کوتاه ببینیم؛ قسمت اول: در آخرین نقطههای زمین
دنیای انیمیشن از آنچیزی که در معمول فکر میکنیم بسیار گستردهتر و پر پیچ و خمتر است و باید بیشتر از این چیزی که هست آن را جدی بگیریم. انیمیشنها به ساختههای دیزنی و پیکسار و دریمورکز و استودیوهای نامدار دیگر ختم نمیشوند و کارتونها دنیای بسیار عمیقی دارند. دیدن انیمیشنهای کوتاهِ خوشساخت و عمیق حتما وقت خیلی کمتری از شما میگیرد اما مفاهیم بسیار بیشتری را میتواند منتقل کند و لذت مشابه را هم به ارمغان بیاورد. پس بد نیست که حداقل هر هفته یک مرتبه به سراغ انیمیشنهای کوتاهِ خوشساخت و تاثیرگذار برویم و یک بار در این چشمه شنا کنیم.
در مجموعه مطالب «کوتاه ببینیم» گیمنیوز قصدمان دقیقا همین است. آشنایی با بهترین آثار انیمیشن کوتاه جهان که شمارشان هم کم نیست و امیدواریم که در درازمدت یک مجموعهی معتبر و قدرتمند از انیشمنهای کوتاه فوقالعاده را به مخاطبین عزیزمان معرفی کرده باشیم. در قسمت اول به سراغ “At the Ends of the Earth” رفتهایم.
«کنستانتین برونزیت» انیمیشنسازِ روس که اکنون در یکی از بزرگترین استودیوهای انیمیشنسازی روسیه فعالیت میکند، کار خود را با ساخت انیمیشن “Tuk-Tuk” در سال 1993 آغاز کرد. وی تا کنون دو بار برای انیمیشنهای کوتاهِ ساخته و کارگردانی شده توسط خودش نامزد دریافت جایزه اسکار شده است و فیلمهای او در جشنوارههای مختلف بارها عناوین مختلف را کسب کردهاند. آقای برونزیت انیمیشن “At the Ends of the Earth” را در سال 1999 ساخته است.
در انیمیشن کوتاه «در آخرین نقطههای زمین» یا «دو سرِ زمین» ما یک قصهی طنزِ پر از کنایه را تماشا میکنیم که به خوبی نتایجِ افراط و تفریط را ضمنا به ما یادآور میشود. وضعیتی که در این انیمیشن به تصویر کشیده شده است بیشباهت به زندگی بسیاری از انسانها در شرایط مختلف نیست. این فیلم آنچنان دیدگاه دقیق جامعهشناسی دارد که با افزودن هر المانِ تازه به تصویر میتواند یک مفهوم را به سادگی به مخاطب خود منتقل کند.
هر اتفاقی که در فیلم میافتد الزاما حاصل یک اندیشه و ساز و کار مشخص نیست و بیشتر “اتفاق” است. و هر اتفاق الزاما تاثیری ندارد و بسیاری از رخدادهای فیلم صرفا هستند تا نشان بدهند چقدر از چیزهای اطراف ما در زندگی بیهوده و بیثمرند. این نگاهِ هرج و مرج به زندگی و به عادات و خلقیات انسانها در فیلم به گونهای با زبان طنز آمیخته است که میتواند به اندازهی کافی از ذهن دور نگه داشته شود تا بعدا با تفکر به دست بیاید، اما تاثیر خود را میگذارد.
نقد مذهبی کارگردانِ انیمیشن از عنوان آن آغاز میشود و تا پایان ادامه دارد. بنا شدنِ خانه روی قلهی کوه، زندگی در نقطهی بحرانی را دلالت میکند که با عوامل مختلف متزلزل میشود. در نهایت هم خانه به قعری سقوط میکند که مجددا یک نقطهی بحرانی است. نقد اکستریمیسم و افراطیگری در این انیمیشن کوتاه به وضوح قابل لمس است و آنچه در «میانه» قرار دارد و ما هیچوقت نمیبینیم، جایی است که احتمالا این مشکلات هم وجود ندارند.
البته کارگردان هوشمندانه این قسمت را به ما نشان نمیدهد و فقط نشانهگذاری میکند، تا مبادا به این متهم شود که دارد نگرش خاصی را ترویج و تبلیغ میکند. فیلمساز عاقلانه تصمیم میگیرد و انتخاب میکند تا در حوزهی نقد و آسیبشناسی باقی بماند. آنجایی که چوپان (پیامبر) از همان میانه (از میانِخودتان) وارد میشود و زندگی را تغییر میدهد و همچنین آنجایی که گاو بعد از غروب از همان قسمت برمیگردد و سالم و سر حال است و اتفاقی برای او نیفتاده را به یاد بیاورید. دقیقا همین نشانهها هستند که جای تعبیرهای مثبت از “میانه روی” و اعتدال را باز میگذارند.
این فیلم کوتاه در ادامه تماشا کنید: