آنسوی نقاب: پرسونایی دیگر، فیلم «فضاهای داخلی» (وودی آلن)
بررسی فیلم «فضاهای داخلی» نامتعارفترین و ناشناختهترین اثر ساخته شده توسط «وودی آلن».
اطلاعات فیلم
فضاهای داخلی: Interiors
کارگردان: وودی آلن
فیلمنامهنویس: وودی آلن
محصول: 1978 امریکا
ژانر: درام
مدت زمان: 93 دقیقه
پسر نیویورکی در کشاکش اندیشههای برادران مارکس و اینگمار برگمان
تصویر غالب از این پسر نیویورکی با هیکل نحیف و البته عینک جادویی یادآور لحظههای کمدی فراموش نشدنی است. فردی که انگار بیمار است که ما را بخنداند و در قبال خندههای ما پول به دست بیاورد تا فیلم بعدیاش را بسازد. ترکیب بندی وودی آلن به خودی خود، اصل تضاد را تشکیل داده است، عینک روشنفکرانه اما شوخ طبح، طنزپرداز اما در اندیشهی مرگ، عاشق «برادران مارکس» اما پولهایش را برای فیلمهایی چون از آنِ «اینگمار برگمان» خرج میکند. سینمای وودی آلن هم همانند قالب فیزیکی و روحیات درونی او از اصل تضاد تشکیل شده است، احتمالا به محض اینکه نام او را میشنویم یاد فردی میافتیم که میخواهد با یک صابون دستشویی از زندان بگریزد (اشاره به فیلم پول را بردار و بزن به چاک) یا فردی که میخواهد با یک گوسفند هم آغوشی کند (اشاره به فیلم هر آنچه که میخواهید درباره سکس بدانید) و یا در نامتعارفترین حالت آنی هال او را به یاد میآوریم.
این تصویر عمومی از سینمای وودی آلن برمیگردد به اندیشهها، شخصیتها، و دیالوگهایی که خود او برای ما تعریف کرده است. سینمایی که در شروع آن بیشتر از هر کس تحت تاثیر سینمای برادران مارکس است، کمدیهای سیاه از جنس «پول را بردار بزن به چاک» و یا «موزها» و حتی «خواب آلود» و شماری دیگر. اما علاوه بر برادران مارکس، سهم زیادی از سینمای وودی آلن را باید به اینگمار برگمان نسبت داد. فردی که بارها توسط وودی آلن و حتی شخصیتهای آثار وودی آلن مورد ستایش قرار گرفته است.
“اگر یه کلمه دیگه درباره سینمای برگمان صحبت میکرد دندوناشو خورد میکردم”. (اشاره به یکی از دیالوگهای فیلم منهتن)
در دو مورد مهم میتوان تاثیرپذیری سینمای وودی آلن از برگمان را شرح داد.
1) حضور زنها و دغدغهی آنها
2 ) مسئلهی مرگ
تقریبا در اکثر آثار وودی آلن «مسئله مرگ» همچون آثار برگمان وجود دارد اما نگاه آلن هزل آمیز، کنایه آمیز است و گهگاهی مرگ را هم قلقلک میدهد و او را سبک میشمارد و گاه او را تحقیر میکند. مسئله زنها هم از فیلم «فضاهای داخلی» (فیلمی که قرار است در اینجا به آن بپردازیم) تا «هانا و خواهرانش» و در بین این سالها «جاسمین غمگین» همواره دغدغه همیشگی آلن بوده است. آلن در کارنامهی هنری خود سه فیلم جدی دارد؛ فیلمهایی که به طور کل در سینمای آلن نامتعارف است. سینمایی که لحن آن جدی و درام خوانده میشود. فضاهای داخلی در دهه هفتاد. سپتامبر و زنی دیگر در دهه هشتاد. اما طلایه دار آنها بی شک فیلم فضاهای داخلی است، حلقهی گمشده سینمای وودی آلن که میخواهیم این میراث بزرگ برگمانی را از انبوه شاهکارهای سینمایی آلن فاتحانه بیرون بکشیم و آن را تشریح کنیم.
آن سوی نقاب: خلق یک شاهکار
فضاهای داخلی از هر منظر از سبک شناسی آثار معمول آلن به دور است. این فیلم پیشکشی است به سینمای اینگمار برگمان. در فضاهای داخلی رنگها، صداها، کمپوزیسیون تصاویر، گفتار شخصیتها. محور داستان و از همه مهمتر سکوتها و میزانسنها همگی یاد آور فیلمهای ممتاز برگمان است. هیچ لحن کنایهآمیز و کمدی وجود ندارد. علاوه بر دوربین برگمانی بلکه به لحاظ داستانی هم بر مضمون فیلمهای برگمان تکیه میکند. مسئلهی مرگ و شخصیت اصلی زن انگار که آلن «سونات پاییزی» برگمان را دیده است و حالا ایدهی این فیلم به ذهنش رسیده و آن را با جامعهی دهه هفتاد امریکا به روز رسانی کرده است. حتی میتوان جسارت موضوع فیلم را به آثار آوانگارد «جان کاساویتس» نسبت داد. موضوعی که برای اولین بار در سینمای آلن دیده میشود، درباره خانوادهای از قشر متوسط رو به بالای امریکایی است.
خلاصه داستان: مردی شصت و سه ساله، میانسال، روزی بر سر میز غذا خوری، اعلام میکند که فکر میکند زندگی او و دخترانش به یک ثبات اجتماعی و اخلاقی رسیده است و میخواهد برای مدتی کوتاه دست به جدایی موقت از خانواده بزند و به طور مستقل زندگی کند یا به گفته خود روی پای خود بایستند.
آغاز و پایان یک شاهکار
تصویر خانهای ویلایی بدون سکنه. این را میتوان از غباری که روی اجسام خانه قرار گرفته است متوجه شد. آینهای که کدر است. دو دختری که در خانه سرگردان هستند انگار به دنبال کسی میگردند (فردی یا خاطرهای؟) و نگاهشان از پنجره به بیرون (دریای مه آلود) رویت میشود (انگار که فرد مورد نظر آنها آنجاست) و تصویر سه دختر که کنار ساحل هم بازیاند (کودکی دخترها؟). رنگ بندی اجسام به طور واضح از رنگهای مرده و سرد تشکیل شده است. هیچ گفتاری وجود ندارد و موسیقی استفاده نشده است و تنها سکوت، این سکانس با اجرای موسیقی زنده یعنی صدای امواج دریا شکسته شده است، آشکارا صدای امواج دریا بر تصاویر آغازین فیلم مینشیند. در انتهای فیلم که «ایو» تصمیش برای خودکشی قطعی شده است آگاهانه به آغوش دریا میرود. قدمهای شمرده و پس از آن دریای پر تلاطم که نشان از ذهن آشفته ایو دارد. همه این مولفههای بصری و شنیداری در سینمای آلن نامتعارف است، آلنی که در تکاپوی امریکای دهه هفتاد گام جدیدی به سبک سینمایی خود برداشته است. در اینجا میخواهیم به چند مورد نا متعارف بصری و شنیداری فضاهای داخلی آلن اشاره کنیم.
سکوتها و آواها:
در دو جای فیلم سکوت کر کننده است. یکی لحظهای که شوهر ایو اعلام میکند قصد ترک موقت خانه را دارد؛ همگی سر میز غذا هستند و اندکی سکوت و پس از ایو خطاب به یکی از دخترانش: «میشه انقدر بلند نفس نکشی؟» جای دوم لحظهای است که ایو برای اولین بار اقدام به خودکشی میکند؛ خانه خالی است. ایو با دقت و وسواس تمام تمام روزنههای خانه، پنجرهها، دربها را چسب کاری میکند در اینجا مخاطب تنها صدای چسبیدن نوارهای مشکی و سفید ایو در درزها را میشوند و این آوا به شکل موجز گونهای لذت شنیداری موقعیت خودکشی را دو چندان میکند. فقط در یک جا موزیک آلن در این فیلم ریتم تند و شادی به خود میگیرد. پس از نامزدی شوهر ایو با همسر جدیدش، لحظهای که همگی در حال رقصیدناند که پس از شکستن گلدان ابتدا سکوتی پدیدار میشود و پس از آن باز صدای امواج دریا را میشنویم.
رنگها:
پیشتر گفته شد نظام رنگها در این فیلم باز به گونهای نامتعارف است. آلن سعی کرده است که از رنگها شخصیت خلق کند به طور مثال ایو تمام اجزای خانهاش را با رنگهای سرد و بی روح تنظیم کرده است که بازتابی از موقعیت دراماتیک شخصیت او است. لباس ایو تماما مشکی است و چه در خودکشی اول و چه در خودکشی دوم لباس مشکی و تیره بر تن دارد. بر خلاف او زنی که به عنوان همسر جدید شوهر او وارد خانه میشود لباس قرمز بر تن دارد. لباسی که بیانگر دو دنیای متضاد داخل و خارج خانه است، این رنگ قرمز با فضاهای خانه بیگانه است به همین دلیل است که آهنگ خانه و آرامش خانه را بر هم میزند.
اینها تنها نمونههایی از لحظههای بصری و شنیداری فضاهای داخلی آلن است که آن را تبدیل به یک اثر مستقل وودی آلنی کرده. الن دهه هفتادی که در کشاکش اندیشههای برادران مارکس و اینگمار برگمان بازی را به برگمان باخته است. این فیلم را میتوان مهمترین و ناشناختهترین اثر آلن پنداشت. فیلمی که در گیشه به خاطر موضوع ناهنجارش شکست میخورد اما در بین منتقدان سینمای آلن محبوب است. درنهایت گامی بلند برای سینمای او شمرده میشود. فیلمی که برای نخستین بار پسر طناز هالیوود (وودی آلن) در آن ایفای نقش نمیکند و برای اولین بار لحن خشک و ساختاری پیچیده به خود گرفته است.
مقدمه افتضاحی داشت که نشون میده نویسنده آشنایی چندانی با شخص وودی الن نداره
.
الن قراردادی با تهیه کنندگانش داره که بدون توجه به موفقیت آثارش اونها از فیلم بعدیش حمایت میکنن
معمولا هم آثارش از لحاظ تجاری موفقیت چندانی نداره
…..