در جشنوارهی سی و ششم بخش رقابتی فیلمهای اول که با عنوان «نگاه نو» شناخته میشد هم حذف شد و کارگردانان فیلم اولی در شرایط متفاوتی با دیگر کارگردانان با سابقه به رقابت پرداختند. این موضوع احتمالا بیشتر از همه کار فیلم «امیر» را دشوار کرده است. اولین فیلم نیما اقلیما که یک فیلم سرپا و متفاوت است که احتمالا یارای رقابت با فیلمهای دیگر را نداشته باشد، اما باید به آن توجه کرد، چون نوید یک فیلمساز هوشمند و متبحر را میدهد. با نقد فیلم امیر همراه گیمنیوز باشید.
قصهی فیلم امیر احتمالا بزرگترین نقطهی قوت فیلم و در عین حال نقطه ضعف آن است. فیلم «امیر» قصهای تکراری دارد و به آن بال و پری متفاوت میدهد. امیر همان کلیشههای اجتماعی ثابت در سینمای ایران را به کار میگیرد تا بتواند فرم روایی خود را به آن دهد. از این جهت، میتوان آن را بازنمایی تازهای از همان همیشگیهای فیلمهای اجتماعی ایران دانست. امیر، با تمام کلیشههای موجود، دست به ساختارشکنی میزند و گاه این کار را به درستی انجام میدهد و گاه در دام همین ساختارشکنی ناشیانه میافتد. فیلمساز در متنی که به دست آورده و روایتی که خلق کرده است موفق ظاهر میشود، اما در کارگردانی گاه آن جسارت لازم برای تبدیل کردن این تهدید به فرصت مسلم ماندگاری را ندارد.
فیلم امیر در شرایطی خود را مطرح میکند که مخاطبین آن، تحمل این تفاوتهای بارز را ندارند. احتمالا فیلمساز در همین حین متوجه شده که نمیتواند کارگردان راستین اثر خود باشد و با رعایت نصفه و نیمهی قواعدی که تلاش میکند به آنها پایبند نباشد، تمام تلاش خود در تبدیل شدن به فیلمساز رادیکالی که در حسرت آن خواهد ماند را به باد میدهد. احتمالا به وجود آمدن شخصیتی که نقش آن را هادی کاظمی [خیلی خوب] بازی میکند و تعادل فیلم را مدام بر هم میزند، در راستای همین پا پس کشیدن مبرهن بوده و در داستان جای گرفته تا مخاطب بتواند اندکی راحتتر با فیلم ارتباط برقرار کند. نشانههای این تلاش را البته بیشتر از داستان فیلم میتوان در قاببندیهای فیلم به وضوح دید. قاببندی که احتمالا در جریان فیلم با فرم اشتباه گرفته میشود. سبک فیلمبرداری فیلم تنها در برخی از مواقع میتواند به عنوان یک تکنیک موفق عمل کند و در بسیاری از کادرها هیچ نشانهشناسی و فرم مشخصی میسر نیست.
قاببندیهای فیلم در نماهای بازتر موثر است، چون به خودی خود هم زیبا است. با اینکه منطق روایی فیلم بر این ساختارشکنی نه چندان بدیع استوار است، بسیاری از این قاببندیها عملا دردی از فیلم دوا نمیکند و از مخاطب هم. تاکید کارگردان بر این نوع از تصویربرداری ارتباط دقیق معنایی با روایت برقرار نمیسازد و در مجموعهی فیلم جاری نیست. برخی از صحنههای فیلم میتواند به عنوان یک عکس خوب و تاثیرگذار با تاکید بر دورنمای زشت و کریه شهر عمل کند و برخی از صحنهها تنها یک قاب زیبا را ساختهاند. فیلم امیر بدون اینکه به دستآورد قابل توجهی از این قاببندی جسورانه برسد آن را ترک میکند و پایان مییابد. اما تاثیر صحنههایی که در فیلم به نمایش درآمده، تا مدتها در ذهن خواهد ماند. فیلم حتا میتواند از نظر فیلمبرداری مدعی تقدیر در جشنواره باشد اما آنقدر این تکنیک به کار گرفته در طول فیلم پس و پیش میشود و حتا در برخی از صحنهها الکن و نامربوط است که در کارگردانی یک موجود ناقصالخلقه است.
روایت داستان بعد از ورود شخصیتهایی که قبلا بدون حضور جلوی دوربین پرداخت شدهاند جذابیت بیشتری کسب میکند. گره نرم داستان فیلم رفته رفته جای خود را به مسئلهی اصلی آن میدهد و امیر به عنوان مرکز ثقل این داستان نقش خود را به خوبی ایفا میکند. روایتی از یک رفاقت دو جانبه که در پایانبندی ضعیف عمل میکند و حرفهای خود را پس میگیرد و به همین پرداخت سطحی بسنده میکند. فیلمساز قطعا حرفهایی دارد که این روایت را به وجود آورده اما در پایان موفق نیست حرفهایش را صادقانه، راسخ و تاثیرگذار به مخاطب منتقل کند. امیر یک فیلمِ در سطح مانده است.
در میان بازیهای کرخت فیلم، سحر دولتشاهی از خود یک بازی تاثیرگذار ارائه میدهد که نمیتواند در میان بازیهای کلیشهای و لحظات تبلیغاتی فیلم گم شود. بازی دولتشاهی مهمترین نکتهی فیلم امیر است. خوانش این بازیگر از نقش خواهر روانپریش امیر که به مشکلات خانوادهی او ختم میشود یکی از بهترین برداشتهای یک بازیگر از نقشی کوتاه است که آن را از سادگی فیلمنامه در میآورد و به یک نقشآفرینی تاثیرگذار مبدل میسازد. سحر دولتشاهی نه تنها بازی خوبی از خود به جای گذاشته و قطعا باید دیده شود و یکی از گزینههای معقول برای نامزدی جایزه سیمرغ است، که ماندگارترین لحظات فیلم را به خود اختصاص میدهد. اتاق خواهر امیر به مثابهی قلمرو او شناخته میشود، به سبک او چیده شده و به شخصیتی مجزا در فیلم تبدیل میشود. عمدهی قاببندیهای اگزوتیک فیلم که موفق میشوند با روایت در یک راستا قرار بگیرند هم به این شخصیت مرتبط بوده و در این اتاق بسته شدهاند. موفقیت فیلم در ایجاد تنش و خلق درام موثر در فیلم به دخالت همین شخصیت و تاثیر مستقیم بازی سحر دولتشاهی وابسته است.
فیلم «امیر» یک تلاش قابل تقدیر از کارگردانی است که احتمالا زیاد فیلم دیده و با آثار مهم سینمایی در ژانری که به آن وارد شده آشنا است. او با اینکه در امیر، اولین کار خود نتوانسته آنطور که باید و شاید در فیلمسازی ظاهر شود، موفق میشود چند چیز مهم را به عنوان فاکتورهای برتری سینمای خود معرفی کند. جسارت اولین نکتهای است که در فیلم او به چشم میآید. بعد تمرکز بر فضاسازی و الهام از سینمای اکسپرسیونیستی است. نشانههای این سینما را میشود در بسیاری از صحنهها، که بیشتر بر فضا تاکید دارند تا شخصیت پیدا کرد. فیلم امیر، نشان از نگاه «تسلط فضا بر شخصیت» و اهمیت بیشتر ابژه نسبت به سوژه فیلمساز دارد. در فیلم امیر همواره سوژهی فعال در صحنه، کمتر از یک ششم قاب را اشغال کرده و افعال او جلوهای مینیمال پیدا میکند. این نگاه بر کل فیلم ساطع است و یکی از نقاط قوت آن به شمار میرود. فضاسازی به همین واسطه در تماشاگر اثر میکند و ریتم دقیق فیلم که هنرمندانه و بدون نقص چیده شده و از آب درآمده است، به بیننده این امکان را میدهد که فیلم را با لذت و دقت بیشتری تماشا کند و با آن احساس نزدیکی کند.
فیلم امیر با وجود اینکه در عنوان بر شخصیت اصلی خود تاکید دارد، در پرداخت به همه چیز بیشتر از او اهمیت میدهد. آدمها در فیلم امیر در حاشیهاند، نه تاثیر زیادی در روند آن دارند و نه جایگاه مهم و مستحکمی در روایت. فیلم امیر یک تناقض است برای همهی اصولی که کارگردان خواسته یا ناخواسته آنها را مدام رعایت و بعد نقض میکند!
نقد فیلم امیر را خواندید. اگر در مورد این مطلب نظری دارید حتما با ما در میان بگذارید. همچنین اگر در روزهای رو به پایان جشنوارهی سی و ششم توانستید فیلم امیر را تماشا کنید، نظرات خود را در قسمت دیدگاهها به ما و مخاطبین گیمنیوز منتقل کنید. با ما همراه باشید.