Game News | گیم نیوز
All Things About Games!

ده فیلم سورئالیستی برتر تاریخ بر اساس رتبه بندی IMDb

0

بارها پیش آمده است که لحظه‌های عجیب و غریب در فیلم‌ها را سورئال دانسته‌اند، اما همیشه این‌طور نیست. فیلم سورئالیستی تنها به معنای فیلمی دارای صحنه‌های رویایی نیست که در آن، رویدادهای غیرواقعی بر زندگی واقعی تاثیر می‌گذارند. سورئالیسم یا فراواقع‌گرایی در فیلم‌ها، زمانی پدید می‌آید که اختلالات غیرمنطقی در زندگی روزمره نمود پیدا کنند؛ بدون آن که توسط آگاهی سانسور شوند. این اختلالات باید به اندازه‌ی هر چیزی که در جهان زیستی انسان‌ها وجود دارد، ارگانیک باشند.

در تاریخ سینما فیلم‌های سورئال ارزشمند و ماندگاری ساخته شده‌اند. فیلم‌هایی که گاهی درباره‌ی آدم‌خواران و قربانیان‌شان در فرانسه‌ی آخرالزمانی هستند و گاهی زندگی پرفراز و نشیب بازیگری را تعریف می‌کنند که ممکن است ابرقهرمانی بزرگ باشد یا نباشد. تا کنون کارگردان‌های زیادی به ساختن فیلم سورئالیستی روی آورده‌اند، اما دیوید لینچ و چارلی کافمن در این زمینه سرآمد دیگران هستند. در ادامه، بهترین فیلم‌های فراواقع‌گرای تاریخ بر اساس رتبه‌بندی سایت IMDb را به شما معرفی کرده‌ایم. همراه گیم‌نیوز باشید.

Delicatessen

افراد زیادی فیلم Delicatessen به کارگردانی ژان-پیر ژونه (فیلمساز فرانسوی) را دیده‌اند. این یکی از تخیلی‌ترین و تلخ‌ترین فیلم‌ها درباره‌ی آینده است. در این فیلم انسان‌ها با مشکل کمبود غذا دست و پنجه نرم می‌کنند، برنج یکی از معدود خوراکی‌های رایج و دست‌یافتنی در میان مردم است و همین مشکلات هستند که عده‌ای را به آدم‌خواری سوق داده‌اند.

داستان از این قرار است: صاحب یک آپارتمان، دست‌فروشان را سلاخی می‌کند و از گوشت آن‌ها برای پختن غذا بهره می‌گیرد. در سوی دیگر ماجرا، تروگلودیست‌ها قرار دارند؛ گروهی از مرتدهای گیاهخوار که در زیر زمین به زندگی ادامه می‌دهند. فیلم Delicatessen هم‌زمان مضحک و سرگرم‌کننده است و یک پیام ژرف اخلاقی در آن رخ می‌نماید. همچنین از لحاظ بصری چشمگیر و تماشایی است و به‌خوبی یک جهان آخرالزمانی را در کشور فرانسه به تصویر کشیده است.

Birdman

در نمای آغازین «مرد پرنده‌ای» اثر آلخاندرو گونسالس اینیاریتو، ریگان (مایکل کیتون) را می‌بینیم که در هوا شناور است و به‌آرامی مدیتیشن می‌کند. بنابراین، فیلم از همان نمای ابتدایی‌اش مرز میان واقعیت و فانتزی را می‌شکند. همچنین «مرد پرنده‌ای» یکی از به‌یادماندنی‌ترین پایان‌ها را دارد؛ به‌ویژه در میان فیلم‌هایی که محصول دهه‌ی ۲۰۱۰ هستند. در صحنه‌ی پایانی فیلم، ریگان از پنجره به بیرون می‌پرد تا مگر بتواند خودکشی کند. در همین حال، دخترش آسمان را نگاه می‌کند و لبخند ملیحی بر چهره‌ی دختر نقش می‌بندد.

سپس پرسشی در ذهن تماشاگران شکل می‌گیرد: آیا ریگان به‌راستی جان خود را گرفته یا این که تبدیل به «مرد پرنده‌ای» شده؟ آنچه باعث می‌شود این فیلم سوررئال‌تر به نظر برسد، شیوه‌ی فیلمبرداری آن است. «مرد پرنده‌ای» از نماهای زیادی تشکیل شده است، اما همه‌ی قطع‌ها و برش‌ها در سکانس‌های تیره پنهان شده‌اند. به همین دلیل، انگار تمام دو ساعت فیلم را در یک نمای طولانی (پلان-سکانس) فیلمبرداری کرده‌اند.

Being John Malkovich

چارلی کافمن، فیلمنامه‌نویس بزرگی است که همیشه از رویکردی سورئال برای روایت داستان‌های عاشقانه و پیچیده در آثار خود بهره گرفته است. اما در این میان، فیلم «جان مالکویچ بودن» (ساخته‌ی اسپایک جونز) بهتر از همه‌ی آن‌هاست. فیلمی که فضای مبهم، دلخراش و تکان‌دهنده‌ای دارد. این فیلم درباره‌ی سه نفر است که درگیر یک رابطه‌ی عاشقانه می‌شوند و دو نفر از میان این سه نفر، بیشتر از نفر سوم به یکدیگر علاقه پیدا می‌کنند.

روایت اول فیلم به‌تدریج با روایت دیگری درمی‌آمیزد و از این نقطه به بعد، همه‌ی رویدادها پیچیده‌تر از قبل به پیش می‌روند. روایت دیگر فیلم چنین است: یکی از شخصیت‌ها با یک در پنهانی روبه‌رو می‌شود که او را به ذهن جان مالکوویچ، بازیگر واقعی هالیوود، می‌برد. حالا او می‌تواند به مدت پانزده دقیقه، زندگی جان مالکوویچ را تجربه کند.

Barton Fink

«بارتون فینک» (از بهترین آثار برادران کوئن در دهه‌ی ۹۰) به‌ظاهر داستان ساده‌ای درباره‌ی یک فیلمنامه‌نویس و رابطه‌ی او با قاتلی زنجیره‌ای است که علاقه‌ی زیادی به بریدن سر قربانیان‌اش دارد. اما همان‌طور که از برادران کوئن انتظار داریم، خط داستانی فیلم چندان هم ساده نیست و شاید به خودی خودْ سورئال نباشد.

آنچه «بارتون فینک» را تبدیل به یک فیلم سورئالیستی کرده است، مهمانخانه‌ای است که فینک در آن اقامت گزیده و مکانی نمادین به شمار می‌رود. در واقع به نظر می‌رسد که این مکان، نماد ذهن او باشد. چراکه هر گاه قطره‌های عرق از پیشانی این شخصیت به زمین می‌چکند، کاغذ دیواری اتاق چارلی از دیوارها جدا می‌شود. در پایان فیلم او به ما توضیح می‌دهد که در تمام این مدت، زندانی وضعیت روانی‌اش بوده است.

Blue Velvet

مانند بیشتر ساخته‌های دیوید لینچ با دیدن «مخمل آبی» ابتدا به یاد فیلم‌های معمایی و کلاسیک می‌افتید، اما نکات بیشتر و مهم‌تری در این فیلم پیدا خواهید کرد. توضیح مهارت لینچ در فیلمسازی (آن هم به سبک سورئال) دشوار است، به‌ویژه وقتی قرار باشد سخن از روش خلق فضاهای سورئال به میان آید.

بیشتر فیلم‌های لینچ در جهانی اتفاق می‌افتند که فانتزی‌تر و سورئال‌تر از جهان واقعی است، اگرچه باورپذیری خود را از دست نمی‌دهد. «مخمل آبی» هم پیرو همین قاعده است. زیرا به همان اندازه جهان سورئالیستی و در عین حال باورپذیری دارد. در مجموع، «مخمل آبی» یکی از دلچسب‌ترین شاهکارهای لینچ است که هر عاشق سینمایی باید آن را ببیند.

The Discreet Charm Of The Bourgeoisie

اگر به دنبال فیلمی کاملا سورئالیستی و فراواقع‌گرایانه هستید، «جذابیت پنهان بورژوازی» مناسب شماست. این فیلم لوییس بونوئل (کارگردان اسپانیایی) برخلاف فیلم‌های دیگر که با وجود داشتن عناصر سنگینی از مکتب سوررئالیسم همچنان روایتی دارند، بدون هرگونه طرح تشخیص‌پذیر یا یکپارچه‌ای است؛ به جز این که گروهی از انسان‌ها تلاش می‌کنند تا از صرف یک وعده‌ی غذایی در کنار همدیگر لذت ببرند.

صرف آن وعده‌ی غذایی، پیوسته با رویدادهای عجیب و غریبی قطع می‌شود. جالب این که شخصیت‌های متعدد فیلم، همه‌ی این رویدادهای درک‌نشدنی را می‌پذیرند و برای‌شان جالب و خنده‌دار است. اما صحنه‌های دیگری هم هستند که با طنز سیاسی و تمثیل‌های مذهبی، توجه تماشاگر را به سمت درون‌مایه‌های ژرف و تفکرانگیزی می‌کشانند.

Brazil

«برزیل» برداشتی طنازانه از آینده‌ای است که مردم دنیا تصور می‌کنند. شکوه کمدی سیاه این فیلم در وصف نمی‌گنجد، اما از جهاتی نگران‌کننده هم هست. عناصر فراواقع‌گرایانه‌ای که در جهان فانتزی فیلم وجود دارند و ساخته‌ی تری گیلیام (کارگردان «برزیل») هستند، از سوی شهروندان این جهانْ کاملا عادی پنداشته می‌شوند.

از زنان سالمندی که چهره‌های‌شان را به‌کلی تغییر می‌دهند (جوان می‌کنند) تا جامعه‌ای که همواره تشنه‌ی پول است، روح سورئالیسم را به‌خوبی می‌توان در فیلم «برزیل» مشاهده کرد. حتا عنوانی که برای فیلم برگزیده‌اند، تا حد زیادی سورئال است. چراکه اثر تری گیلیام ربطی به کشور برزیل ندارد و در آن‌جا هم ساخته نشده، بلکه تنها از روی ترانه‌ی Aquarela do Brasil (ژوآو ژیلبرتو) نامگذاری شده است.

Mulholland Drive

دیوید لینچ را استاد سورئالیسم در عالم فیلمسازی می‌دانند. پس عجیب نیست که دو فیلم از این کارگردان بزرگ در رتبه‌بندی سایت IMDb برگزیده شده است. یکی «مخمل آبی» که پیش‌تر معرفی‌اش کردیم و دیگری «جاده‌ی مالهالند». اگرچه فیلم «جاده‌ی مالهالند» یک فیلم معمایی با محوریت قتل است، اما طرح داستان هرگز حل نمی‌شود و پرسش‌های بیشتری هم در پایان فیلم شکل می‌گیرد.

همچنین مک‌گافین‌های زیادی وجود دارند که در نهایت به جایی نمی‌رسند. اگر بیننده‌ی آسان‌پسندی هستید، این فیلم برای شما ناامیدکننده خواهد بود. حال آن که «جاده‌ی مالهالند» یک تجربه‌ی صوتی-بصری بی‌نظیر است و شبیه به هیچ فیلم دیگری نیست. معروف‌ترین ساخته‌ی دیوید لینچ، قطعا شما را به بحث کردن با دوستان‌تان وامی‌دارد. زیرا طرفداران‌اش هنوز هم در حال بحث و گفت‌وگو هستند که بالاخره «جاده‌ی مالهالند» درباره‌ی چیست.

The Seventh Seal

اکنون شصت و پنج سال از ساخته شدن «مهر هفتم» (اینگمار برگمان) می‌گذرد. اما حداقل از نظر تصویرسازی‌های نمادین، یکی از خاطره‌انگیزترین فیلم‌های تمام دوران باقی مانده. «مهر هفتم» درباره‌ی مردی است که با فرشته‌ی مرگ یا Grim Reaper شطرنج بازی می‌کند تا دیرتر از زمان تعیین‌شده، رهسپار جهان آخرت شود.

آنچه در این فیلم مطرح می‌شود، پرسش‌های فلسفی گوناگون است؛ پرسش‌هایی درباره‌ی زندگی، مرگ، خدا و بسیاری از مفاهیم دیگر. فیلم برگمان، جلوه‌های بصری نمادین و دیالوگ‌های نابی دارد. بنابراین می‌توان گفت که «مهر هفتم» یک فیلم سورئالیستی بی‌زمان است (با گذر زمان کهنه نمی‌شود).

Eternal Sunshine Of The Spotless Mind

فیلمنامه‌ی «درخشش ابدی یک ذهن پاک» را چارلی کافمن نوشته و میشل گوندری، آن را کارگردانی کرده است. کافمن، عشق و سورئالیسم را به سبک خود وارد یک داستان علمی-تخیلی کرده و معجونی پدید آورده که با هر بار دیدن‌اش به نکات تازه‌ای پی می‌برید. فیلم درباره‌ی جوئل با نقش‌آفرینی جیم کری است. او می‌خواهد همه‌ی خاطراتی را که از دوست دختر قبلی‌اش به یاد دارد، فراموش کند. به همین دلیل از شرکت‌هایی که توانایی پاک کردن خاطرات را دارند، کمک می‌گیرد.

در هنگام خواب، پزشکان حافظه‌ی او را پاک می‌کنند و دیگر خاطره‌ای از آن دختر در ذهن جوئل باقی نمی‌ماند. اما در کمال تعجب، او تصمیم می‌گیرد که اندک خاطرات باقی‌مانده را در قسمت‌های دیگر ذهن‌اش پنهان کند تا پاک نشوند. «درخشش ابدی یک ذهن پاک» فیلمی است که سورئالیسم را با احساسات و عاطفه‌گرایی درآمیخته است.

منبع: Screenrant

نوشتن دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دیدگاه شما پس از بررسی توسط تحریریه منتشر خواهد شد. در صورتی که در بخش نظرات سوالی پرسیده‌اید اگر ما دانش کافی از پاسخ آن داشتیم حتماً پاسخگوی شما خواهیم بود در غیر این صورت تنها به امید دریافت پاسخ مناسب از دیگران آن را منتشر خواهیم کرد.