در دنیای کمیکهای مارول «ددپول» (Deadpool) قویترین شخصیت است. او بعد از فرار کردن از بیمارستان و کشتن سایکومن، علیه دنیای مارول طغیان میکند و به طور عجیبی از دنیای مارول خارج میشود و راه به دنیای واقعی پیدا میکند و نویسندهی کمیکهای مارول را به قتل میرساند و به تنهایی پایان دنیای مارول را اعلام میکند. بنابراین او بزرگترین و در عین حال عجیبترین شخصیت دنیای کمیکهای مارول و حتی دیگر کمپانیهای کمیک بوک است. اما در فیلم Deadpool 2 این موضوع هرچه بیشتر نادیده گرفته شده و از ددپول تنها شخصیتی خانوادهدوست و سرگرمکننده تصویر شده است. در ادامه با نقد و بررسی فیلم Deadpool 2 با گیمنیوز همراه باشید.
ددپول گویی هیچ نیروی خاصی ندارد و دارای هیچ هدفی جز برگرداندن دوستدختر خود به زندگی نیست. او دیگر نه دشمنی دارد و نه کسی جان او را تهدید میکند. تنها دغدغهی او نداشتن خانواده و به طریق اولی مقطوع النسل ماندن اوست. حتی با احتساب این که مخاطب شاهد فیلمی با فرم و محتوای طنز است اما دیگر این طنز از سر موقعیتهای طنازانهی ددپول در مواجهه با دیگر دشمنانش به وجود نمیآید.
باید اشاره کرد که در قسمت اول Deadpool؛ آن چیزی که باعث طنز شدن محیط فیلم میشد نه ناتوانی او در رفع و حل موقعیتها بلکه به سخره گرفتن و استهزای آن موقعیت و همچنین دشمنانی بود که برای وی چنین موقعیتی را ساخته بودند. ددپول از حیث شخصیت به تکامل رسیده بود و میتوانست در خطرناکترین موقعیتها نیز حریف خود و حتی دوستان خود را مسخره کند. این وجه ممیزهی ددپول از دیگر شخصیتهای فیلمهای مارول بود. اما در فیلم Deadpool 2 با قهرمانی روبهرو هستیم که قرار است تمام کلیشههای خانوادگی هالیوود را برای چند هزارمین بار تکرار کند و علاوه بر این همهی آنها را در ساعتی که فیلم در جریان است جای دهد.
ددپول در این فیلم، شخصیتی تباه شده به دلیل وظایف قهرمانانهی خودش است که با از دست دادن همسر درست در شبی که پیمان بچهدار شدن با یکدیگر میبندند، از دست دادن دوست، از دست دادن قدرتهای فوقالعاده، از دست دادن پسری که حکم پسرخواندهی او را دارد و حتی از دست دادن توانایی خودکشی، میخواهد به هر نحوی از انحا مخاطب خویش را به تفکر دربارهی مسئله غامض خانواده وادار کند!
با این حال کمپانی مارول سعی کرده است همچون کمیکهای خود داستانهای خود را بازیابی کند و بتواند با تغییر زمان – کاری که در دنیای مارول امکانپذیر است- شخصیتهای قبلی خود را به دنیای فیلمها و کمیکهایش بازگرداند. همچنانی که بارها این کار را در مردان ایکس با تغییر زمان انجام داد و توانست چارلز اگزویر، مدیر مدرسهی ایکس را بکُشد و باز زنده کند! در Deadpool 2 همچون سری مردان ایکس، ددپول با دست یافتن به تکنولوژی حرکت در زمان سربازِ آینده، توانست بسیاری از موقعیتهای فیلمهای دیگر را تغییر بدهد. او همچنین شروع فیلم خود را هم تغییر میدهد و مانع از کشته شدن دوستدختر خود میشود و به همین دلیل کل فیلم بلکه کل دنیای مارول را به سخره میگیرد. این ترفند مارولی شاید در وهلهی اول چیزی جذاب و تکنیکی خاص به نظر بیاید اما بعد از مدتی نخنما و کلیشه میشود و تماشاچیان مرگ و زندگی هیچ کدام از شخصیتهای مارول را جدی نخواهند گرفت و با آن همذات پنداری نخواهند کرد.
از حیث سطح شوخیها و کمدی موقعیتها فیلم Deadpool 2 به طور محسوسی نسبت به قسمت قبلی افت کرده است. شوریِ این آش به حدی میرسد که خود شخصیت ددپول بعضی دیالوگهای بیمزهی خود را به خاطر تنبلی نویسنده میداند. کلیت پیدا کردن خانواده پس از مرگ برای شخصیتی مانند شخصیت Deadpool بیشازحد سانتی مانتال و احساساتی است. در قسمت اول شاهد بودیم که او حتی برای آشنایی و زندگی کردن با دوستدختر خود چه راه عجیبوغریب و غیرمعمولی را در پیش گرفته بود. دوستان ددپول هم شخصیتهای عجیبوغریبی داشتند. حال هرکدام از آنها در کشاکش بین متن قسمت اخیر و شخصیت قبلی گیر کردهاند و نمیتوانند باورپذیری شخصیت خود را در عین منحصربهفرد بودن به تماشاچی بقبولانند. به همین دلیل شخصیتها اکثراً معلق، بیمعنی و بهشدت مصنوعی جلوه میکنند.
با این تفاصیل، Deadpool 2 یک پروژه نهچندان موفق از مارول است. مارول که بیرقیبترین شرکت ساخت دنیای فانتزی در سینماست و دامنهی محبوبیت او حتی باعث اضافه شدن اسکار فیلم عامهپسند در مراسم امسال شده است گویی دچار تزلزل در ساختار و صورتبندیهای شخصیتها و ابرقهرمانان خود شده که این عامل در آینده قطعاً بر حیات این شرکت تأثیری جدی خواهد گذاشت.