مدام به تاریخ پخش فصل هفتم سریال بازی تاج و تخت (Game of Thrones) نزدیک میشویم و اگر در یادآوری اتفاقات و با اشخاص فصل قبلی مشکل دارید، بدانید که تنها نیستید. با این که تعداد زیادی ویدئوی بسیار مناسب از نکات و اتفاقات مثبت فصل ششم سریال وجود دارد، گاهی بهتر است مطلب کوتاهی وجود داشته باشد که تمامی لحظات بزرگ سریال را یکجا جمعآوری کرده باشد تا به خاطر بیاوریم که چه کسی زنده است و چه کسی مرده، و اتفاقات پیشین داستان نوید چه اتفاقاتی را در دنبالهی خود میدهند. اگر میخواهید که به طور مفصل در جریان اتفاقات فصل ششم قرار بگیرید، نقد هر قسمت از این فصل از سریال را در گیمنیوز بخوانید.
فصل هفتم سریال قرار است که یکی از مهمترین و حساسترین فصول سریال تا به اینجای کار باشد؛ اگرچه این فصل کوتاهتر از فصلهای پیشین خواهد بود چرا که شبکهی اچبیاو تنها هفت قسمت را به جای ده قسمت همیشگی برای این فصل از سریال در نظر گرفته که البته ممکن است این موضوع که قسمتها کمی طولانیتر از گذشته هستند، این شرایط را جبران کنند.
در زیر به تمامی مطالبی خواهیم پرداخت که شما برای آمادگی برای دیدن فصل هفتم به آنها نیاز دارید:
خاندان لنیستر
نکتهی خوب این فصل از سریال بازی تاجوتخت این است که تنها شخصیتهایی باقی ماندهاند که واقعاً برای پیشبرد داستان اهمیت دارد. تمامی شخصیتهای کمکی سریال یا کشته شدهاند و یا به دست فراموشی سپرده شدند؛ که این موضوع به بینندگان اجازه میدهد تا راحتتر بر روی افراد تأثیرگذار سریال تمرکز کنند.
در این قسمت با لنیسترها بحث را آغاز میکنیم. در پایان فصل ششم، سرسی لنیستر توانست چیزی که همیشه به دنبال آن بود -تخت آهنین بارانداز پادشاه- را به دست آورد. او به ملکهای متفاوت از فصلهای پیشین بدل شده بود، به طوری که به شکل کاملاً مستقل بر وستروس حکومت میکرد و نه این که به عنوان یک مادر و یا همسر یک حاکم در ادارهی وستروس تاثیر گذار باشد. پس از گذشت دو فصل از گرفته شدن قدرت و شرافتش، ملکه بالاخره بازگشت و گنجشک بزرگ (مقام مذهبی تأثیرگذاری که ملکه را به خاطر اعمالش درملأعام تحقیر کرد)، افراد متعصب پیرو او و دیگر افراد مهم بارانداز پادشاه را با یک حرکت از میان برد. در پایان قسمت دهم از فصل ششم، سرسی یک حملهی آتشین را به وسیلهی وایلدفایر تدارک دید که به انفجاری هولناک تبدیل شد.
دوران سختی برای سرسی بوده است اما اتفاقات سریال گویی در جهت کمک به او پیش میروند. متأسفانه نمیتوان همین مسئله را برای جیمی لنیستر نیز بیان کرد. پس از بازپسگرفتن ریورران از بلکفیش، با یکی از نزدیکترین دوستان و تنها معتمدش، یعنی برین از خاندان تارث، وداع کرد. دوران احساسی و سختی برای جیمی بوده است و زمانی که به خانه بازمیگردد تا پسر زیبایش تامن و خواهر خود را ببیند، همهچیز درهم میشکند. تامن که آخرین فرزند باقیماندهی جیمی و سرسی بود، در قسمت آخر خودکشی کرد و به همسرش، مارجری تایرل ملحق شد. با مرگ پادشاه جوان، پیشگویی ساحره مگی تا قسمتی به حقیقت پیوست. بخشی از این پیشگویی این بود که تمامی فرزندان سرسی خواهند مرد و او بار دیگر ملکه خواهد شد. پیشگویی همچنین به این نکته اشاره میکرد که سرسی بالاخره نتیجهی کشنده اعمال و تصمیمهای خود را خواهد دید و نمیتواند برای مدت زیادی در قدرت باقی بماند. آیا این به این معنی است که سرسی ممکن است این فصل کشته شود؟ احتمال این قضیه کم است اما نمیتوان سوق یافتن روند سریال به این سمت را نادیده گرفت و همچنین بازی تاجوتخت به خاطر مرگهای غیرمنتظرهاش شناخته میشود.
و اما در مورد برادر کوچکتر لنیتسرها، یعنی تیریون. در سالهای گذشته او را با خانوادهاش در یک دسته قرار میدادیم، اما حال او سالهاست که از بارانداز پادشاه و خانوادهاش دور بوده و در عوض، به نیروی دیگری پیوسته است که در این فصل شاهد آن خواهیم بود.
دنریس تارگرین و لشگر سربازانش
زمان این است که دنریس تارگرین آنچه که حقا متعلق به اوست را باز پس بگیرد. آخرین باری که دنریس را دیدیم، او به همراه لشگر سربازان آنسالید خود در حال حرکت به سمت بارانداز پادشاه بود. تقریباً تمام این شش فصل را منتظر این اتفاق بودهایم اما نبرد میان سرسی و دنریس که مطمئناً استارکها نیز در آن نقش خواهند داشت، بالاخره در حال اتفاق افتادن است. تیریون مشاور ملکه است و وفاداریاش را به دنریس و اهدافش اعلام کرده. او زمان بسیاری را برای اثبات وفاداری خود به دنریس و به تبع، کسب اعتماد او صرف کرده است و حال، این دو بالاخره برای اهداف مشابه که گرفتن بارانداز پادشاه، فرمانروایی بر وستروس و پایان بخشیدن به سلطنت لنیسترها است با هم همکاری میکنند.
اگرچه این امری ساده نخواهد بود. فصل گذشته با آگاه شدن برن استارک از هویت پدر و مادر جان اسنو پایان یافت. میدانیم که برن در حال بازگشت به وینترفل است تا تنها عضو باقیمانده از خانوادهی خود را ببیند و انتظار میرود که به جان در مورد هویت واقعیاش خبر بدهد. جان که حتی در حال حاضر هم لقب پادشاه شمال را به دوش میکشد، زمانی که بفهمد که حقی رسمی بر تخت آهنین دارد، دلیلی وجود ندارد تا نام خود را وارد بازی شلوغ تاجوتخت برای تبدیل شدن به پادشاه نکند.
و حال نوبت استارکهاست.
استارک
درست همانند سرسی و دنریس، این فصل برای استارکها نیز نوید یک فصل بزرگ و مهم را میدهد؛ به خصوص برای جان اسنو و سانسا استارک.
در پی نبرد حساس جان با رمزی بولتون شیطانصفت و بازپسگیری وینترفل، جان اکنون به عنوان پادشاه شمال شناخته میشود. او در اتفاقات زیادی در این فصل شرکت خواهد داشت اما هیچکدام به اهمیت دفاع از شمال در برابر حملهی غیرقابل پیشگیری وایتواکرها نخواهند بود. جان پیش از این هم با این موجودات افسانهای رویارویی داشته است که در جنگ پیش رو او را در موقعیت بهتری قرار میدهد. در حال حاضر تمامی توجه او معطوف به وایتواکر هاست و این مسئله با توجه به این که او اکنون پادشاه شمال است، کاملاً قابل درک است. زمانی که در انتهای فصل ششم، مردم نام جان را فریاد میزدند و او را به عنوان یکی از خوشان پذیرفتند، لحظهای غرورآمیز برای جان بود که تا آن زمان به خاطر حرامزادگیاش به عنوان یک غریبه به او نگاه میشد. اما با عزیمت برن به وینترفل، جان به احتمال زیاد به زودی خواهد دانست که برادرش از اتفاقات برج جوی چه اطلاعاتی دارد.
هنگامی که جان از حقیقت هویت پدر و مادر واقعیاش، یعنی لیانا استارک و ریگار تارگرین، آگاه شود ممکن است برای نبرد با لنیسترها و عمهاش، دنریس تارگرین، به سمت بارانداز پادشاه حرکت کند. درواقع بازی تاج و تخت بدون مقداری چاشنی مشکلات خانوادگی معنی ندارد.
فرد دیگری نیز وجود دارد که جان ملزم است پیش از تمرکز بر روی آیندهی خود، از میان بردارد. این شخص کسی نیست جز لرد «لیتل فینگر» بیلیش. فصل قبل با رد درخواست ازدواج بیلیش توسط سانسا خاتمه یافت که نشان از آگاه شدن او از هویت دوروی لیتل فینگر بود. هنگامی که بیلیش با وعدهی تصاحب تخت آهنین به عنوان شاه و ملکه به پیش سانسا رفت، سانسا حرف او را باور نکرد؛ چرا که این مرد همان کسی بود که برای نجاتش از شکنجههای روحی و جسمی رمزی بولتون هیچ کاری انجام نداد. اما شاید در میان شخصیتهای سریال، هیچکس جاهطلبی پیتر بیلیش را نداشته باشد. انسانها برای او حکم مهرههای قابل تعویضی را دارند که برای رسیدن به تاج میتواند آنها را کنار بگذارد. زمانی که در فصل گذشته مردم وینترفل برای جان شادی میکردند، بیلیش نگاه چپی انداخت که حاکی از نارضایتی او نسبت به روند اتفاقات بود. احمقانه است که فکر کنیم بیلیش برای تغییر دادن این رویه کاری انجام ندهد و باید برای حملهای چه کوچک و مخفیانه و چه بزرگ، از طرف پیتر بیلیش علیه جان اسنو باشیم.
و در آخر به استارک محبوب همه، یعنی آریا میرسیم. آخرین باری که آریا را دیدیم به قاتلی بیباک بدل شده بود که گلوی لرد والدر فری را بریده بود. این نسخه از او، شخصیتی است که هنگام دیدن تمرینهایش برای تبدیل شدن به یک جنگجوی ماهر، همواره منتظر دیدنش بودهایم. حال او در حال بازگشت به خانه است ولی اینطور که به نظر میرسد، تمرکز اصلی بر سانسا و جان خواهد بود.
دیگر شخصیتها
اگرچه بازی تاجوتخت بیشتر شخصیتهای بیاهمیت و یا کماهمیتش را در فصل قبل حرف کرد، اما تعدادی از مهرههای جالبتوجه آن مجدداً در این فصل به بازی میآیند. هاوند زنده است، برین و پاد با «اوثکیپر»، شمشیر والریایی از ریورران گریختهاند و «فرزندان جنگل» کلید نابودی وایت واکرها هستند.
شخصیتهای بسیاری هستند که نقش مهمی هم بر عهده دارند، اما همگی در خدمت شخصیتهای اصلی دنیای بازی تاجوتخت هستند و حضورشان برای اطمینان از روند بیان داستان خواهد بود.
زمستان بالاخره به وستروس رسیده و بزرگترین نبرد تاریخ این سریال، در شرف وقوع است. اولین قسمت از فصل هفتم بازی تاجوتخت در تاریخ 16 جولای، یا همان یکشنبه 25م تیرماه 96 از شبکهی اچبیاو پخش خواهد شد.