۱۰ تغییر مثبت که نویسندگان God of War در اساطیر نورس به وجود آوردند
جدیدترین عنوان از مجموعهی بسیار محبوب و پرطرفدار خدای جنگ همین چند ماه پیش عرضه شد و برخلاف نگرانیهایی که برخی از طرفداران قدیمی داشتند، نه تنها توانست تا حد بسیار زیادی موفقیتهای نسخههای اصلی را تکرار کند که با برداشتن چندین قدم رو به جلو در خیلی از موارد، به یکی از بهترین بازیهای این نسل بدل شد. تغییر فضا یکی از دغدغهها و نگرانیهای طرفداران پیش از عرضه بازی بود اما قصهای که سانتامونیکا از ترکیب کریتوس با اساطیر نورس برایمان تدارک دیده بودند به خوبی توانست انتظارات را برآورده کند. باز هم شاهد روایت مستقل و بعضا متفاوت و عجیب نویسندگان God of War در اساطیر نورس هستیم؛ تغییرات و تفاوتهایی که گاهی آنقدر نسبت به همتایان تاریخی و ادبی خود زیاد است که عملا چیز دیگری تحویل مخاطب میدهد!
در این قسمت 10 تغییر مثبت و خوبی که خدای جنگ در اساطیر نورس و افسانههای شمالی ایجاد کرده است را مرور میکنیم. در قسمت بعدی نیز لیست 10 تغییر نسبتا بد و منفی را بررسی خواهیم کرد.
10- ملکهی خدایان مستقل و قدرتمند
خیلی از مردم دوست دارند زنانی را ببینند که بتوانند کاملا از پس خود بربیایند و «فریا» هم از این قاعده مستثنی نیست. با اینحال پیشزمینهی سنتی این شخصیت تا حد زیادی متفاوت با چیزی است که خدای جنگ از او ارائه میکند. او قویتر و مستقلتر از همیشه به تصیر کشیده شده است.
در بازی او مجبور بوده سالها به تنهایی از خودش مراقبت کند و گویا مشکلی هم در این زمینه نداشته است. در اساطیر نورس، فریا الههی عشق و زیبایی است و اغلب شخصیتی آرام و حتی خانهدار از او ساخته شده است اما تصویری که از او در بازی به ما نشان داده میشود، زنی است با زیبایی خیره کننده که به همین اندازه قدرتمند است.
9- مسئلهی لوکی
با افزایش محبوبیت و شهرت فرنچایزها و فیلمهای دنیای مارول، لوکی نیز به عنوان یکی از شخصیتهای اساطیر نورس که در این فیلمها نیز حضور دارد، محبوبیت زیادی بین مردم پیدا کرده است. لوکی به عنوان خدای شرارت و هرج و مرج نورس باستان، جایگاه خاصی در میان خدایان شمالی دارد. شخصیتی که میتواند هر لحظه برای یک پیچش داستانی روی او حساب کرد.
لوکی در خدای جنگ هم چیزی غیر از این نیست و تغییر اصلی مربوط به هویت اوست. حتی همین تغییر نیز به زیبایی با داستانهای قدیمی شمالی تا حدودی همخوانی دارد. نویسندگان به جای اودین، یک خدای جنگ دیگر یعنی کریتوس را به عنوان پدر لوکی معرفی میکنند؛ تغییری که به عنوان یک پیچش داستانی زیبا، مواد داستانی خوبی برای آیندهی سری خدای جنگ فراهم میکند.
8- برادران تنی
به شکل سنتی، ثور پسر اودین و الههای نسبتا گمنام به نام «یورد» است؛ الههای که نقش چندان پررنگی هم در داستانهای اساطیر نورس ایفا نمیکند. از طرفی خدای جنگ بالدور را به عنوان فرزند اودین و فریا معرفی میکند که در خیلی از داستانهای اصلی نیز ارتباطی به همین شکل دارند.
در اینجا نویسندگان دست به یک ساده سازی زدهاند. از آنجایی که یورد شخصیت مهمی در اساطیر شمالی به حساب نمیآید، به عنوان مادر ثور معرفی نمیشود و در واقع ثور و بالدو ربه نوعی برادر خونی و تنی به حساب میآیند. به هر صورت یک بازی نمیتواند همهی شخصیتهای کمرنگ اسطورهای را وارد داستان خود کند و از همین رو حذف یورد از پس زمینهی داستان تصمیم درستی بوده است.
7- ملکهی والکیری
والکیریها همواره به عنوان جنگجویان زن قدرتمند در اساطیر نورس معرفی شده اند. این جنگجویان گاهی در داستانها مهربان و دوست داشتنی و گاهی نیز بدخواه و کمی شرور تصویر میشوند. بازی علاوه بر اینکه فریا را به عنوان زنی قدرتمند و مستقل نشان میدهد با برقرار کردن ارتباط بین اون و ملکهی والکیریها راهی پیدا کردهاند او را بیش از پیش قدرتمند به تصویر بکشند. رهبر قدرتمندترین گروه زنان یک فرهنگ بودن، اهمیت خاصی دارد.
در گیمنیوز تماشا کنید: چرا تبر کریتوس در God of War قدرتمند به نظر میرسد؟
6- فروانروایان بهشت
برقراری ارتباط همیشه خصیصهی خوب و مهمی بوده است و برقراری ارتباط بین فرهنگهای مختلف هدیهای زیبا. در اسطوره شناسی سنتی، همواره اینطور به نظر رسیده که چیزی که در فرهنگهای مختلف به عنوان بهشت از آن یاد میشود، کاملا جدا از فرهنگهای دیگر است. در واقع هیچ مدرک معتبری برای برقراری ارتباط بین خدایان مختلف از فرهنگهای مختلف وجود ندارد.
البته این حقیقت تا خدای جنگ برقرار بود و حالا شاهد ارتباط بین خدایان مردم مختلف هستیم . جتی در معبد «تیر» متوجه میشویم که این خدای شمالی اتفاقا علاقهی خاصی به دیگر ملل داشته و در صدد برقراری ارتباط با خدایان و مردم فرهنگهای دیگر بوده است.
5- حضور کمرنگ
در این چند سال اخیر به واسطهی دنیای مارول و فیلمهای مستقل ثور، این خدای قدرتمند شمالی و لوکی توانستهاند به شخصیتهای محبوبی در عامهی مردم بدل شوند. با این وصف خیلی قابل انتظار بود که سازندگان خدای جنگ با استفاده از این جو خوب رسانهای، ثور را هم همانند لوکی به یکی از شخصیتهای اصلی بازی تبدیل کنند اما تصمیم آنها برخلاف این انتظار بوده است.
با کمرنگ کردن نقش ثور در بازی، به بالدور این فرصت داده شده که بیش از آنچه از او انتظار میرفت نقش محوری در خدای جنگ بر عهده بگیرد. ثور در غالب داستانهای اساطیری شمالی شخصیت مرکزی است و حالا انتقال این نقطهی ثقل به خدایی کم اهمیتتر مثل بالدور اتفاق جدیدی است که میتوان آن را به فال نیک گرفت.
4- پیشگو
اضافه شدن شخصیت «میمیر» به قصهی کریتوس و آتریوس خیلی مطابق سنتهای نورس باستان نیست. البته نه به این معنی که نقش او در داستان نکتهای منفی باشد. در واقع خدای جنگ توانسته نقشی مهم برای میمیر در داستان ایجاد کند و به همین نسبت به او شخصیتی منحصر به فرد نیز داده است.
میمیر در اسطوره شناسی نورس شخصیتی خیلی مهم و محوری ایفا نمیکند اما باز هم فرد مهمی به شمار میآید. بسیاری از داستانهای اساطیر فرهنگهای مختلف یک پیشگو در دل خود دارد و انتخاب شخصیت میمیر به عنوان یک پیشگو در داستان خدای جنگ، انتخابی بسیار خوب و مناسب از کار درآمده است.
3- شورای جنگ
در کنار تبدیل فریا به زنی مقتدر و دارای استقلال، بالدور نیز در خدای جنگ توانسته شخصیتی مستقل و درخشان از خود ارائه کند. در اسطورهشناسی نورس بالدور به عنوان خدای سرگرمی و خوشی، هیچ وقت در قامت یک رهبر ظاهر نشده است.
اما این موضوع در خدای جنگ مصداق ندارد. بازی، بالدور را رهبر آسیرها معرفی میکند که نقشی محوری در شورای جنگ خدایان و حلقهی رهبری آنها دارد. به این ترتیب سازندهها توانسته اند شخصیت منحصر به فرد از او خلق کنند که متعلق به خود آنهاست.
2- شخصیت یگانه
چیزی که اکثرا در اسطورهشناسیها میبینیم این است که گاهی نسخههای متعددی از یک شخصیت واحد در داستانهای مختلف حضور دارد. در حالی که این نسخههای متفاوت مستقل از یکدیگر در اسطورههای مختلف حضور دارند، شخصیت و داستانهای این افراد شباهتهای زیادی به یکدیگر دارند که نمیتوان آنها اشخاص جداگانهای در نظر گرفت.
یکی از مثالهای این موضوع، الهه فریاست. در واقع خیلی از نکات شخصیتی فریا در خدای جنگ الهام گرفته شده از شخصیت دیگر این الهه در اسطورههای نورس به نام «فریگ» است. در حالی که دلایل مختلفی وجود دارد که فریا و فریگ شخصیتهای متفاوتی هستند اما دلایلی نیز وجود دارد که این دو را در واقع دو نسخه از یک الههی واحد نشان میدهد. نکتهی مثبت بازی این است که تمرکز خود را بر یکی از این نسخهها که اتفاقا مقبولیت و شهرت بیشتری داشته قرار داده است.
1- رگناروک
نکتهی آخری که هم در پایان معمولی و هم در پایان مخفی خدای جنگ خود را نشان میدهد رگناروک است. در حالی که سازندگان نقش «وَلی» برادر اودین را از این واقعه حذف کرده اند، برای جایگزینی او انتخابهای دیگری داشته اند. یکی از این انتخابها، قرار دادن لوکی در قالب شخصیت آتریوس است.
انتخاب دیگر تیم سازنده در پایان مخفی بازی خود را نشان میدهد؛ جایی که ثور پشت در خانهی کریتوس ظاهر میشود. با آوردن ثور به میدان مبارزه وقتی که به نظر میرسد رگناروک در شرف وقوع است، سازندگان همه را برای بازی بعدی و تماشای اتفاقات آیندهی داستان مشتاق نگه میدارند.