طالبان در افغانستان به حکمرانی خواهد پرداخت. این ماحصل کمتر از یک ماه پیشروی این گروه افراطی در خاک افغانستان بود. شهرهای این کشور یکی پس از دیگری تسلیم طالبان میشدند و وحشت کمکم در دل مردم میافتاد. آتش خشم طالبان اکنون زیر خاکستر نمایشی اعضای ارشد آن پنهان شده است، اما تقریبا همه میدانند که اینگونه نخواهد ماند. آنچه در افغانستان امروز رخ میدهد، پیش از این در کشورهای دیگر منطقه آزمایش شده است. به همین خاطر است که زنان و دختران افغانستانی، به ویژه در شهرهای بزرگ و پیشرفتکردهای چون هرات و کابل، از همه ناامیدتر و نگرانتر هستند. نگران از اینکه در فردای افغانستان، سهم آنان از زندگی تحت قوانین سختگیرانه طالبان، چقدر کاهش خواهد یافت. امروز، به قدرت رسیدن طالبان در افغانستان، آغاز پایانی غمانگیز برای رویاها در این کشور است. یکی از آنها بازی سازی است. رویایی که تازه جوانه زده بود و کمتر از پنج سال عمر حرفهای دارد.
برگی از تاریخ ویدئوگیم در افغانستان
پیش از انقلاب 1979 در افغانستان، سینما و صنایع سرگرمی در این کشور رو به رونق بود. ظاهرا در آن زمان، «آتاری» میان شهروندان افغانستان محبوبیت داشت. در مقالهای در همین باره، به محبوبیت آتاری در دههی شصت اشاره شده است. همزمان با ورود ارتش شوروی به فرمان برژنف در دسامبر همین سال، بسیاری از مردم افغانستان خاک وطن را ترک کردند و آواره شدند. در نتیجهی این جنگ که یک میلون کشته بر جای گذاشت، بسیاری از زیرساختهای افغانستان تخریب شدند و با مهاجرت میلیونها نفر از این کشور، منابع انسانی نیز در معرض نابودی قرار گرفتند.
در این برهه، بازیهای کامپیوتری نه رواج، که به سادگی «تقاضا» داشتند. از طرفی، کامپیوترها قطعات گرانی محسوب میشدند و از طرف دیگر، دسترسی به کنسولهای بازی دشوار بود. با این حال جمعیت جوان افغانستان به بازیهای ویدئویی علاقه داشت. اگرچه امروز این علاقه در دانش و صنعتی که در این کشور وجود ندارد بازتابانده نمیشود. محتمل است که روایتها ریشه در واقعیت داشته باشند.
اکنون پس از چند دهه جنگهای تحمیلی و نزاعهای داخلی، افغانستان سوژه انتخابی بسیاری از بازیهای غربی است.
از زمان خروج نیروهای نظامی شوروی تا شکلگیری طالبان در سال 1994، قدرت در افغانستان بین گروههای مختلف دست به دست میشد. جنگهای داخلی در این کشور شکل میگرفت و شهرها مدام در معرض اشغال و در حال مقاومت بودند. به همین سبب کمتر فرصتی برای توسعه و پیشرفت باقی میماند.
در سال 1995 طالبان شهرهای مختلف افغانستان را یکی پس از دیگری به تصرف خود در میآورد. وقتی که کابل برای اولین بار به دست این گروه افتاد، چشمانداز این کشور تنها سیاهی و وحشت بود.
در سالهایی که بازیهای ویدئویی پس از پایان جنگ ایران و عراق و سپس گشایشهای دهههای هفتاد و هشتاد در ایران رونق میگرفتند و کنسولهای بازی به خانهها راه مییافتند، افغانستان درگیر حکومت وحشت طالبان بود. سیاهی و تباهی حضور طالبها در افغانستان پنج سال ادامه داشت. در این مدت، در کشور ایران نه تنها بازیهای ویدئویی بازی میشدند و طرفداران زیادی داشتند، بلکه بازیهایی هم ساخته میشدند. در سال 2001 یعنی همزمان با حمله آمریکا به طالبان در افغانستان، در ایران اولین مجله تخصصی بازی منتشر شد.
پس از پایان یافتن سیطره نیروهای طالبان در دسامبر 2001، فصل جدیدی از تاریخ افغانستان آغاز شد. سالهای حکومت دموکراتیک افغانستان، که عمدتا شاهد صلح و ثبات در این کشور بود زمینه برای پیشرفت در این کشور را فراهم کرد. از سال 2002 تا کنون یعنی قریب به 20 سال، افغانستان با حضور نیروهای نظامی خارجی، در آرامشی نسبی به سر برد. در این مدت، نه تنها شاهد فراگیر شدن صنایع سرگرمی و رونق «سینما» و ویدئو گیم در این کشور بودیم، که حتا بازیهایی در داخل افغانستان نیز ساخته شد.
افزایش پهنای باند و دسترسی بییشتر به اینترنت و همزمان عرضه بازیهای رایگان (Free to Play) این امکان را در اختیار جوانان (به ویژه متولدین 2000 به بعد) داد تا خود را در بازیهای ویدئویی غرق کنند. استقبال از بازیهای ویدئویی در دو دههی اخیر، منجر به شکلگیری خرده فرهنگهای مرتبط با بازیها در افغانستان و به وجود آمدن شغلهای مرتبط هم شده است.
فروشگاههای بازی و لوازم مرتبط به آنها و وبسایتهای فعال در حوزه ویدئو گیم در افغانستان همچون ایران وجود ندارد. در عوض مراکز بازی، یعنی همان گیمنتها در این کشور و در شهرهایی مثل کابل به وجود آمدند.
اولین بازی ویدئویی که به دست افغانستانیها ساخته شد بازی «مرد خطی در تگزاس» (Line Man in Texas) بود که در سال 2013 در اپ استور منتشر شد.
این بازی را یک تیم کوچک بازیسازی که عمدتا تحصیلکردگان در رشتههای کامپیوتر بودند در کارگاهی در مشهد تولید کردند. تولید این بازی در ایران و توسط مهاجران افغان انجام گرفته بود، در حالی که داستان بازی در کشور آمریکا میگذشت. سازندگان این بازی در آن زمان مدعی بودند که مرد خطی در تگزاس را به نام افغانستان ساختهاند. با این حال آنها معتقد بودند که برای دیده شدن بازیشان، آن را با نام تگزاس عرضه کردهاند. اولین بازی افغانستان، که در ایران تولید شده بود و داستان آن در آمریکا میگذشت، ایرادات زیادی داشت.
استقبال از بازیهای ویدئویی در دو دههی اخیر، منجر به شکلگیری خرده فرهنگهای مرتبط با بازیها در افغانستان و به وجود آمدن شغلهای مرتبط هم شده است.
با این حال این بازی نشان داد که علاقه به بازیهای ویدئویی در میان مردم افغانستان، تنها محدود به بازی کردن نیست. آنها برای خلق بازی نیز اشتیاق نشان داده بودند و سال 2013 اولین جرقههای این اشتیاق زده شد. از ساخت بازی مرد خطی تا شکلگیری اولین گروههای آکادمیک فعال در افغانستان در زمینه کدنویسی و عجالتا، بازیسازی موبایل چند سالی فاصله است. با این حال در سالهای 2017 و 2018 میلادی، در افغانستان موسسهای به نام «کد برای الهامبخشیدن» (Code to Inspire) در شهر هرات افغانستان شروع به کار کرد. هدف این موسسه آموزش کدنویسی، کار با موتورهای بازیسازی و بازیسازی برای موبایل به دختران افغانستانی است.
یک گروه از بازیسازان تعلیم یافته در این موسسه، در TGC 2018 حضور یافته و بازیهای خود را ارائه دادند. فعالیت این مدرسه در هرات، در حالی که این شهر یکی از مراکزی بود که در سال 2021 به تصرف طالبان در آمد، به حال نامشخصی در آمده است.
در افغانستان نیز همچون ایران، «بنیاد ملی برای بازیهای ویدئویی» (National Foundation for Video Games) شکل گرفته بود. وظیفه اصلی این بنیاد حمایت از بازیسازی در این کشور عنوان شده است. البته این بنیاد به تنظیم وضع بازار بازیهای ویدئویی نیز میپرداخت. از جمله ابزارهای این بنیاد، ردهبندی سنی بازیهای خارجی و اعطای مجوز به پخشکنندهها بود.
افغانستان؛ سرزمین بازیهای جنگی
اکنون پس از چند دهه جنگهای تحمیلی و نزاعهای داخلی، افغانستان سوژه انتخابی بسیاری از بازیهای غربی است. تعداد بازیهای جنگی که تمام یا بخشی از داستان آنها در این کشور میگذرد، آنقدر زیاد بوده که یک لیست از آنها در دسترس باشد. فرنچایزهای محبوبی چون اسپلینتر سل، ندای وظیفه و آرما، مراحلی از بازیهای خود را به جنگهای افغانستان اختصاص دادهاند. به جز چند بازی که مربوط به جنگ شوروی در افغانستان هستند و فیلم «رمبو 3» که در همین دوره در افغانستان میگذرد، دیگر ساختهها مربوط به دوران حضور نیروهای نظامی آمریکا یا ناتو در این کشور میشوند.
فیلم پیشنهادی: The Kite Runner بادبادک باز و روایتی شاعرانه از سالها آوارگی
بازی «مدال افتخار» ساخته سال 2010 به طور ویژه به جنگ افغانستان پرداخته است. اگرچه زاویه دید بازیهای آمریکایی طبیعتا با زاویه دید مردم کشور اشغال شده متفاوت است، بازی مدال افتخار تلاش کرده بود تا در نهایت به عنوان یک اثر ضد جنگ خود را به بازیکنندگان بشناساند. این مجموعه بازی پیشتر برای روایت عملیاتهای نظامی جنگهای جهانی متولد شده بود، و اساسا اثری موافق جنگ و موافق نظامیگیری شناخته میشد.
در زمانهای که با رشد سریع ارتباطات، به ویژه به لطف شبکههای اجتماعی، اخبار از طریق مردم عادی به سرعت پخش میشوند، کمتر کسی از حالِ صنعت بازی در افغانستان خبر دارد. در عوض، تقریبا نتیجه تمام جستجوهای اینترنتی درباره بازی در افغانستان به بازیهایی اشاره میکند که در افغانستان میگذرند. نه حتا آنهایی که در افغانستان تولید شدهاند. نه حتا وضعیت بازی در افغانستان، بازار بازیها، پلتفرمهای در دسترس در این کشور و اطلاعاتی از این دست.
البته شاید در رسانهها بازیهای ساخته شده در افغانستان را با عناوینی برای استهزاء یا نکوهش طالبان بشناسید. اما بازی سازی در افغانستان محدود به این عناوین انگشت شمار نیست. مثل بازی «کشتن طالبان با تفنگ دوربیندار سه بعدی» (Taliban Sniper Killer 3D) یا بازی کاریکاتوری «برادران ناراضی» که به مذاکرات صلح افغانستان اشاره دارد.
بازی سازی در افغانستان نسبت به بسیاری از کشورها نحیف و عقب مانده است. حتا در مقایسه با کشورهای حاشیه خلیج فارس، این کشور تقریبا زیرساختهای لازم برای بازیسازی را ندارد. اما حداقل تیمهای بازی سازی در افغانستان فعال هستند. به عبارت بهتر، تا پیش از این فعال بودند.
برخلاف بازیهای خارجی که افغانستان را محلی برای درگیریهای مسلحانه و انفجارهای مهیب خود قرار میدادند، بازیهای داستانی ساخته شده در افغانستان، مشکلات این کشور را نشانه رفتهاند. یک نمونه از این بازیها «نبرد علیه تریاک» (Fight Against Opuim) است. در این بازی همانطور که از اسمش مشخص است، قهرمان، با کشت و توزیع تریاک مبارزه میکند. ساختار این بازی که برای پلتفرم اندروید در دسترس است، بی شباهت به بازی «دزد بیمزد» که در ایران ساخته شده نیست. با اینکه این بازیها از استانداردهای روز بازیسازی در جهان بسیار عقبترند، نشان میدهند که پتانسیل تاثیرات اجتماعی بازیهای ویدئویی بر مردم جامعه، از سوی بازیسازان درک شده است.
یک بازی دیگر ساختهی افغانستان، «دختر قهرمان افغان» (Afghan Hero Girl) نام دارد. نقش قهرمان در این بازی را یک دختر افغان با لباس محلی بازی میکند. این بازی از عناوینی است که در تی جی سی 2018 در ایران حاضر شده بود. وجود این بازیها نشان میدهد که بازی سازی در افغانستان رو به پیشرفت بوده و اگر این روند حداقل به مدت ده سال به طور مداوم ادامه پیدا میکرد، شاهد شکوفایی آن در حد و اندازههای بازار داخلی بازیهای موبایلی بودیم.
بازیهای دیگر افغانستانی که در سالهای اخیر ساخته شدهاند، عمدتا عناوین هایپر کژوال موبایلی هستند. عناوینی که حداقل در ظاهر و مکانیسمهای اساسی، نزدیک به همتایان خارجی خود هستند. اگرچه ایدهی شکلگیری آنها خاص و بدیع نیست، و نمونههای مشابه برتر و بهتر از آنها به وفور یافت میشوند. از جمله این بازیها میتوان به بازی Circle Touch و یا بازی Sliding Ball اشاره کرد.
اکنون که تاریخ در حال تکرار شدن در این کشور است، مردان و زنان افغانستانی به ویژه جوانان در صدد مهاجرت از آن و گریختن از چنگ طالبان هستند.
آینده نامعلوم بازی سازی در افغانستان
بازیسازی در افغانستان، همزمان با تصرف این کشور به دست طالبان، سرنوشت نامعلومی پیدا کرده است. اکنون، بیشتر از هر زمان دیگری، آینده فعالیتهای فرهنگی و هنری در این کشور تحت تاثیر قرار گرفته است. طالبان، رسما اعلام کرده که زنان میتوانند در دولت اسلامی به فعالیتهای روزمره خود ادامه دهند. با این حال، روایت مردم عادی حاکی از چیز دیگری است. اگر تاریخخوانی ما درست باشد، روزهای خوبی در انتظار زنان در این کشور نیست. در همین حال، تعدادی از زنان افغانستانی در کابل نیز دست به تجمع برای جلوگیری از ربوده شدن حقوقشان توسط طالبان زدهاند.
با حضور طالبان در راس قدرت در افغانستان، نه تنها جان مردم، که سینما، بازی و آزادی زنان در معرض خطر قرار گرفتهاند. طالبان هنوز طرحی برای محدود ساختن اینترنت در افغانستان و صیانت از حقوق کاربران ارائه نکرده است. آنها همچنین محدودیتهایی برای استفاده از دستگاههای تکنولوژی مثل تلفنهای همراه و کامپیوترها اعلام نکردهاند. دستگاههای پخش ویدئو و ماهواره نیز ممنوع اعلام نشدهاند. اگرچه تجربه نشان داده است که همهی این اتفاقات ممکن است به زودی در افغانستان تحت حکومت طالبان رخ بدهند.
دختران بازی ساز که زمانی امیدی تازه برای افغانستان مدرن و پیشرفته بودند، اکنون سرنوشت نامعلومی دارند. هنوز مشخص نیست که آنها میتوانند به فعالیتهای خود در خاک این کشور ادامه دهند؟ و یا اصلا، بعد از این میتوانند از حق تحصیل در موسسهای لیبرال برخوردار باشند؟ و اگر هم این طور باشد، میتوانند مشغول فعالیتی چون «بازیسازی» بشوند؟
در افغانستان، در سالهای گذشته بازار بازیهای موبایل رونق زیادی گرفته بود. در حالی که طبق تخمینهای آماری، تقریبا بیست درصد از جمعیت کشور افغانستان به بازی کردن میپردازند، بازیهای موبایلی 80 درصد این بازار را به خود اختصاص دادهاند. اکنون تلفنهای همراه و گوشیهای هوشمند در دسترس مردم هستند که هر کدام پلتفرمی برای بازی کردن به شمار میآیند. بنابراین بعید است که به زودی، بازار بازیهای ویدئویی در افغانستان با کاهش چشمگیر مخاطبان روبرو شود. اما ممکن است با اعمال محدودیتها، از جمله در دسترسی به اینترنت، شاهد این اتفاق در افغانستان نیز باشیم.
اکنون که تاریخ در حال تکرار شدن در این کشور است، مردان و زنان افغانستانی به ویژه جوانان در صدد مهاجرت از آن و گریختن از چنگ طالبان هستند. مهاجرت افراد زبده با سابقه کار در صنعت بازی سازی، در چند سال اخیر در ایران شدت گرفته است. اگرچه متخصصان بازیسازی از ایران به دلایل دیگری مهاجرت میکنند، یک نگاه کلیتر به مسائل گریبانگیر دو کشور همسایه در سالهای اخیر، آیندهی روشنی برای بازیسازی در این دو کشور را ترسیم نمیکند.
خدا لعنت کنه اون جماعتی که همدست و همراه طالبان بودن تا به قدرت برسن