درجستجوی زندگی؛ بررسی فیلم «طبیعت وحشی»
کارگردان: ژان مارک والی
نویسنده: نیک هورنبی، بر اساس داستانی از شریل استرید
بازیگران: ریس ویترسپون و لارا درن
خلاصهی فیلم: شریل استرید، زنی که در زندگیِ گذشتهاش رنج بسیاری کشیده و معتاد به هروئین هم شده، اکنون تصمیم میگیرد زندگیاش را تغییر دهد، آنهم با رفتن به دل طبیعت…
“طبیعت وحشی” یک فیلم طبیعت گراست، فیلمی در ستایش طبیعت، همچون تائوئیستها کودک را از طبیعت میداند، کودکی که با بزرگتر شدنش از آن فاصله میگیرد، از بزرگتر شدن منظورم خو گرفتن با جامعه و انسانهاست، تنها راه رستگاریاش هم بازگشت به آغوش همین طبیعت است. “طبیعت وحشی” پیرنگی بسیار شبیه به “میلیونر زاغه نشین” دارد، شریل به واسطهی کاری که اکنون در حال انجام دادنش است، گذشتهی سخت و شفقتبار خود را به یاد میآورد. در “میلیونر زاغه نشین” اگر جمال به آن مسابقه رفته بود چون فکر میکرد عشق زندگیاش او را میبیند، شریل به این کوهپیمایی طولانی میرود تا زندگیاش را ببیند، تا زندگیای که در لجش گمش کرده بود را در طبیعت پیدا کند.
باوجود درگیر کنندگیِ اتفاقاتی که برای شریل در این سفر رخ میدهد، همچون: کلنجار رفتن با کولهای که هم قد و قوارهی خودش است، چادر زدنش، مشکلاتش با اجاق گاز، کمبود آبش، مواجه با حیوانات وحشی و…، ولی خود سفرِ شریل چشم نوازی لازم برای همراه کردن بیننده با خود ندارد، بلکه این دلیل سفر است که کار را بر عهده میگیرد، گذشته و چیزی که باعث این سفر شده. “طبیعت وحشی” یک کار نسبتا متعارف است، میگویم نسبتا به خاطر رویاها، نشانهگذاریها و هجواریهایی است که بین آمیزشهای جنسی زندگی گذشتهی شریل و زندگیِ در طبیعتش برقرار میشود، مثلا وقتی که در جنگل، سوتی که باعث فراری دادن حیوانات میشود را در دهانش میگذارد یاد تصویری اینچنینی از خیانتی میافتد که به همسرش کرده، این شاید واضحترین نمونهی این همجواریها باشد.
پایان فیلم پایان سفر است، شریل در آخر خط ایستاده و دارد به این فکر میکند که زندگیاش بعد از این سفر چقدر عوض خواهد شد. در همانجا روباهی را که در طول سفرش دنبالِ او میکرده را میبیند، روباه نگاهی به او میاندازد و جدا میشود، روباهی که نمادی از درد و رنجِ اوست که اکنون بعد از اتمام سفر، او را رها میکند. فیلم با نریشینی از خود شریل تمام میشود، حرفهایی که به نظر میرسد سعی در گول زدن بیننده دارند، حرفهایی که اگر نبودند، باعث میشد تا حواسمان و توجهمان از چیزی که داریم میبینیم منحرف نشود.
این فیلم کاری تاریک، غم انگیز و بیپرده است، عجیب است که فیلمی در این سبک این ویژگیها را داشته باشد، البته تنها چیزهای متفاوتی هم هستند که دارد. اما فیلم امیدش را از دست نمیدهد، بلکه همچون نیرویی به شریل کمک میکند تا از کوههای رنج در زندگیاش عبور کند، ریس ویترسپون با بازی استادانهاش این امید را به شما منتقل میکند، او جسم، جان و روحش را در اختیار نقش گذاشته و اجازه میدهد که شما به اعماق وجودش سفر کنید. لارا درن که نقش مادر شریل را بازی میکند، بازیِ مادرانهای از خود ارائه داده، صمیمانه و دوستداشتنی.
حرف آخر: “طبیعت وحشی” همچون فیلم قبلیِ کارگردان، “باشگاه خریداران دالاس”، اثری شخصیت محور است، مثل آن فیلم هم، دو بازیگر اصلیاش نقشآفرینیهای درخشانی ارائه میدهند. مثل آن فیلم هم اثری زیباست.
امتیاز: 7/10