او همسر گمشدهی ناتاشا بود.
البته مهم است بدانیم که تمام داستانهایی که در سال 1960 درباره شخصیت ناتاشا روایت شدهاند از از داستان اصلی او تا طراحی شخصیت او، برای طرفداران مدرن شناخته شده نیست. اینها همه قبل از ایده اتاق قرمز بوده است که در آن ناتاشا چیزی بیشتر یک جاسوس روس ساده که برای SHIELD کار میکند معرفی میشود. با استفاده از آنچه که از ناتاشا در همان روزهای نخست در یک چهارچوب سست میدانیم، توضیح داده شده که الکسی یک قهرمان مشهور جنگ جهانی دوم اتحاد جماهیر شوروی بوده است که در طول فعالیت بسیار موفق خود در اتحاد جماهیر شوروی با ناتاشا ازدواج کرده بود. با این حال ، چندی پس از ازدواج آنها جنگ سرد با جدیت شروع میشود و KGB تصمیم میگیرد که مهارت های الکسی به عنوان یک سرباز ساده نباید هدر برود. او به ماموریتی فرستاده میشود و مجبورش میکنند تا مرگ خود را جعل کند تا تمامی ارتباطات او در زندگی شخصیاش قطع شود تا بتواند با فداکاری تبدیل به Red Guardian نماد اتحاد جماهیر شوروی شود درست مثل Captain America که نماد ایالات متحده آمریکا بود.
طبیعتا مرگ او برای همسرش ناتاشا بسیار سنگین تمام شد و همین دلیل شد تا او به KGB بپیوندد و آموزش ببیند تا به یک جاسوس یا همان Black Widow تبدیل شود.
با تمام چیزهایی که گفتیم، دوران حضور Red Guardian در کمیکها طولانی نبود و وی توسط Captain America شکست خود و در تودهای از ماگما مرد. در طول سالیان بعد از مرگش وی یکی از دلایل اصلی فراز و نشیب زیاد زندگی ناتاشا بود. جدای از اینکه او به عنوان یک شخصیت منفی شناخته میشد ناتاشا معتقد بود که وی در قلبش آدم بسیار خوبی بوده و به او ایمان داشت.
Red Guardian چند باری هم بازگشت اما بهتر است دربارهی آن خیلی صحبتی نکنیم یکی از دفعاتی که بازگشت یک ربات انسان نما بود که شبیه او ساخته شده بود تا قبل از سال 2000 که این شخصیت به طور رسمی دوباره زنده شد. البته داستانهای ناتاشا به قدری دراماتیک روایت شده بود که بازگشت Red Guardian به عنوان یک ربات چندان مورد استقبال قرار نگرفت.
آیا او یک ابر انسان است؟
داستان الکسی شوسکاتوف و شخصیت قابل مقایسه با استیو راجرز نیست چرا که استیو که سرباز معمولی و لاغر اندام بود که با سرم و مواد دارویی خاصی تبدیل به ابر سربازی شد که بدنش قابلیت بازیابی سریعی داشت و همینطور قدرت فراتر از انسانهای معمولی داشت اما الکسی هیچ یک از فاکتورهای ابرقهرمانی مارول را که استیو داشت را نداشت و او را میتوان یک ابرقهرمان خود ساخته نامید. او اما برای پاسخ به سپر معروف Captain America که پس از پرتاب برمیگشت سگک کمربند دیسک مانندی داشت که قابلیت آهن رباییاش باعث میشد پس از پرتاب دوباره برگردد.
تمام این داستانها چگونه قرار است در دنیای سینمایی مارول قرار بگیرد؟
این سوال بسیار دشواری است چرا که باید دید آنها چه مقدار از داستان ناتاشا را تغییر یا بروزرسانی کردهاند و همینطور باید دید آنها چقدر به کمیکهای قدیمی وفادار خواهند بود. بعید به نظر میرسد داستان ازدواج آنها در این دنیا راهی پیدا کند چرا که در ایده اتاق قرمز ناتاشا از کودکی آنجا بزرگ شده است که البته فاصله زمانی بین اتاق قرمز و پیوستن به گروه SHIELD هنوز مشخص نیست چه اتفاقی افتاده است و باید دید آیا این رابطه در این فاصله زمانی گنجانده میشود یا خیر.
همینطور با توجه به برنامه زمانی این دنیا بعید است که داستانهای جنگ جهانی و جنگ سرد نیز روایت شوند چرا که دیوید هاربور 44 سال دارد بنابراین چنین پیش درآمد طولانی منطقی نیست. البته بعید نیست آنها از ایده داخل یخ گذاشتن انسانها برای توجیه سن کم دیوید هاربور استفاده کنند.
در حقیقت داستانی که از استیو راجرز در دنیای سینمایی مارول روایت شد میتواند خود تئوری جدیدی برای شخصیت الکسی روایت کند چرا که در سال 1940 هایدرا یکی از شرکتهای شرور داستان قصد داشت تا همانند استیو راجرز ابر انسانی دیگر بسازد به نظر میرسد آنها میتوانند از پیشینه داستانی برای الکسی شوسکاتوف استفاده کنند و داستان را جذاب و هیجان انگیزتر کنند.