Game News | گیم نیوز
All Things About Games!

نقد فیلم «کینگزمن: سرویس مخفی/Kingsman: The Secret Service»

1

در این مطلب ممکن است بخشی از داستان لو برود، پس اگر برایتان اهمیت دارد قبل از دیدن فیلم آن را نخوانید

متیو وان، کارگردان فیلم، که قبلا با “اردنگی” و “مردان ایکس: درجه یک” دیده بودیمش، در این فیلمش، که اقتباسی از کمیکی به نام “سرویس مخفی” است هم تلاش بسیاری می‌کند تا از زیر بار کلیشه‌ها بیرون بیاید و خلاقیت را فدای آن نکند، همانطور که در خود فیلم هم گفته می‌شود، دوست دارد از بقیه‌ی فیلم‌ها متفاوت‌ باشد، و سعی‌اش در انجام این کار قابل تحسین است.

یکی از خوبی‌های فیلم متیو وان این است که خودش را تا حدی فدای اهداف عام‌پسندانه نکره، خودش را برای قابل پخش بودن برای تمام سنین کوچک نمی‌کند و این عمل یک خشونت زیبا، استثنایی و به شدت فکاهی و نو را در فیلم به وجود آورده؛ فیلم داستان مردی است که تراشه‌ای به شکل سیم کارت درست می‌کند تا خشونت مغز را فعال کند، و این سیم کارت به صورت رایگان در سرتاسر جهان توزیع می‌کند، همین خلاصه‌ی فیلم نشان‌دهنده‌ی چگونه ایجاد شدن بستر خشونت در فیلم است. اولین جایی که این سیستم فعال می‌شوند یک کلیساست که شخصیت کالین فرث هم در آن قرار دارد، در این سکانس ما می‌بینیم که مردم با حرکات جالب دوربین که کالین فرث را در نماهای طولانی دنبال می‌کند همراه موسیقی‌ای راک، شروع به تکه پاره کردن هم می‌کنند، این سکانس فوق‌العادست، اگر تارانتینو خشونت را به شکلی سرگرم کننده نشان می‌دهد، متیو وان فراتر از آن رفته، او خشونت فراتر از واقعیت و فانتزی می‌برد.

در “کینگزمن”، در بعضی قسمت‌ها سعی شده تا به طرز هوشمندانه‌ای کلیشه‌ها دور زده شود، در بعضی از قسمت‌های فیلم در لحظه‌ی فرا رسیدن آن کلیشه‌ها، شخصیت ساموئل ال‌جکسون می‌گوید: “فکر می‌کنی اینجا مثل فیلم‌ها فلان می‌شود”، و جوابی که داده میشود این است: “این با آن فیلم‌ها فرق دارد”، بله، این فیلم مثل آن فیلم‌ها نیست، بلکه از آن فیلمهاست که می‌خواهد از این روش همچون پایان “خیابان جامپ شماره 22” استفاده کند تا بیننده را گول بزند، در پایان فیلم وقتی تارون اگرتون(گری) به ال‌جکسون در جواب حرفش که گفته: “الان می‌خوای مثل فیلمها با یک جمله‌ی تحقیرآمیز تموم کنی”، می‌گوید: “ولی این از اون مدل فیلم‌ها نیست”، خودش یک مونولوگ تک‌خطی تحقیرآمیز است، این فیلمی است که در آن مک‌دونالد را تبلیغ می‌کنند که یکی از آزاردهنده‌ترین کلیشه‌ها در فیلم‌های تجاری است، این فیلمی است که در آن آمریکایی‌ها را دنیا را نجات نمی‌دهند، چون فیلم انگلسی است و آنها این کار را می‌کنند و فیلمی می‌سازند که به سلطنت پادشاهی خود اجر و قرب دهند، فیلمی که در ان گروهی به نام گارد پادشاهی قرار است دنیا را نجات دهد. در آخر، کینگزمن از آن دسته فیلم‌هاییست که به قول منتقدی هیچ هیجانی برایش نداری چون می‌دانی در آخر به کجا ختم خواهد شد.

“کینگزمن” فیلمی دیوانه‌وار است، مردم در آن مدام در حال کشته شدن هستند، در یکی دیگر از سکانس‌های درخشان فیلم، سر صدها نفر در آن واحد منفجر می‌شود و کارگردان که به سادگی از آن نگذشته، آنرا همچون شعری سادیسمی در چند دقیقه نشان می‌دهد، این یک سکانس هنری تمام عیار است، سرها به ترتیب و نظم خاصی همرا با یک موسیقی سمفونی منفجر می‌شود. “کینگزمن” ارجاعات بسیاری به دیگر فیلم‌ها دارد، در یکی از دیالوگ‌های فیلم مایکل کین اسم سگ را ازشخصیت گری می‌پرسد و او می‌گوید: “جی‌بی”، مایکل می‌پرسد: “جیمز باند؟”، گری: “نه”، مایکل: “جیسون بورن؟”، گری: “جک هابز”. ردپای جیمز باند و فیلم‌های مانند آن فقط به این چند دیالوگ ختم نمی‌شوند، شخصیت کالین فرث و همینطور فیلم و ماموریت‌ها و شخصیت‌های منفیِ آن، شباهت فراوانی به جیمز باند دارند. منتقدی گفته بود که کالین فرث نشان داد اگر در نقش جیمز باند بازی کند چگونه می‌شود. این ارجاعات فقط به جیمزباند ختم نمی‌شود، برای مثال سکانسی که مادر می‌خواهد وارد حمام شود عملا شما را یاد “درخشش” کوبریک می‌اندازد.

این خشونت و این ارجاعات به فیلم‌های دیگر باعث شده تا فیلم وارد حوزه‌ای شود که از آن به عنوان سینمای پست مدرن یاد می‌شود، حوزه‌ای که در آن عموما مشخصه‌های کلاسیک در غالبی مدرن بازآفریده می‌شوند، در صحنه‌ای از فیلم که کالین فرث اسلحه‌ها را به گری نشان می‌دهد، به او اسلحه‌های کلاسیک فیلم‌های جاسوسی را معرفی می‌کند، گری به اسلحه‌ای جدید اشاره میکند و کالین فرث می‌گوید: “تکنولوژی به زور جای خودش رو تو دنیای جاسوسی باز کرده”. لباس‌ها، فضاسازی و تجهیزات  فیلم دقیقا در همین راستا  طراحی شده‌اند، حتی تیتراژ آغازین فیلم که توصیفش جدا سخت است.

این فیلم هم همچون دو فیلم شاخص قبلی متیو وان یک سر و گردن از فیلم‌های تجاریِ معمول روز بالاتر است، شیمی بین شخصیت‌ها تا حدودی مشکل دارد، رابطه‌ی بین کالین فرث و تارون اگرتون خوب در نیامده و برعکس اگرتون، فرث و به کل دیگر شخصیت‌های گروه کینگزمن خوب پرداخت نمی‌شوند. جالب اینجاست که ساموئل ال‌جکسون با اینکه بازی‌اش خنک و نچسب است ولی شخصیتی که بازی‌اش می‌کند جذاب است، شخصیتی که از دیدن خشونت بدش می‌آید درحالی دارد میلیاردها نفر را میکشد، ترکیب این شخصیت با دستیار با ابهت و دلربایش که پاهایی همچون شمشیر دارد، بسیار جالب‌تر از بقیه شده. کینگزمن به خیلی چیزها ‌می‌خواهد طعنه و تنه بزند ولی نمی‌تواند آن‌ها را از خود جدا کند.

7/10

1 نظر
  1. […] (6) نقد فیلم کینگزمن سرویس مخفیKingsmanنقد فیلم کینگزمن سرویس مخفیKingsman The Secret Service – گیم نیوز […]

نوشتن دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دیدگاه شما پس از بررسی توسط تحریریه منتشر خواهد شد. در صورتی که در بخش نظرات سوالی پرسیده‌اید اگر ما دانش کافی از پاسخ آن داشتیم حتماً پاسخگوی شما خواهیم بود در غیر این صورت تنها به امید دریافت پاسخ مناسب از دیگران آن را منتشر خواهیم کرد.