از زمان انتشار فیلم سینمایی The Two Popes جهان تغییرات زیادی به خود دیده است. شاید یکی از عجیبترین مناظر دنیای امروز، تصویر دعا خواندن پاپ فرانسیس در مقابل ایوان خالی واتیکان باشد. تصویری که در آن، همان جلال و جبروت متصور برای دینداران از یک مناسک مذهبی بدون حضور مردم وجود دارد، اما از جنسی دیگر. رفتار پاپ، بدون کم و زیاد نشانگر تغییری است که حتا کلیسای کاتولیک هم نتوانسته جلوی آن را بگیرد و آنچنان ناگزیر بوده و هیچ تقدیری مانع تن دادن به آن نشده است، که بعد از آن، چهرهی خدا و مسیح برای همیشه تغییر خواهد کرد. همانطور که خورخه برگولیو برای همیشه این چهره را تغییر داد و فیلم The Two Popes که در ادامه به نقد و بررسی آن میپردازیم، چهرهی فیلمساز برزیلی را که پیش از این با فیلم فوقالعادهاش City of God شناخته میشد، تغییر داده است. با گیمنیوز همراه باشید.
در نظر علاقهمندان به سینما، «فرناندو میرلس» متعلق به سینمای برزیل بود و در کارنامهی خود یک فیلم شاهکار داشت. او حالا بعد از ساخت فیلم The Two Popes به یک فیلمساز با نگاهی جهانیتر تبدیل شده است و دو فیلم فوقالعاده در کارنامهی خود دارد. میرلس با فیلم The Two Popes به جنگ باورها و اعتقادات نمیرود، بلکه به سادگی به وسیلهی آن، در دل روایتی صادقانه از جریان انتخاب دو پاپ در یک برههی نه چندان کوتاه تاریخی، از لزوم تغییر در رفتارهای متصاعد از باورها و اعتقادات صحبت میکند. فیلم با صحنههایی با معرفی خورخه برگولیو -آنچنان که مردم شهر و کشورش او را میشناسند- آغاز میشود و به صحنهی انتخاب راتزینگر به عنوان پاپ جدید میرسد. پاپ بندیکت شانزدهم که برای این تغییر تلاش زیادی کرد و پس از سه بار رایگیری بالاخره به عنوان رهبر کلیسای کاتولیک انتخاب شد.
سکانس رای گیری فیلم The Two Popes با آن تدوین محشر و فوقالعادهاش نه تنها لحن فیلم را به مخاطب میشناساند که نمونهی موفق تبدیل موقعیت به درام سینمایی است. آنچه در تصویربرداری، صداگذاری و مهمتر از همه تدوین پر ضرب و دیوانهوار این سکانس عاید تماشاگر میشود، فراتر از انتظار است، تا جایی که در ادامهی فیلم باید گوش به زنگ این جادوگریها از فیلمساز باشید و بدون هیچ نگرانی، روایت آن را دنبال کنید. موضوع فیلم شاید برای بسیاری از بینندگان بدون هیجان و غیرضروری باشد، اما با همین سکانس در اوایل فیلم است که میتوان فهمید مخاطب هدف فیلم نه بخشی از جامعهی دیندار جهان، که همهی کسانی هستند که میتوانند از یک فیلم سینمایی لذت ببرند. تدوین، صداگذاری و تصویربرداری در سایهی ایدههای خلاقانهی کارگردان، تا پایان در همین کیفیت باقی میمانند و در ادامه دیالوگها، بازی بازیگران، طنازی منحصر به فرد و درام پر کشش هم به آنها اضافه میشوند.
راتزینگر از برگولیو دعوت میکند برای دیدار با او به رم برود. برگولیو که مدتی است خواهان موافقت کلیسا با استعفایش است، از این فرصت استفاده میکند تا شخصا پاپ را متقاعد کند برگههای استعفای او از سمت کاردینال را امضا کند. رویارویی دو پاپ با یکدیگر، اصل مطلب فیلم است. تفاوتهایی که آن دو با یکدیگر دارند تنها در ظاهر و اعتقاداتشان نیست، بلکه در تمام خرده رفتارهای آنها و نوع حرف زدنشان، نوع مواجهه با نظرات مخالف و رویکرد کلی آنها به زندگی و صد البته به مسیحیت نیز متبلور شده است. از لحظهی ورود برگولیو به شهر رم، برخوردش با رانندهی کلیسا، صحبتش با باغبان و نوع مواجههی او با پاپ بندیکت شانزدهم، نشان دهندهی تفاوتهایی هستند که در صورت انتخاب شدن او به عنوان پاپ، تغییری که کلیسا به آن نیاز داشته را رقم میزنند. نگاه دوربین به این تفاوتها، نگاهی صادقانه و از زاویهای درست است. فیلمساز خردهرفتارهای متفاوت برگولیو را نه در نماهای بسیار درشت و نه در قابهایی عریض به تصویر نمیکشد، بلکه آنها را در همان اندازهای که خود برگولیو را جلوی دوربین خود قرار داده بازنمایی میکند. تاکید فیلمساز بر این است که این رفتارها را برگولیو نمیسازد، بلکه این رفتارها هستند که برگولیو را ساختهاند. خلق چنین تصویر فوقالعاده و قابل باوری از یک شخصیت مذهبی که میدانیم در حال حاضر پاپ جهان است، یک کار ساده نیست و تنها به واسطهی بهکارگیری درست ابزار سینمایی و شناخت دقیق زوایای روایت برای دست یافتن به خوانشی درست از متن ممکن است.

رویارویی دو پاپ تا بیست دقیقهی پایانی فیلم به طول میانجامد. در این لحظات، فیلم دربردارندهی گفتگوهای بسیار مهمی است که هر کدام از خلال روایت یک روایت جدید میسازند. درست زمانی که برگولیو و راتزینگر با هم بر سر نیاز به تغییر مشاجره میکنند، ایدههای متضادی مطرح میشوند که بسیاری باورهای مذهبی را هنوز هم به چالش میکشند. نگه داشتن بازیگران در یک سطح و قرار دادن دو پاپ روبروی هم، یکی با لباس سفید پاپی و یکی با لباس سیاه و کلاه قرمز کاردینال، در قابهای متوسطی که تعادل در آنها برقرار است، نشان میدهد که فیلمساز تنها به این تضاد اشاره میکند و قرار نیست به طرفداری از هر کدام از این ایدهها و صاحبانشان، تمایلی از خود نشان دهد. روندی که کمکم تغییر میکند و در میانهی فیلم، دو پاپ دیگر در مقابل یکدیگر قرار نمیگیرند بلکه در تقریبا تمام قابها، در کنار هم و در یک خط دید قرار دارند. رفته رفته راتزینگر اعلام میکند که قصد کنارهگیری از تمام سمتهای خود را دارد و بعد تماشاگر متوجه میشود که پاپ بندیکت شانزدهم به معنای واقعی کلمه تغییر کرده است.

بازیگران به درخشش بیشتر فیلم کمک میکنند. همراه با دکوپاژ هوشمندانهی فیلمنامه، اجرای آن نیز توسط بازیگران به بهترین شکل ممکن صورت گرفته است. تصویر مغرور و قدرتنمایی که «آنتونی هاپکینز» از راتزینگر در شروع به نمایش میگذارد، یکی از درخشانترین لحظات عمر بازیگری اوست. تصویری که رفته رفته آنچنان تغییر میکند که تصور در آغوش کشیدن پاپ جدید توسط پیرمرد مغرور و یکدندهی ابتدای داستان، به راحتی ممکن میشود. اگرچه متن فیلمنامه قطعا در این راستا کمک زیادی به کارگردان و نیز بازیگران آن کرده است، «جاناتان پرایس» با تبحر تمام و با ارائهی یک بازی در حد و اندازههای جوایز مهم سینمایی در سال، خرده رفتارهای تعیین کنندهی برگولیو را به تصویر میکشد. انتخاب لحن او برای این نقش تقریبا باورنکردنی است و جزئیاتی که در بازی او میتوان یافت، در نوع خود بینظیر است. فیلم نه تنها داستان مهم دو پاپ را روایت میکند که از جنبهی فنی، روایتی از دو بازی بینظیر از دو بازیگر فوقالعاده است که تا مدتها در ذهنها باقی خواهد ماند.

فیلم The Two Popes اثر باشکوهی است که تلاشی برای باشکوه به نظر رسیدن نمیکند. لحن فیلم آنقدر صادقانه است که بدون نیاز به استفاده از هیچ فرمول تثبیت شدهای، همچون یک رام کام ساده و صمیمی هم میخنداند و هم به گریه میاندازد. فیلم تجسم متعالی هماهنگی فرم و محتوا در یک اثر سینمایی است. دوربینی که یک ناظر صادق و عادل است، هر گاه که نیاز باشد به آرامی به سوژه نزدیک میشود و چهرهی شخصیتها را در نمایی درشت به تصویر میکشد و هر گاه که نیاز باشد از آنها دور میشود تا نشان دهد شخصیتها با چه بنای باشکوه مادی و معنوی عظیمی احاطه شدهاند. فیلم گهگاه یک نمای بسیار باز از کلیسا یا دیگر ساختمانهای مذهبی را به نمایش میگذارد تا یاداور شود حداقل در چشم تاریخ، این دو پاپ نقش کوچکی دارند. اما درست زمانی که برگولیو و راتزینگر در یک مجادلهی فنی بر سر مفهومی اساسی و جهانشمول از دینداری هستند، دوربین تا حد ممکن به آنها نزدیک میشود تا یادمان نرود این مفاهیم در زندگی میلیونها انسان نقش بزرگی دارند.
وقتی دو پاپ با هلیکوپتر به رم میرسند، بلا چاو پخش میشود. موسیقی مشهور ایتالیایی که بیش از هر چیز، از اهمیت «تغییر» و فداکاری برای آن میگوید. از همینجاست که روند فیلمنامه تغییر میکند و شخصیت راتزینگر نبض داستان را در دست میگیرد و ما را با تصمیم خود غافلگیر میکند. برگولیو مردد است و تلاش میکند راتزینگر را از این تصمیم منصرف کند، اما موفق نیست، حتا زمانی که گذشتهی خود و اشتباهاتش را برای او بازگو میکند. روایتی که به صورت فلش بک در چند قسمت در طول داستان روایت میشود، اما چون جایگاه خود را در خط اصلی روایی فیلم پیدا کرده، آسیبی به فیلم نمیزند و حتا در راستای بهبود ریتم و تعمیق معنا نیز عمل میکند. دست آخر این آمد و شدها هستند که فیلمنامه را به معجونی عجیب از درام، بیوگرافی و کمدی تبدیل میکنند.
فیلم The Two Popes کمتر از حقش دیده شد و مخصوصا در فصل جوایز یک اثر مهجور بود. شاید نگاهها به دینداری و مذهب این فیلم را تا این اندازه به گوشه راندهاند، اما حداقل از نظر سینمایی، The Two Popes یک اثر درخشان، عجیب و فوقالعاده است. سکانس برگزیده شدن برگولیو به سمت پاپ، نمونهای دقیق از تجمیع ایدههای متن و کارگردانی در یک فینال باشکوه و احساسی برای یک فیلم است. آنجاست که تمام خرده رفتارهایی که از برگولیو سراغ داریم، یکجا جمع میشوند و آن تغییری که کلیسا مدتها تشنهی آن بوده، به شکلی واقعی و ملموس، کاملا برازنده و دراماتیک، در یک شب بارانی نمود پیدا میکند.