Game News | گیم نیوز
All Things About Games!

مرزهایی که درهم می‌شکنند؛ بررسی فیلم «نارنگی‌ها»

0

استونی و گرجستان به همراه هم فیلمی درباره‌ی جنگی ساختند که چند سال قبل بین خودشان رخ داده بود که بدون شک از درخشان ترین فیلم‌های ضد جنگ تاریخ سینماست. “نارنگی ها” فیلمی است که با کوبیدن جلوه‌های ویژه آن هم با بیان در خود فیلم، نه طنعه‌ای به سینما بلکه علاقه‌اش به واقع گرایی را نشان می‌دهد، البته فیلم با این کار بیشتر دوری‌اش از افراط گرایی را نشان می‌دهد. اگر یک فیلم را بتوان نام برد که حقش در اسکار نادیده گرفته شده باشد، آن فیلم بدون شک “نارنگی‌ها” است، فیلمی که جدا از پرداخت عالی و استادانه‌ی روایتش، همان روایت را نیز از لحاظ زیبایی شناختی ارتقا داده. فیلم از این لحاظ کنار هم قرار دادن دو نفری در حال جنگ با هم و دشمن خونی هم هستند، به “سرزمین هیچکس” شبیه است، فیلمی که هم ضد جنگ و هم درخشان است و هم اسکار بهترین فیلم خارجی زبان را در سال 2002 برده، ولی “نارنگی ها” در معرفی مهمترین شخصیت‌اش با آن فیلم تفاوت دارد، شخصیتی که به عنوان ناظری بی‌طرف و ضدجنگ بین این دو دشمن قرار دارد.

نگرش درباب پژوهش‌های دریافت در خصوص یک فیلم، از اصلی‌ترین جنبه‌های مطالعات سینمایی است. به عنوان مثال برای “نارنگی ها” ممکن است برای گرجستانی‌ها، استوانی‌ها و … معانی متفاوتی داشته باشد. با اینحال من در جایگاه یک ناظر بی‌طرف این فیلم را هم بی‌طرف برداشت می‌کنم، “نارنگی ها” جنگ را نقد می‌کند، اصلا مهم نیست که طرفین جنگ چه کسانی باشند و فیلم کدام یک از جنگ‌های بیشمار تاریخ بشریت را هدف قرار داده،چیز مهم برای فیلم، عمل کشتن است، این انگیزه‌ی ریختنِ خون که چشم و گوش انسان ها را به روی واقعیتی می بندد که ایوو به آن اعتقاد داشت.

در وهله‌ی اول شخصیت پردازی فیلم شما را مجذوب خود می‌کند، یکی از چیز‌های که باعث می‌شود یک شخصیت پردازی، خوب ملموس شود، این است که شما هدف فیلم و حرف اصلی‌اش را بتوانید در پایان فیلم در قالب شخصیت‌ها مجسم کنید، کارگردان این فیلم توانسته که با 4 شخصیت اصلی‌اش، مهمترین دیدگاه‌هایی که می تواند در قبال جنگ وجود داشته باشد را در فیلمش به تصویر بکشد.

فیلم به خاطر ایده‌ی نسبتا نویی که در اختیار دارد، نه برای نو بودن ایده بلکه به خاطر خود ایده، توانسته با استفاده از تلفیق خلاقانه‌ی لحن و موقعیت، کمدی پنهان خود را فرم دهد. برای مثال مراجعه کنید به صحنه‌هایی که ایوو در بین رویارویی احمد و نیکا قرار دارد، یا جایی که نیکای گرجستانی مجبور است خودش را جای فردی جا بزند که توانایی تکلمش را از دست داده، در واقع جابجایی فیلم بین صحنه‌های جدی، غم انگیز، تنش‌زا و کمدی، که همراه با تداومی عالی در لحن فیلم است، از بزرگترین نقاط قوت فیلم به حساب می‌آید.

از این خوشم نمی‌آید که در سینما کاراکتری را نماد یا نماینده‌ی فلان مردم یا غیره معرفی کنم، برای مثال بگویم که شخصیت کوین اسپیسی در “زیبای آمریکایی” نماینده‌ی قشر متوسط و از هم پاشیده‌ی آمریکاست، برای همین دوست ندارم شخصیت‌های “نارنگی‌ها” را نماینده‌های کسی بیان کنم، صحبت کردن در باب شخصیتی که فیلمساز به بازیگرش می‌دهد کار بهتری است. ایوو شخصیت اول فیلم است، شخصیتی عجیب که دلیل ماندنش در روستا را متوجه نمی‌شویم، صلح طلب است اما همچون منجی‌ای دیوانه می ماند،  کارگردان روی این شخصیت و رابطه‌اش با نارنگی‌ها حساب زیادی کرده، میوه‌ی نارنگی در فیلم نماد قربانیان جنگ و انسانیتی است که توسط جنگ نیست و نابود می‌شود، شغل ایوو درست کردن خانه برای این نارنگی‌هاست، او در پایان فیلم از همان چوب برای درست کردن تابوت دوستانش که جنگ باعث مرگشان شده استفاده می‌کند، در فیلم گفته می‌شود این جنگ، جنگی بر علیه نارنگی‌هاست، در پایان همین نارنگی‌ها هستند که بمباران می‌شوند و تابوت‌ها هم دقیقا بعد از آن درست می‌شوند.

فیلم داستان برداشته شدن مرزِ دشمنی و مرزی که انسان‌ها را دشمن کرده است بیان می‌کند، در پایان آنها همدیگر را نه بر اساس ملیتشان، بلکه به عنوان دو انسان می‌شناسند، در پایان آن دو با هم بر ضد دشمنی متحد می‌شوند که نه خانه‌ی کسی دیگر را، بلکه دارد انسانیت را تهدید می‌کند.

“نارنگی‌ها” شاهکار است، ضد مرزهایی به پا می‌خیزد که چیزی جز خطی از خون نیستند، فیلمی که با استفاده از نمادی قدرتمند همچون نارنگی و استعاره‌های پیرامونش، خود را به کمال می‌رساند.

10

نوشتن دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دیدگاه شما پس از بررسی توسط تحریریه منتشر خواهد شد. در صورتی که در بخش نظرات سوالی پرسیده‌اید اگر ما دانش کافی از پاسخ آن داشتیم حتماً پاسخگوی شما خواهیم بود در غیر این صورت تنها به امید دریافت پاسخ مناسب از دیگران آن را منتشر خواهیم کرد.