Game News | گیم نیوز
All Things About Games!

هذیان پوچی؛نگاهی به فیلم من دیه گو مارادونا هستم

0

عادت کرده بودیم وقتی قرار است از بهرام توکلی فیلمی ببینیم با ریتم آرام آن همراه شویم،با سکوت و تنهایی پرسوناژهایش خو بگیریم و با موسیقی آرام حامد ثابت و حسین علی زاده وارد دنیای ذهنی فیلم شویم.اما فیلم جدیدش تمامی این قوائد را در هم می شکند.

من دیه گو مارادونا هستم به نظرم بهترین فیلم جشنواره امسال بود.بهرام توکلی بک بار دیگر نشان داد که مولف بودن در سینما چه معنی دارد.بعد از یک سقوط و پس رفت با فیلم بیگانه خیلی ها اظهار داشتند بهرام توکلی رو به پایان است اما با این فیلم دورنمای دیگری را در انتظار این کارگردان جوان سینمای ایران می­شود جست و جو کرد.

من دیه گو مارادونا هستم غیر متعارف ترین فیلم بهرام توکلی است.دیگر از سکوت و موسیقی آرام خبری نیست.لحن فیلم کمیک میشود و شخصیت های فیلم زیاد و البته فضای فیلم فضای شلوغی می شود.دیالوگ ها ضربدری بیان میشود و ریتم فیلم تند است.

توکلی با من دیه گو مارادونا هستم درون مایه ی تنهایی شخصیت ها و فضای ابزورد موجود در ذهنش را به صورت کمدی تلخ بیان می کند.شخصیت ها در منطقی ترین حالات بی منطق ترین دیالوگ ها را می گویند و عنصر بحران در خانواده به مضحک ترین شکل تبدیل می شود و این پدیده ی مضحک در تمام نماها و سکانس های فیلم جا خوش می کند.

بهرام توکلی در این فیلم به زبانی دست پیدا کرده است که پیش از این بزرگانی مانند اوژن یونسکو و وودی آلن این زبان را دستمایه بسیاری از کارهاشان قرار داده بودند.خنده و استهزا،هزل و پوچی موجود در روابط و اجتماع،بی منطقی،دور و تسلسل و … از عناصری بودند که این بزرگان بهترین راه بیان آن ها را در طنز و کمدی پوچ جست و جو می کردند.توکلی در این فیلم همان مولفه های آشنایی که پیش از این در دیگر فیلم هایش شاهد بودیم را آورده است اما با زبان و لحنی متفاوت.میزانسن تغییر اساسی کرده است و دنیای فیلم ساز کامل تر گشته است.

وقتی فیلم را می دیدم یاد جمله یا اسم دوم فیلم بردمن می افتم:فضیلت غیر منتظره از جهل،جهل جای گرفته در فیلم را شاهدیم،شخصیت های فیلم به خوبی با این مفهوم ساخته شده اند و حتی راوی فیلم هم فضیلتی غیر منتظره از جهل را آشکار می سازد آن جایی که دارد برای داستانش فصل بندی می کند.فیلم ساز این بار هم همانند سایر فیلم هایش نشان می دهد سینما برایش عنصر مهمی است و این سینما و پرده عریضش همانند سایر فیلم هایش در این فیلم هم نقش تعیین کننده ای دارند.فیلم ساز ابایی ندارد از اینکه فضای واقعیت و رویا را در فیلمش بشکند و این بار هم این شکستن را با مهم ترین عنصرش یعنی سینما انجام می دهد.

این بار هم مانند سایر آثار توکلی با یک راوی اول شخص طرفیم.اما راوی اول شخص فیلم تحت سیطره ی راوی دیگری است که تو امان با فیلم جلو می رود اما در اوایل غایب است.نویسنده دیگری که صابر ابر نقشش را بازی می کند و حتی پایان قصه و به نوعی فیلم را او رقم میزند.توکلی نشان داده دنیای روایی فیلم را می شناسد و جز معدود کارگردان های سینمای ایران است که استفاده درست و مناسبی از روایت در فیلم هایش دارد.راوی اول شخص فیلم همان سعید آقاخانی است که دارد حوادث و اتفاق های خانوادگیش را داستان می کند و بحران شکل گرفته و بی منطقی موجودش را می نویسد اما خودش هم درگیر همین بی منطقی ها  و بحران است.درگیر استیصال و فرضیات است.فرضیاتی که تمامشان در نهایت به هیچ میرسد و در جلوتر نهایتا تسلیم صابر ابر می شود و خودش وارد روایت ابر می شود و هیچ دیگری را می سازد.

نکته شاخص فیلم بهرام توکلی و تفاوتش با سایر فیلم هایش در گرفتن برداشت های بلند است.این فیلم بر خلاف سایر فیلم های توکلی پر از سکانس هایی با برداشت های بلند  و تک پلان است.همین امر به دعواها و بحران های فیلم کمک بیشتری کرده است و این بی منطقی ها نمود بهتری پیدا کرده اند.بازی چشم گیر بازیگران فیلم که ترکیب بسیار مناسبی دارند نیز به فیلم کمک شایانی می کند و بهرام توکلی نشان می دهد که در گرفتن بازی در سکانس های شلوغ و برداشت های بلند هم ماهر است.از موسیقی تند حامد ثابت و نماهای جذاب فیلم مانند موتور کشیدن هومن سیدی در خیابان یا تک برداشت های عکاسی گونه برای نشان دادن یک سیر زمانی گرفته تا استفاده نمادین از دست های دیه گو مارادونا در جام جهانی که به دست خدا معروف شد همه و همه به درستی فضای فیلم را می سازند.

میتوان تنها نقطه ضعف جدی فیلم توکلی را در پایانش جست و جو کرد که به نوعی استیصالی برای توکلی است.گویا خود کارگردان هم در استیصال موجود در فیلمش غرق می شود و به آن تسلیم می شود.پایان فیلم می توانست بهتر بیان گردد که این امر اتفاق می افتد اما نه به اندازه.

حرف آخر:من دیه گو مارادونا هستم فیلمی است در همان فضا و دغدغه های ذهنی بهرام توکلی اما با لحن و زبان دیگر.به نوعی از خیلی از فیلم های سینمای ایران در سالی که گذشت بهتر بود و دیدن آن برای مخاطبانی که فضای ابزورد و گروتسک و کمدی پوچ را میپسندد توصیه میشود.

نوشتن دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دیدگاه شما پس از بررسی توسط تحریریه منتشر خواهد شد. در صورتی که در بخش نظرات سوالی پرسیده‌اید اگر ما دانش کافی از پاسخ آن داشتیم حتماً پاسخگوی شما خواهیم بود در غیر این صورت تنها به امید دریافت پاسخ مناسب از دیگران آن را منتشر خواهیم کرد.