Game News | گیم نیوز
All Things About Games!

همکاری قاتل و بادیگارد؛ بررسی فیلم The Hitman’s Bodyguard

محافظ هیتمن جدیدترین ساخته پاتریک هیوز، با نقش آفرینی رایان رینولدز، ساموئل ال. جکسون و گری اولدمن است که در کمتر از شش هفته توانسته است حدودا ده برابر بودجه سی میلیون دلاری ساخت خود فروش جهانی داشته باشد. این فیلم (البته برای زیر سوال نبردن عبارت فیلم، کلمه Movie را ترجیح می‌دهم)، یک کمدی-اکشن هالیوودی است که در بعضی قسمت‌های محتوا فراتر از انتظار عمل می‌کند اما همچنان نمی‌تواند پا فراتر از مرزهای کمدی-اکشن آمریکایی بگذارد و به خود ارزش بیش از یک بار تماشا بگیرد.

داستان از قالبی فوق کلیشه‌ای گذر می‌کند که درمورد دادگاه رئیس جمهور اسبق و دیکتاتور بلاروس است که برای جنایاتش تنها یک شاهد وجود دارد. شاهد آن درواقع یک «قاتل حرفه‌ای» است که سابقه همکاری با او داشته و تمام امیدهای قربانیان رئیس جمهور دوکوویچ (گری اولدمن) به شهادت دادن او است وگرنه بیگناه شناخته شدن دوکوویچ قطعی است. در نتیجه رئیس جمهور با استفاده از مافیای خود در کشور انگلیس، نقشه‌ی قتل این شاهد را می‌کشد. اما جدای از قالب اصلی، داستان به هدف خود در کنار هم قرار دادن دو کاراکتر متضاد از هر نظر (یک هیتمن و یک بادیگارد) می‌رسد و با بازی قابل قبول رینولدز و جکسون، کند و کاوی خوب در شخصیت پردازی و تضاد میان آن‌ها انجام می‌دهد. فیلم این تضاد را از زندگی زناشویی گرفته تا موفقیت و خصوصیات اخلاقی و عقاید بررسی می‌کند که محتوای آن را برای 118 دقیقه تماشا قابل تحمل کرده است. و البته تضاد را تا جایی پیش می‌برد که گویا باعث و بانی تنزل مقام مایکل (رایان رینولدز) از یک بادیگارد درجه AAA به یک بادیگارد داخل شهری و کم ارزش، درواقع خود شخصیت هیتمن (ساموئل ال. جکسون) ماجراست. این اتفاق در حقیقت ریشه‌ی تمام مشکلات زندگی کنونی بادیگارد است و او مجبور است از کسی که مشتری‌اش را به قتل رسانده و او را به این جا کشانده محافظت کند و مسیری از انگلستان تا هلند را با وی سپری کند؛ و همانطور که گفته شد، این انتقال بهانه‌ای است تا دو شخص که به گفته داریون کینکید (ساموئل ال. جکسون) یکی که از افراد شرور محافظت می‌کند و دیگری که آن‌ها را به قتل می‌رساند با هم آشنا شوند و با همکاری از دست اجیرشدگان رئیس جمهورِ بلاروس نجات یابند.

گرچه روایت فیلم با فلش بک‌های متعدد داستان را به خوبی منتقل می‌کند و جای گنگی برای مخاطب باقی نمی‌گذارد، داستان در بسیاری از قسمت‌ها غیرمنطقی پیش می‌رود و حتی نمی‌توان این عدم وجود منطق را در داستان به کمدی ربط داد. مثلا چرا یک هیتمن شناخته شده در سطح بین المللی که تحت تعقیب پلیس اینترپل است باید با یک تماس که می‌گوید همسرش تصادف کرده به دام بیفتد؟ و یا سکانس‌هایی مثل لغزیدن دست هیتمن با آن مهارت هنگام کار با تک تیرانداز بسیار در کمدی اغراق آمیز عمل می‌کند وتنها می‌تواند برای کودکان زیر هفت سال خنده‌دار به نظر آید.

پاتریک هیوز (Patrick Hughes)، کارگردان استرالیایی زاده سال 1978 میلادی است که 3 سال در حوزه فیلم تحصیل کرده و به گفته خود در آن روزها چندین فیلم کوتاه ساخته و دستی در فیلمنامه‌نویسی ژانر دلهره (Thriller) برده. او در کارنامه نه چندان شلوغ خود دارای دو فیلم بلند Red Hill و The Expendables 3 است.

قطعا محتوا، فیلمنامه و داستان قابل قبول از ضروری‌ترین عناصر هر اثر سینمایی است که «محافظ هیتمن» در آن لنگ می‌زند، اما با توجه به ژانر یاد شده، اصلی‌ترین عنصر فیلم، ضرب‌آهنگِ به جا و مناسب شوخی‌ها و اکشنِ فیلم است. همان‌طور که انتظار می‌رود فیلم دارای کمدی (و نه طنز) و شوخی‌های رده R سطحی و خاک خورده‌ی آمریکایی است که سال‌ها است برای طرفداران هالیوود تکراری شده، اما از ضرب آهنگی نسبتا مناسب برخوردار است. شاید خنده‌دارترین سکانس‌ها برای نویسنده این مقاله، برخی اشکالات در بدلکاری نه چندان بی نقص و کارگردانیِ اکشنِ  اغراق آمیز و احمقانه‌ی فیلم بود. اما با توجه به بودجه 30 میلیون دلاری ساخت، محافظ هیتمن اکشن شلوغ و پر از انفجار و خیابان‌های تخریب شده و پر از جلوه‌های ویژه را به مخاطب ارائه می‌دهد که اکثر مدت زمان دو ساعته فیلم را پوشش می‌دهند و مخاطب اکشن پسند را برای ماندن در صندلی سینما متقاعد می‌کند.

البته بخش عمده‌ای از القای هیجانِ محافظ هیتمن را فیلمبرداری بی‌عیب، سریع و پرشورِ آقای “Jules O’Loughlin” شکل می‌دهد که از فیلمبرداری هوایی گرفته تا تعقیب و گریزخیابانی و سکانس‌های اکشن بسیار خوب عمل می‌کند. در کنار سکانس‌های اکشن و کمدی پیاپی فیلم، موسیقی مناسب متن جای گرفته که پر از شور و شوق و هیجان است و گاه بر القای خنده بر مخاطب می‌افزاید و البته از یک ژانر خاص بهره نمی‌گیرد بلکه راک ن رول تا هاردکور پانک و موسیقی الکترونیک و… همه و همه را در جای مناسب خود به کار می‌برد. البته فیلمبرداری سریع و هیجان انگیز و موسیقی متن به جا و مناسب اکشن در این روزهای هالیوود امری تکراری و پیش بینی شده است و هرچقدر هم این فیلمبردار با سابقه کار در سریال “Black Sails” و کارنامه طویلش در سینما و آقای ” Atli Örvarsson”  با سابقه آهنگسازی برای آثار معروفی مثل “قوچ (2015)” و “آستانه هفده سالگی (2016)” خوب وظیفه خود را به عمل بیاورند، باز نمی‌تواند درمانی باشد بر محتوای ضعیفی که سازندگان با به کاری گیری دوجین ستاره سینما قصد پوشاندنش را دارند.

محافظ هیتمن مناسب یک بار تماشا و نه بیشتر برای آن دسته از افرادی است که هفته سختی را گذرانده‌اند و به دو ساعت هیجان و کمدی سرگرم کننده نیاز دارند. بررسی انجام شده بر حسب ملاک‌های ژانر کمدی-اکشن است و اگر بخواهیم فیلم را بر حسب ارزش هنری و از نظر عمق محتوا رتبه دهیم، قطعا تغییرات بزرگی اعمال خواهد شد. فیلم از سرعت و هیجان و ضرب آهنگ کمدی مناسبی برخوردار است ولی همچنان “محافظ هیتمن” در مقایسه با هم رده‌های ژانری خود نیز خوب به جلو نمی‌رود و کارگردانی نه چندان بی‌نقصی از آقای هیوز به جای می‌گذارد.

نوشتن دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دیدگاه شما پس از بررسی توسط تحریریه منتشر خواهد شد. در صورتی که در بخش نظرات سوالی پرسیده‌اید اگر ما دانش کافی از پاسخ آن داشتیم حتماً پاسخگوی شما خواهیم بود در غیر این صورت تنها به امید دریافت پاسخ مناسب از دیگران آن را منتشر خواهیم کرد.