«مت گلدبرگ» از بهترین پوسترهای سال میگوید
من عاشق پوسترهای خوب هستم, خیلی سخت است که از کنارشان بگذرید. استودیوها معمولاً این کار را امن و هنرمندانه خارج از فیلم انجام میدهند که موجب شگفتزدگی میشود چون نمیخواهند یک تبلیغ معمولی بر روی دیوار تبلیغاتی باشد. ما به پوستری دیگر نیاز نداریم که از یک طرح آبی-نارنجی استفاده کند, تیتری شناور قرار دهد, پر باشد از جرقه و متن بر روی صورت بازیگر قرار گیرد. هنگام تماشای پوسترها متوجه خواهید شد که یک پوستر خوب به هیچ وجه به معنای یک فیلم خوب نیست.
9)
بعضی اوقات این بهترین راه است که کل فیلم را پس زمینه قرار دهید و بعد با توجه به آن, پوستر را طراحی کنید. این فیلم هیچ ستارهای ندارد پس به همین دلیل هیچ اسمی بر روی پوستر قرار نمیگیرد. این فیلم حتی تیترش را با تصویرش بیان میکند(البته اسم فیلم بسیار ریز در وسط کاراکتر نوشته شده), “دونده” و “هزارتو”. پوستر با استفاده از تکرنگ, این دو کلمه را با هم ترکیب میکند و هزارتو را بخشی از کاراکتر نشان میدهد.
8)
نوشتنِ «در فیلمی از وس اندرسون» در این پوستر غیر لازم است. شما به این پوستر نگاه میکنید و میگویید “هممم. تعجب میکنم که چطور اون مایکل بی تا اینجا آمده … “ . فیلم ممکن است با اسم های عالی بازیگرانش دسته بندی شود, ولی این تاکید دارد بر اینکه آقای اندرسون و ظرافت یگانهاش ستاره ی واقعی عکساند. در هر حال این فیلم یک بلاکباستر نیست, نمایش وافر هتل نشان میدهد که این فیلم بزرگترین اثر کارگردانش تا الان خواهد بود.
7)
«مهمان» همچون بازگشتی به اصول است, پوسترش هم همین راه را ادامه میدهد. دیگر پوستر های فیلم هم قصد دارند جذاب باشند چون دن استیون, بازیگر فیلم, یک جنتلمن جذاب است اما این پوستر انتقال میده یک ایده ی دقیقتری از این عکس رو با نشون دادن جنبه ی شیطانیِ کاراکتر مرموزِ استیونسن. رنگ ها و فونت لوگو میخواهند نشان دهند که این فیلم میخواهد شما را به حال و هوای دههی هشتاد ببرد.
6)
بخشی از این پوستر حسی به شما میدهد که انگار دارد بر روی گریم استیو کارل برنامه ریزی میکند, اما من بیشتر ضربه خوردم وقتی دیدم چگونه بر روی تم فیلم برنامهریزی میکند, تمی که عطفیست به دارائی قدیمی در آمریکا. جان دو پونت(کارل) قسمتی است از سلسله ی آمریکا و نیمرخش نشان میدهد که این میتواند رواج داشته باشد, به جز اینجا که ما میبینیم دریده شده. این کار پرستیژی را نمایش میدهد که دو پونت میخواهد با تیم “شکارچی روباه”اش بخرد و این پارگی همچنین اشاره میکند به غضب و روح دریدهی دو پونت و کشتی گیرش, مارک شولتز ( چانینگ تاتوم )
5)
گروتسک مطمئنا توجه شما را میقاپد, اما چیزی که من دربارهی این پوستر عاشقشم, جنون کاراکتر اصلیست و اینکه چطور این یک نمایش صادقانه از فیلم است که در یک تصویر چکانده شده. دوایت( ماکون بلیر ) مرد خشنی نیست, اما قصد دارد کارهای بسیار خشنی انجام بدهد. در اینجا خشونت به صورتی نادر بسیار امیدوارانه به نظر میرسد.
4)
خیلی سخت بود که فقط یک پوستر از این فیلم را انتخاب کنم, اما من این یکی را بهترینشان میدانم. من این را دوست دارم چون جرات داشته تا از چهری ستارهاش استفاده نکند و استایلش یک عصر قبلی را فرامیخواند,
بیوقفه همین را فکر میکنید حتر اگر فیلم به یک تکنولوژی مدرن مشغول باشد. در کل, پوستر هوشمندانه نمایش میدهد کشمکش مرکزی مردی که بدلش را ملاقات میکند و اینکه چگونه هر دو در این پروسه هویت شخصیشان را از دست میدهند.
3)
کلوز آپی از صورت جک جیلنهال در این پوستر مطمئنا تاثیر گذار است وقتی با استایل پاپآرت ترکیب میشود. ولی این, ظرافت وهم گونه بودن را در این یکی نمیرساند. جیلنهال بسیار شیطانی به نظر میرسد و وقتی کاراکترش میخواهد صورتی خندان را به دنیای بیرون نشان دهد, این عکس روح خالی او و بیگانه بودنش با بقیه ی دنیا را تصویر میکند. کاراکترش آدمی بسیار عجیب غریب است و این پوستر به صورتی ویژه وضع مرعوب کننده اش را ویترین میکند.
2)
این یک طراحی قابل ستایش است که آزار میدهد فیلم را ولی تاثیر برانگیز است زیرا خیلی سخت است که برج ایفل را وحشتناک به تصویر بکشی, کلیدش هم قرار دادن رنگ قرمز به عنوان رنگ پس زمینه, وارونه کردن برج ایفل و قراردادن میلیونها جمجمه در کنار آن است. این شرم آور است که ببینی فیلم شکست میخورد.
1)
همچون “دشمن”, برای” گودزیلا” هم انتخاب های فراوانی پیش روی من بود. دایرهی قرمز نشاندهندهی ریشهی کاراکتر ژاپنیست; پس زمینه ی سفید زمخت و کثیف است; انسان های تصویر ابهت گودزیلا را نشان میدهند; ما نمای خیلی خوبی از گودزیلا را میبینیم ولی سایه هنوز او را مبهم میکند و به او عظمتی افسانه ای میدهد.
سلام خیلی خوب بود با تشکر تا حالا به پوستر فیلم هیچ وقت دقت نکرده بودم که چقدر میتونه مخاطب افزا باشه عالی بود
لطف داری دوست عزیز