Game News | گیم نیوز
All Things About Games!

نقد قسمت دهم فصل دوم سریال Westworld – اجبار در آزادی

“آزادی واقعی برای موجوداتی است که بتوانند ایده‌های اساسی زندگی خود را به چالش بکشند.”  ایده‌ی اساسی زندگی انسان چیست؟ چه مفهومی است که به‌طور محوری سایر زمینه‌های زندگی انسان را نیز پوشش می‌دهد؟ اگر از زیست شناسان بپرسید بلافاصله به شما جواب خواهند داد که بقا مسلماً اولین و بزرگ‌ترین انگیزه‌ی زندگی انسان‌ها است. اما این جواب خود سؤال‌های دیگری را همراه می‌آورد. پس چرا انسان‌ها اعمالی انجام می‌دهند که بقای کل بشریت را به خطر می‌اندازد؟ آیا داشتن هزاران بمب اتم نشان‌دهنده‌ی این است که انسان به بقای خود علاقه مند است؟ به نظر می‌رسد بقا تنها رانه‌ای زودگذر یا نهایتاً میلی بی‌انتها و کور باشد تا هدفی برای زندگی. از این بابت است که طبیعتاً انسان‌ها به‌راحتی بر ضد خود قد علم می‌کنند. با این نگاه، آن‌ها حتی به مرحله‌ای نخواهند رسید که انگیزه‌های پیشینی و اساسی خود را به چالش بکشند. شاید اندکی فلسفه و اندکی زیست‌شناسی و اندکی فیزیک بتواند ناخن به سرچشمه‌های هستی بزند اما درنهایت گرد دانش خود شناور و دوار است. انسان از مبانی کانتی خود نمی‌تواند فاصله بگیرد و چیزی بالاتر و بزرگ‌تر از دانش خود درک کند و خود درک چیزی فراتر از عقلانیت نقض غرض است. در قسمت دهم و پایانی فصل دوم  WestWorld زبونی انسان از درک شرایط و موقعیت خود در جهان حاضر به بهترین شکل موجود تصویر شده است. در ادامه با نقد قسمت دهم فصل دوم سریال Westworld با گیم‌نیوز همراه باشید.

این نقد و بررسی بخش‌های مهمی از داستان را لوث می‌کند. برای جلوگیری از فاش شدن داستان، پیش از خواندن نقد سریال را تماشا کنید.

در قسمت دهم فصل دوم سریال WestWorld دیدیم که همان‌طور که انتظار می‌رفت از این جابه‌جایی زمانی صحنه‌ها پرده برداشته شد. پیدا شدن برنارد در اولین قسمت سریال در واقع جزوی از سکانس‌های پایانی آن محسوب می‌شد. و کشته شدن میزبان‌ها به آن‌گونه که برنارد مسئولیت آن را بر گردن گرفت چیزی جز جدایی ذهن آنان از بدن آنان نبوده است. رابرت برای خلاصی از عذاب وجدان ساختن چنین جهنمی برای میزبانان به آنان وعده‌ی رهایی داد و به وعده‌ی خود هم عمل کرد. از این بابت که برای آنان مکانی در نظر گرفت که دست هیچ تنابنده‌ای به آن‌ها نرسد و این را توسط دلورس تضمین کرد. رابرت همچون خدایگانی که پس از دیدن ظلمی که به‌واسطه‌ی خلقت او صورت گرفته است از آفریدن پشیمان گشته به جبران این عمل خود درجه‌ای از خودشناسی درون میزبانان قرار داد تا بتوانند از پارک خود را نجات دهند و به مکانی بروند که بهشت ابدی آن‌ها باشد.

برنارد که در فصل اول و حتی تا اواخر فصل دوم گمان می‌رفت که خود آفریننده‌ی دلورس باشد حال در موقعیتی عکس، ما را متوجه می‌سازد که خود مخلوق و آفریده‌ی دلورس است. آرنولد که اکنون در ذهن برنارد بازسازی شده است رؤیایی را که برای میزبانان در سر می‌پروراند را با برنارد و دلورس به ثمر رساند. دو جبهه‌ی مخالف که با برهم‌نهی سازنده‌ی خود باعث از بین نرفتن گونه‌ی میزبانان شدند. همان طوری که در نقد قسمت‌های قبلی سریال هم اشاره شد بر هم زدن ترتیب زمانی حقه‌ای بود که برنارد برای فرار از شناخته شدن می‌زد. هرگونه ادراکی که ما از محیط وبیشتر از محیط از خودمان داریم رابطه‌ای جدایی‌ناپذیر با مکان و زمان دارد. ترتیب و ترتّب زمانی و مکانی ما را به شناخت از محیط خود می‌رساند و با شناخت محیط اولین درک از خود اتفاق می‌افتد. مانند آن شامپانزه‌ای که در فیلم اودیسه فضایی 2001 استنلی کوبریک بعد از غلبه بر محیطش فریاد ادراک و شناخت سر می‌دهد.

از طرفی دیگر فهمیدیم که ویلیام که به درستی تشخیص داده بود خود یک میزبان و از نمونه‌های اولیه شرکت دلوس است اکنون باید همان آزمایش‌هایی که وی از جیمز دلوس می‌گرفت را پشت سر بگذارد تا بتواند از دنیای بسته‌ی شرکت دلوس خارج شود. اما مهم‌ترین چرخش در این میان ساختن این امکان توسط نویسنده است که می‌توان هر شخصیت حذف‌شده‌ی WestWorld را دوباره به بازی بازگرداند. WestWorld با داشتن پردازنده‌ای مرکزی که خود را گسترش می‌دهد می‌تواند ذهن و بدن هرکسی را که به پارک قدم گذاشته است بازسازی کند. تمام شخصیت‌هایی که حذف‌شده‌اند امکان بازپروری و بازگشت را دارا هستند.

اما چه چیزهایی را می‌توان از فصل سوم سریال WestWorld انتظار داشت؟ اولین موضوعی که ذهن همه‌ی دوستداران این سریال را به خود مشغول خواهد کرد لوکیشن بعدی سریال خواهد بود. آیا شارلوت/دلورس به WestWorld بازخواهد گشت یا مکان جدید سریال با یک غافل‌گیری تمام‌عیار در دنیایی بیرون از پارک WestWorld خواهد بود؟ آیا کارگردان اجازه‌ی بسط دادن سریال خود را در مکانی که محدودیت‌هایی به‌مراتب بیشتر از پارک WestWorld دارد را خواهد داد یا به همان دنیای خلق‌شده‌ی سراپا در اختیار کارگردان بسنده خواهد شد؟

دومین مسئله ادامه دادن زندگی دلورس است. آیا دلورس در کالبد شارلوت هیل به شرکت دلوس بازخواهد گشت یا یک جنگ تمام‌عیار و عیان را علیه ساکنان بیرون از پارک راه خواهد انداخت و به دلورس همیشگی با همان سردی چهر و بی‌رحمی بازخواهد گشت؟ موضوع سوم احیای شخصیت‌های پارک و اساساً ساختار خود پارک است. بعد از سکانس آخر ما انتظار داریم که میو دوباره در پارک تعمیر شود و به پارک برگردد اما این بازگشت چه چالشی را در پی خواهد داشت. آیا شرکت دلوس او را خلع سلاح خواهد کرد و از او یک برده‌ی رام خواهد ساخت؟ حال که دختر او به ابدیت پیوسته آیا میو می‌تواند انگیزه‌ی دیگری برای زندگی خود پیدا کند یا در نقشی خلاف دلورس به سریال بازخواهد گشت؟

و مسئله‌ی آخر سرنوشت میزبانان است. چه میزبانانی که منتقل شده‌اند و چه آنان که مانده‌اند. هدف زندگی آنان چطور تعریف خواهد شد؟ آن‌ها چگونه می‌توانند بر سرنوشت محتوم شان غلبه کنند؟ و آیا جنگ بین آن‌ها و انسان‌ها اجتناب‌ناپذیر خواهد بود؟ تنها خبر رسمی از ساخته‌شدن فصل سوم سریال WestWorld موافقت HBO با آن است و هیچ‌گونه جزییات بیشتری درباره‌ی آن وجود ندارد. باید منتظر ماند و دید که نولان چه برنامه‌ای برای ادامه‌ی فصل سوم سریال WestWorld خواهند داشت.

نوشتن دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دیدگاه شما پس از بررسی توسط تحریریه منتشر خواهد شد. در صورتی که در بخش نظرات سوالی پرسیده‌اید اگر ما دانش کافی از پاسخ آن داشتیم حتماً پاسخگوی شما خواهیم بود در غیر این صورت تنها به امید دریافت پاسخ مناسب از دیگران آن را منتشر خواهیم کرد.