جا مانده از دیروز: جعبهی آرزوها؛ یادداشتی در مورد بازی جیتیای ۵
اهل نوشتن که باشید، حتما یک زمانی یک چیزی به ذهنتان میرسد و یا یک نفر آن را به شما میسپارد تا بعدا در جایی منتشر کند اما این اتفاق هیچ وقت نمیافتد! امروز در حالی که به فکر مطلبی قدیمی افتاده بودم داشتم بین فایلها گشت میزدم که چند یادداشت و مقالهی خوب پیدا کردم از تیم تحریریهی گیمنیوز که قبلا حتا ویرایش هم شده اما به انتشار نرسیده بودند. در روزهای آتی یادداشتهایی را در گیمنیوز خواهید خواند که مربوط به مدتی قبل هستند و دیگر ارزش انتشار آنها کم شده است و شاید تاریخ گذشته به نظر برسند، اما خواندن آنها خالی از لطف نیست.
9 دی 94
«سرکوب» یا «سانسور» نیرویی ذهنی است که فروید برای انسان متصور میشود و عقیده دارد که این نیرو مسئول کنترل افکار خبیثانه و شیطانی آدمها است. این دست از افکار همواره در تلاشاند تا از ناخودآگاه شما به سمت لایههای سطحیتر ذهنتان بیایند و میل به عملی شدن دارند. اما قوهی «سانسور» چنین اجازهای نمیدهد، چون آنها را مغایر با شاخصهایی مثل قوانین اجتماعی، موازین اخلاقی و… تشخیص میدهد. این طور میشود که ما در جامعهای با اکثریت آدمهای «خوب» زندگی میکنیم. فرض کنید اگر این نیروی بازدارنده نبود و همهی آن افکار پلید و تصمیمات شیطانی به وقوع میپیوستند، چه اوضاعی بود! بد نیست بدانید که در مواردی این افکار از فیلتر سانسورچی ذهن رد شده و شناسایی نمیشوند و اصولا «جنایت» به همین ترتیب رخ میدهد. یک آدمِ جانی، کسی است که افکار سرکوب نشدهای دارد و فرصت بروز آنها را یافته. این اتفاق معمولا زمانی رخ میدهد که این نیروی ذهنی در اثر کار زیاد، خسته و فرسوده شده و توان مواجهه با حجم زیاد افکار را ندارد. دنیای جیتیای 5 به شما امکان جانی بودن مجازی را میدهد و از حجم افکارِ پلیدِ مدفون شده در عمق ناخودآگاه شما میکاهد.
شکی نیست که شما هم به عنوان یک انسانِ حاضر در اجتماعی کنترل شده، هیجانات سرکوبشدهی بسیاری را در ناخودآگاه خود ذخیره کردهاید. انبوه افکار نامساعد یک رویداد طبیعی است و اگر شما مجال بروز بیخطر به آنها ندهید ممکن است یک زمان فوران کرده و کار دستتان دهد. از ماشین سواری با سرعت بالا و لایی کشیدن گرفته تا کشتار جمعی پلیسها و به راه انداختن آشوب در شهری بزرگ. از سر زدنهای متوالی به سالن استریپتیز تا شکنجهی گروگان با متدهای مختلف. از پرواز با هواپیما و هلیکوپتر و سواری با زیردریایی و تانک تا شکار اصولیِ یک راس گوزن شاخدار یا زیرگرفتن حیوان بیچاره به سبک احمقها، جیتیای بستری بینقص برای خالی شدن از هیجانات سرکوب شده به شما میدهد. همینکه این بازی هر شماره به سمت کاملتر شدن پیش میرود و آزادیهای بیشتری به بازیکننده میدهد، یعنی مسیر درست رسیدن به کمال را طی میکند. و اینکه هر بار بازیکننده میتواند کارهای بیشتری نسبت به قبل در بازی انجام دهد یعنی طیف عظیمتری از افراد میتوانند به افکار ناشدنیِ خود در لفاف این بازی جامهی عمل بپوشانند. جیتیای به واقع ابزارِ فرار از سانسور به امنترین شکل ممکن است.
این بازی به خوبی این لحظات را لذتبخش هم کرده است. تقریبا کاری در این بازی نیست که دراماتیک نشود و تاثیر آنچنانی نداشته باشد. یک لحظه به کارگردانی فوقالعادهی بازی تنیس فکر کنید. خلق فضای رقابت و عملیات دراماتیزه کردن یک اتفاق ساده از زندگی به نحو احسن در بازی اتفاق میافتد. برادران هاوزر، زبان درام و اثر را خوب بلدند. آنها روانشناسانی هستند که به خوبی میدانند باید چه زمان و تا چه اندازهای به مخاطب نزدیک شد تا بیشترین تاثیر ممکن را گذاشت. و این رمز موفقیت بازی آنها، جیتیای 5 است. یک بازی که طنز تلخِ روزگار ما است. پر از کنایههای ریز و درشت به زندگیِ منفور انسان قرن بیست و یک. جیتیای 5 یک درمان قطعی برای افسردگی، انزوا، خودشیفتگی و انواعِ بیشعوری است و در عین حال یک بازی لذتبخش و یک درام هیجانانگیز است که با وجود اینکه مدام دست به تمسخر هالیوود میزند، اما نزدیکترین اثر دنیای بازیها به فیلمهای هالیوود به شمار میرود. پس اگر حتا یک آدم افسرده، منزوی، خودشیفته یا حداقل بیشعور نیستید، به خاطر علاقهتان به بازی، یا سینما جیتیای 5 را تجربه کنید.