فیلم «گرگینه در شب» (Werewolf by Night) اولین فیلم کوتاه در مجموعه‌ی سینمایی مارول برای دیزنی پلاس است. این ویژه برنامه‌ی تلویزیونی هالووینی کوتاه، مدت زمانی به اندازه‌ی یک قسمت سریال دارد. اما با حال و هوای ترسناک و فرم سیاه و سفید خود که انگار در خارج از دنیای همیشگی مارول سیر میکند نوید تغییری در جهت درست در دنیای سینمایی مارول را به بینندگان می‌دهد. با گیم‌نیوز و نقد و بررسی Werewolf by Night همراه باشید تا ببینیم این فیلم تلویزیونی چگونه می‌تواند به معنای دگرگونی و تغییری در جهت درست در دنیای سینمایی مارول باشد.
با نگاهی به معرفی برنامه‌های آینده‌ی پر سر و صدای مارول می‌توان به سادگی متوجه شد فیلم گرگینه در شب کم سر و صدا‌ترین پروژه‌ی فاز چهارم مارول بود. فیلمی که در اخبار زیاد دیگر مارول تا حدودی گم شد. با این حال فیلم گرگینه در شب هم از این قضیه اعلام ناراحتی نمی‌کند. در واقع این جدا افتادگی را در آغوش می‌کشد و کاری میکند که بینندگان حسابش را با بقیه‌ی دنیای مارول جدا کنند. فیلم از مخاطبش می‌خواهد صرفا او را به عنوان پروژه‌ای جدا ببینید و بسنجد و اتفاقا در این راه هم موفق می‌شود.
در حقیقت من کم کم داشتم فراموش می‌کردم که تماشای فیلم‌های مارول بدون این که هر ده دقیقه یک بار به فیلم‌های قبلی مجموعه اشاره شود یا ناگهان وسط فیلم با چند قهرمان دیگر روبرو شویم چگونه بوده. شاید عجیب به‌نظر برسد اما در دنیای سینمایی مارول حالا چنین چیزی به قدری نایاب به‌نظر می‌رسد که تبدیل به نقطه‌ی عطفی برای فیلم گرگینه در شب می‌شود. این‌که فیلم می‌خواهد صرفا بخاطر خودش دیده شود نه جزوی از پرفروش‌ترین فرانچایز تاریخ؛ جای تحسین دارد.
فیلم گرگینه در شب پروژه‌ای برای مارول است که به سادگی می‌توان لقب یک کار «تجربی» را روی آن گذاشت. آن‌هم در بین کارهای فاز چهارم که اکثرا پروژه‌هایی تجربی برای مارول محسوب می‌شوند.
با این حال این فیلم پا را یک قدم فراتر از دیگر کارهای دو سال اخیر مارول می‌گذارد. تجربه‌ی ژانر جدیدی را برای مارول فراهم میکند که تا به حال بخش سینمایی مارول از آن فراری بوده: ژانر وحشت و هیولاها! درحالی که می‌توان بحث کرد که آیا المان‌های وحشت سبک‌تر و ساده‌تر سم ریمی در دکتر استرنج و ملتی‌ورس جنون هم جزوی از ژانر وحشت قرار می‌گیرد یا نه.
واقعیت این است که فیلم گرگینه در شب اولین فیلم مارول است که المان‌های ژانر وحشت را بدون خجالت و در صدر دیگر ژانرها اجرا میکند. البته واقعیت این است که وحشت موجود در فیلم حتی با وجود بعضی صحنه‌های پرخشونت بی‌سابقه در مارول احتمالا توانایی ترساندن کسی را ندارد. اما وحشت موجود در فیلم، اتمسفریک است. فضای فیلم را پر کرده و حتی خود را به شیوه فیلم‌برداری و صحنه‌های اکشن فیلم هم رسانده است.
فیلم برداری صحنه‌های فیلم به درستی از سبک همیشگی مارول فاصله گرفته است. ظاهر قدیمی، آسیب دیده و سیاه و سفید آن درک خوبی از فضای داستان دارد. این قضیه درباره‌ی گریم شخصیت‌‌ها، محیط، کاستوم گرگینه و حتی صحنه‌های نبرد فیلم هم صدق میکند.
در همین خصوص..
فیلم در تمام عناصر ساختاری از فضای همیشگی مارول فاصله گرفته و چیزی را جایگزین کرده که از نظر کیفی پایین‌تر از استانداردهای همیشگی به‌نظر می‌رسد. (مثل لباس بدون جلوه‌‌ی ویژه گرگینه). اما در عمل این تغییر عناصر به فضاسازی موردنظر کارگردان کمک شایانی کرده است. حتی می‌توان گفت سبک خاص خود را برای بیننده می‌سازد. این تغییر، یک حس خاص و متفاوت -که نبودش در فیلم‌های مارول به‌شدت احساس می‌شود- را به بیننده هدیه می‌دهد.
این فیلم حتی خلاف روند مارول در خلق پرده سوم فیلمنامه، سبک و استایل خود را دور نمی‌اندازد تا صحنه‌های اکشن عظیم ولی خنثی ارائه کند. بلکه اکشن فیلم را هم به سبک خود در می‌آورد. هنرمندانه امضای خود را روی آن می‌زند.
البته این در نقد فیلم Werewolf by Night به معنی عدم حضور هیچ یک از موارد آشنای همیشگی مارول نیست. اتفاقا هنوز هم مقدار مناسبی از شوخی‌های همیشگی وجود دارد که البته این بار با جای‌گذاری درست باعث نابودی فضای سنگین‌تر فیلم نمی‌شوند. باید با خوشحالی بگویم اولین حضور کارکتر «من-تینگ» حتی با وجود تفاوت‌هایش نسبت به منبع اقتباس تبدیل به حضوری گرم و دوست داشتنی شده. در حقیقت هر سه شخصیت اصلی داستان مخاطب را به خود جذب می‌کنند.
«السا بلاد استون» به‌خاطر گذشته و خانواده‌اش تبدیل به شخصیتی جذاب می‌شود. او مخاطب را برای دیدن چیزهایی بیشتر از خانواده بلاد استون امیدوار میکند. «جک» که در حقیقت ما به شناخت چندانی از شخصیت و گذشته‌اش با گرگینه بودن در این فیلم نمی‌رسیم، به لطف بازی جذاب «گایل گارسیا»، به سرعت در دل مخاطب جا باز میکند.
حتی من-تینگ که طراحی جلوه‌های ویژه و بدنش در تنها سکانس رنگی فیلم بسیار زیبا و همگام با محیط فیلم است، حضورش را این گونه در ذهن مخاطب ثبت میکند.
فیلم گرگینه در شب ایده‌ی ساده‌ای دارد. البته با توجه به مدت زمان کوتاه آن، انتخابی هوشمندانه بوده است. فیلم این ایده ساده را به جذاب‌ترین شکل ممکن پردازش و روایت میکند. آن را ادامه می‌دهد و ما را تشنه برای دیدن چیزهایی بیشتر از این کارکترها رها میکند. این فیلم در باغ سبزِ آینده‌ی مارول در دیزنی پلاس است.
داستان‌های کوتاه و خاصی که لازم نیست مانند سریال‌ها بیش از حد کش بیایند و یا بودجه‌ی یک فیلم سینمایی بزرگ را داشته باشند. بلکه داستان‌هایی که خودشان بصورت تکی جذاب‌اند و می‌توانند گوشه‌هایی از دنیای مارول را به مخاطب نشان بدهند که کمتر دیده شده‌اند.
فیلم‌هایی که از تصمیمات جسورانه و متفاوت نترسند و سعی در کارهایی جدیدی برای مخاطبی کنند که دیگر با کارهای همیشگی شگفت‌زده نمی‌شود. شاید بالاخره زمان آن رسیده که گوشه‌ی ترسناک دنیای کمیک‌های مارول وارد سینما شود و ما با شخصیت‌هایی مثل کنت دراکولا و دیگر شخصیت‌های کمیک‌های ترسناک مارول ملاقات کنیم. یا حتی امیدوار باشیم فیلم Blade در فاز پنجم مارول از ریشه‌های ترسناک مجموعه خود نترسد و ما را با آن‌ها شگفت‌زده کند.
نظر شما درباره این فیلم جدید ترسناک در جهان مارول چیست؟ آیا آن را تماشا کرده‌اید؟ درباره نقد فیلم Werewolf by Night چه نظری دارید؟ با ما در میان بگذارید.