«بیمار بزرگ» اثری به نویسندگی کمیل نانجیانی است که از نقشآفرینی خوب بازیگرانش نهایت استفاده را میبرد. این فیلم با فروش پنجاه و پنج میلیون دلاری به یکی از پرفروشترین آثار مستقل سال 2017 بدل شد و توانست موفقیتی نسبی را برای سازندگانش فراهم آورد. با وجود نقصانهای متعدد چه در تکنیک و نقشآفرینی و چه در کارگردانی و نویسندگی، این اثر به موضوعی اساسی میپردازد و مخاطب را در صندلی سینما نگاه میدارد. «بیمار بزرگ» اثری است که فرهنگهای غلط خاورمیانهای و در کل شرقی را زیر تیغ انتقاد میبرد و سعی نمیکند با غرق شدن در عنصر اغراق، بینندگان متعددی را برای خود جذب کند. نقد فیلم The Big Sick را در ادامه در گیمنیوز میخوانید.
دو فرزند جوان در دو خانواده؛ یکی نماز نمیخواند و دیگری ماریجوانا معامله میکند. عاقبت تفاوتی میان این دو نیست و هردو سرانجام توسط خانواده طرد خواهند شد. بزرگترین مشکل زندگی ظاهر زشتش در دبیرستان است و دیگری هر روز با فرهنگی 1400 ساله در جنگ است. شرقی و غربی، در یک اتاق، زیر سایه یک سقف، در آغوش هم و فرسنگها فاصله. وقتی سردرد خواب را از سرمان میپراند، بزرگترین آرزویمان زندگی سالم است و فکر اینکه چرا وقتی سردرد نداشتیم از تکتک لحظات زندگی لذت نبردیم از سر بیرون نمیرود. یک جوان غربی چه میداند طرد شدن از خانواده بخاطر دوستی با جنس مخالف چیست؟! از اینکه اگر برای خدای خانوادهات نماز نخوانی، به چشم انگل دیده میشوی چه میداند؟! هیچکدام از این مانعها در زندگیاش نیست و از این بیماری بزرگ، از این سردردی که وجود یک جوان شرقی را فراگرفته خبری ندارد. بزرگترین آرزو در اینجا برای او معمولی بودن است. چقدر غیرممکن! معمولی بودن برای یک آمریکایی است نه برای یک پاکستانی، یک افغانی، یک عرب، یک ایرانی. و این پارادوکس بی راه حل خواهد ماند؛ ما هم آنموقع که سردرد نداشتیم قدر این معمولی بودن را ندانستیم و اگر هم از آن رهایی یابیم، برایمان تفاوتی نخواهد داشت.
«بیمار بزرگ» یک درام کمدی/رمانتیک به کارگردانی مایکل شوالتر (Michael Showalter) و نوشته شده به دست کمدین پاکستانی-آمریکایی کمیل نانجیانی (Kumail Nanjiani) و همسرش امیلی وی. گوردون (Emily V. Gordon) است که از بازیگران آن میتوان به خود کمیل نانجیانی و زویی کازان (Zoe Kazan) اشاره کرد.
کمیل نانجیانی (شخصیت نیمهخیالی در فیلم) یک استندآپ کمدین است که در بارها و کافهها به اجراهای کوچک میپردازد. «بیمار بزرگ» فیلمی است که این جوان پاکستانی الاصل را به بند مقایسه با جوانان آمریکایی میکشد. کمیل طی اتفاقاتی با دختری به نام امیلی آشنا میشود؛ در حالی که میداند اگر با یک دختر غیر مسلمان ازدواج کند از خانواده طرد میشود، تصمیم میگیرد تا آخرین نفس با قوانین ظالمانه خانوادهاش مبارزه کند.
فیلم The Big Sick چه از نظر بازیگری و اجرا و چه از نظر کارگردانی و فیلمنامه خالی از نقص نیست؛ ولی فیلمنامهای که در آن بدون موضع گیری به یک مسئله اساسی اجتماعی پرداخته میشود مخاطب را وادار به فراموش کردن نقصانهای متعدد این اثر میکند. تاکنون بیشمار فیلم به مسئله تلاش مهاجرین شرقی برای وفق دادن خود با جامعه مدرن غربی پرداختهاند. وجه تمایز «بیمار بزرگ» با دیگر فیلمها این است که تا حد بالایی واقعگراست. و ارزش این واقعگرایی و واقعبینی زمانی مشخص میشود که بتوان به در حین وجود آن یک درام جمع و جور و قابل قبول ساخت. در حالی که دیگر درامهای جنجالی و جایزهبگیری که سالانه منتشر میشوند، همیشه به اصل تراژدی وفادار میمانند و از یک قهرمان در برابر یک نیروی پلید روایت میکنند. قهرمان میتواند یک همجنسگرا، مهاجر مسلمان یا یک روسپی باشد که با غولی به نام جامعه رو در رو میشود. غولی شکل گرفته با خمیر اغراق که تنها هدف از خلق آن جاری شدن اشک از چشمان مخاطبین و درو کردن جایزههای بین المللی است. اما «بیمار بزرگ» از خانواده کمیل غول پلید نمیسازد. نویسنده میداند دشمن اصلی یک خانواده یا یک جامعه نیست و حتی سعی در گنجاندن آن در جامعه با مفاهیم استعاری ندارد. غول اصلی یک فرهنگ است و تمام اعضای خانواده کمیل فقط قربانی هستند. «کمیل نانجیانی» برخلاف هزاران درامنویس دیگر عصبانی نیست و با آرامش تمام از دل یک تراژدی، یک کمدی رمانتیک جذاب و گیرا بیرون میآورد.
«امیلی»، معشوقهی کمیل به کما میرود و این اصلیترین اهرم جلوبرنده فیلمنامه است. این شرایط باعث میشود کمیل چند روزی با خانواده معشوقش را سر کند و بیش از همیشه به دیگران برای داشتن یک خانواده معمولی غبطه بخورد. اینبار کمیل از بیرون یک خانواده شاد و نرمال را مشاهده نمیکند و از دور و در خفا آه نمیکشد بلکه از درون، زیستن با پدر و مادری آمریکایی را تجربه میکند. «بیمار بزرگ» در اینجا دو خانواده را به میدان نبردی به نام میدان مقایسه فرا میخواند و لذت تماشای این مبارزه را به مخاطب هدیه میدهد. البته یادمان نرود که در «بیمار بزرگ» خانوادهی غربی مشکلات و فراز و نشیب های خودش را دارد که بدون ترس از خسته شدن مخاطب به آنها اشاراتی میشود.
نقشآفرینی بازیگران در «بیمار بزرگ» بخصوص در نقش های فرعی کم نقص ندارد و حتی خود کمیل نانجیانی هم در بعضی سکانسهای آن درگیر اغراق در کمدی میشود. اما خود کمیل و «زویی کازان» و خانم «هالی هانتر» در کنار اشتباهات متعددشان آنقدر بعضی صحنهها را هنرمندانه و شگفتآور اجرا میکنند که تمام تپقها را از ذهن مخاطب خارج میکند.
«بیمار بزرگ» اثری است که گاهی اشکالات تکنیکی در آن تو ذوق میزند اما در خط زمانی دو ساعته با روایت خاصش مخاطب را به خوبی سرگرم میکند. شاید این فیلم برای یک آمریکایی غیر قابل لمس باشد و نتوان آنرا در حوزهی سینمای درام عامهپسند جای داد؛ اما برای یک ایرانی مثل من به شدت قابل لمس و اساسی است که حتی باعث میشود از کلیشههای متعدد فیلمنامهی آن همچون پایانبندیاش چشم پوشی کند و با خیالی راحت از دو ساعت فیلم به معنای واقعی معمولی لذت ببرد.