بهترین پوسترهای فیلم در سال ۲۰۱۴
حتا اگر همهی فیلمهایی که امسال اکران شدند را هم دیده باشید، ممکن نیست بتوانید همهی پوسترهای آنها را به یاد بیاورید. اینجا است که یک متخصص در این امر به کمک ما میآید و کاری میکند که بهترین پوسترهای فیلم در سال 2014 را یکجا ببینیم. «آدریان کوری» نویسندهی «پوستر فیلم امروز» در “Tumbler” در مطلبی متمایز بهترین پوسترهای سال را در سایت “Mubi.com” قرار داده است. در ادامه این پوسترها را با هم میبینیم.
1. فرانک
آن دسته از ما که به پوستر فیلمها اهمیت میدهیم، معمولا از کلههای بزرگ در پوستر فیلمهای هالیوودی ناراحتیم! اما پوستری که در بالا دیدید، یک پوستر کله گنده (!) به معنای واقعی کلمه است، چرا که مربوط میشود به فیلمی که اصلا در مورد یک کلهی بزرگ ساخته شده است! پوستر فرانک را یک طراح ناشناس در استودیوی “P+A” طراحی کرده است. در این پوستر ما ستارهی فیلم (مایکل فازبندر) را نمیبینیم و این مهمترین رکن این پوستر است. برای من [نویسنده] این پوستر زیبایی خالص است (علاقهی من به فیلم و فرانک سایدباتم، فقط باعث میشود این حس قویتر شود) که در عین سادگی متهاجم است و میشود این طور گفت که: یک پوستر که هم در سالنهای سینما و هم در لیستهای آنلاین فروش فیلم فوقالعاده نشان داد. اگر طراح ناشناس این پوستر تصمیم بگیرد از پشت پرده بیرون آمده و صحبتی در مورد طرح خود کنم، از او استقبال خوام کرد.
2. پالپ: یک فیلم در مورد زندگی، مرگ و سوپرمارکتها
اینکه دومین پوستر انتخابی این لیست هم مستقیما شما را به دههی هشتاد میلادی میبرد، یک اتفاق خوشآیند است. پوستر انگلیسی مستند ساختهی «فلوریان هبیچت» در مورد «جارویس کوکر»، بند و زادگاه او که توسط «الیوت کاردونا» طراحی شده است یک کامپوزیت فوتوگرافیک بینظیر است که این طور که من حدس میزنم از یک خانهی عمومی در شفیلد برای پس زمینه استفاده کرده است. دوست داشتنیترین قسمت کار این است که جدول معماری به زیبایی لبههای بدنها را تعدیل میکند و اینکه در پوستر خطوط موازی و لبههای خود لوگوی پالپ به خوبی بازتاب داده شدهاند. و آخر از همه رنگبندی تسخیر کنندهی پوستر است. البته برای اکران فیلم در امریکای شمالی، پوستر دیگری در نظر گرفته شد.
3. بورگمان
یک کامپوزیت فوتوگرافیک دیگر در میان پوسترها. از آنجایی که برای فیلم بورگمان انواع و اقسام پوسترها در سراسر دنیا طراحی و نمایش داده شد به سختی میشد حدس زد با چه فیلمی سر و کار داریم (و عنوان فیلم هم کمکی نمیکرد). نمیدانم آیا پوستر گاتیگ و داگرئوتایپ (عکس گرفته شده توسط یک فرایند اولیهی عکاسی با بهکارگیری صفحهی نقره و جیوهی بخار و نگاتیوهای حساس به ید) «برندون شیفر» از این فیلم به فهمیدن موضوع آن کمک میکند یا نه، ولی بدون شک به خودی خود یک تصویر فوقالعاده به شمار میرود. خیلی چیزها در مورد این طراحی میشود گفت -چیزی که به نوعی قدیمی و تاریخی به نظر میرسد- و جدای از همه چیز آن عنوان سفید رنگ مدرن یک تفاوت ضروری به نظر میرسد.
4. زیرِ پوست
طراحی ماندگار «نیل کلرهاوس» برای فیلم محبوب من [نویسنده] در این سال یک پوستر دیگر از نوع کله بزرگ است، اما باز هم یکی از آن طرحهایی است که ستارهی فیلم را به سختی میتوانیم در آن ببینیم. چیزی که برای یک فیلم در مورد هویت و ظاهر آدمها بسیار مناسب به نظر میرسد. من همچنین طراحی استفاده نشدهی «آکیکو استرنبرگر» برای این فیلم را هم دوست دارم. پوستری که به اندازهی اولی ماندگار و راز آلود است و علاوه بر آن به علاقهی فیلم به بدنها، خون و گوشت اشاره میکند.
5. گربهی عجیبِ کوچک
طراحی آبرنگ «مارا داینر» برای این فیلم که برای اکران آن در هر دو کشور آلمان و امریکای شمالی استفاده شد، به نظر میرسد که با قاطعیت و صراحتِ فیلمِ «رامون زورشر» هماهنگی کافی را ندارد. اما از طرف دیگر به خوبی توانسته حس صمیمیت درونی و رمز و راز شخصی آن را دریافت کند و به زیبایی به اشتراک بگذارد.
6. مردپرنده
پوستر اولیهی (تیزر) فیلم مردپرنده که در سبک موندو طراحی شده بود خوب بود، اما این طراحیهای با شهر-نما بود که در اکتبر توسط شرکت فاکس سرچلایت منتشر شد و درخشید. این طرحها ربط خاصی به فیلم نداشتند -مگر اشارهای به گذشتهی ابرقهرمانیِ مایکل کیتون- و احتمالا انتخابهای عجیبی برای یک فیلم که در منهتن اتفاق میافتد بودند، اما به عنوان یک مجموعهی تبلیغاتی، برتری زیادی نسبت به دیگر پوسترهای شامل چهره و بدن بازیگرهای معروف داشت. به عنوان یک طراحی، پیوند خوردن با طراحیهای عصر طلایی پوسترهای مسافرتی، آن را به یک استثنا تبدیل میکند. طراح این کار مشخص نیست، تا جایی که من میدانم.
7. ممفیس
علیرغم علاقهی من به طراحی، گاهی اوقات تنها چیزی که نیاز دارید یک عکس برجسته و تاثیرگذار و متنی است که سر جای درست قرار بگیرد. وقتی طراح شما یک عکاس ماهر هم باشد این طور میشود. «کسپر نیوبولت» سال گذشته در مصاحبهای در مورد تجربهی خود از همکاری با «تیم ساتن» گفته بود: “من دعوت شده بودم تا دو هفتهی آخر فیلمبرداری را در پشت صحنه بگذرانم. دوربین در دستم بود و قرار بود تا هر چیزی را که میتوانم ثبت کنم. هنوز از آن خبر نداشتم، اما قرار بود تا عکسهایی که از صحنههای فیلم میگیرم برای پوستر فیلم استفاده شوند، نه عکسهایی که بعدا از بازیگران میگرفتیم. چیزی که اهمیت دارد این است که عکسهای من معمولا زمانی گرفته شدند که دوربین فیلمبرداری در حال ضبط نبود. من بین برداشتها، در زمان استراحت آنجا مشغول عکاسی از بازیگرانی بودم که در ممفیس گرما را تحمل میکردند، مشغول تمرین برای جلوی دوربین رفتن در سکانس بعدی بودند یا با دیگر بازیگران مشغول صحبت بودند.” پخشکنندگان معمولا میگویند که یکی از بهترین اتفاقاتی که میتواند برای فیلمسازی بیفتد حضور یک عکاس پشت صحنه است و این پوستر این حرف را ثابت میکند.
8. گرند بوداپست هتل
گاهی هم همهی آنچه نیاز دارید یک ماکت بینظیر برای عکاسی است. تنها زمانی که این پوستر از فیلم «وس اندرسون» را میبینید متوجه میشوید که این ماکت ساخته شده از هتل در نمای بسیار نزدیک (ماکرو یا اکستریم کلوزآپ) زنده میشود. همچنین نشان هتل در بالای این پوستر هم یکی از عناوینی است که خیلی دوست دارم. و علاوه بر همهی اینها، شما باید پوستر یک فیلمی که پر از ستاره است ولی هیچ کدام از آنها را در بر نمیگیرد را دوست داشته باشید (با اینکه بعدا این اتفاق افتاد). طراح این پوستر و دیگر طرحهای گرافیکی فیلم «آنی اتکینز» است.
9. بازیگر
فیلم نیمه مستند بازیگر، ساختهی «رابرت گرین» از آن دسته فیلمهایی است که آن چیزی که به نظر میرسد نیست و پوستر آن، که توسط «لارا باران» نقاشی شده است، به خوبی این دوگانگی ژانر را در خود میگنجاند. همانطور که فیلم یک بازیگر زن را به تصویر میکشد که در صدد برقراری تعادل بین مشقتهای حرفهی بازیگری و بیثمری زندگی در شهری کوچک است، پوستر یک لحظه از زندگی او را به درامی شگرف بدل میکند. حروفچینی که توسط طراح پوستر «ترسا برنس» انجام شده بینظیر است و به زیبایی آن میافزاید.
10. ارتش سرخ
و آخرین طرح که بدون شک کم اهمیتتر از بقیه نیست، یک طراحی بینظیر دیگر از «لا بوکا» (استودیویی که طراحان آن پوسترهای فوقالعادهی فیلم «قوی سیاه» را طراحی کردند و بسیاری از طرحهای نسخههای محدود فیلمها در قرن اخیر را از آنها داریم) است. این پوستر برای اکران اولیهی فیلم در جشنوارهی کن ساخته شد و بازی آن با پروپاگاندای زمان موجودیت شوروی، آن را به یک طراحی فوقالعاده و شاهکار تبدیل میکند.