پاول پاولیکوفسکی (Paweł Pawlikowski) کارگردان منحصربهفردی است و این را پیشتر با فیلم درخشانی همچون «ایدا» به سادگی به اثبات رسانده بود. خاص بودن او مانند بسیاری از کارگردانان خوب این سالها، به قدرت و کیفیت آثارش خلاصه نمیشود. او زبان خاصی دارد. در سکوت صوتی و خلاء تصویری چیزی خلق میکند که شبیه به جادو است. قابهای خلوت و دیالوگهای ساده، و کوتاهی زمان آثارش همه نشان از نبوغی فراتر از دیگر کارگردانان هم عصرش دارد. نبوغی که نیاز به خودنمایی و پیچیدگیهای خودستایانه ندارد. نبوغی که با مهارت در سادگی بروز پیدا میکند و بیآنکه لحظهای مخاطبش را خسته کند، بیآنکه ذرهای سعی در فریب مخاطب داشته باشد، او را از نظر عاطفی و ذهنی در تمام طول اثر با خود همراه میکند. و این اتفاقی خاص است. در ادامه با نقد و بررسی فیلم Cold War جدیدترین ساختهی سینمایی پاولیکوفسکی همراه گیمنیوز باشید.
بخشی از این همراهی به واسطه تصاویر چشمنواز دو اثر اخیرش که توسط «ووکاش ژال» فیلمبرداری شده به دست میآید. بخشی از آن مدیون کارگردانی و میزان ساده و در عین حال هوشمند پاولیکوفسکی است، که ثمره سالها فیلمسازی مستندی است که پیش از خلق آثار سینماییاش در قالب آنها میدرخشید. بخش دیگری از این همراهی محصول گرمای عجیب شخصیت فیلمهایش است، خواستها و امیال پیچیدهشان، سادهلوحیها و اشتباهاتشان، تصمیمات باور پذیر ناگهانیشان و حضورشان بر پرده تصویر نه به عنوان یه کاراکتر چند بعدی، بلکه به عنوان یک انسان تمام عیار.
اما بالاتر از همه، عامل همراهی عجیب مخاطب با آثار پاولیکوفسکی، آرامش تدوینی آثارش است. پلانها و سکانسهای او با چنان ظرافت محوی به یکدیگر وصل میشوند که حتی نوشتههای روی تصویر که یادآور زمان و مکان فیلم میشوند نیز قادر نیستند مخاطب را از دل فیلم بیرون بکشند. انگار تنها تقویم ذهنی مخاطب را به روز میکنند، بیآنکه به او یادآور شوند که داستانی در کار است، که فیلمی در حال پیشروی است. و این دستاورد بزرگ تدوین فیلم است. درست همانند مکث پس از صحنه خودکشی در «ایدا» و خالی ماندن طولانی قابی که شوک واقعیت را در سکوت محیط هرچه سنگینتر میکرد، مکثهای طولانی مدت روی قابهایی که شاید در آثار بهترین کارگردانهای امروز پس از یک یا دو ثانیه کات میشود، مخاطب را در بطن رویداد نگه میدارد.
جنگ سرد، روایت رابطه ویکتور و زولا است. ویکتور که آهنگساز و نوازندهای در دوران پس از جنگ جهانی در لهستان است، همراه با همکارش، ایرنا، تصمیم به آزمونگیری از مردان و زنان محلی برای تشکیل یک گروه آواز فولک میگیرد. یکی از این زنان زولا است و ویکتور در همان ابتدا مجذوب گرما و شور درونی زولا میشود و رابطهای مخفیانه را با او آغاز میکند. پس از اجرای درخشان اولیه، ویکتور و ایرنا متوجه میشوند که حکومت میخواهد برای اهداف کمونیستی خود از گروه آنها استفاده ابزاری کند و آنها حق انتخابی در این مورد ندارند. پس از چند نمایش درخشان، نوبت به حضور و نمایش در برلین میرسد. ویکتور و زولا تصمیم به فرار از برلین به سمت فرانسه میگیرند اما در زمان فرار، زولا در محل ملاقات حاضر نمیشود و ویکتور به تنهایی به پاریس میرود.
در پاریس ویکتور به نوازندگی در یک کافه و آهنگسازی برای فیلم مشغول میشود و چند سال بعد از مهاجرت، با زولا مواجه میشود که برای ملاقات او و فرار از اروپای شرقی با یک مرد ایتالیایی ازدواج کرده است. آنها بار دیگر رابطهشان را آغاز میکنند ولی رابطه به سرعت رو به زوال پیش میرود. پس از مدتی، زولا به طور ناگهانی به لهستان بر میگردد و ویکتور که در لهستان تحت تعقیب است در جستجوی او به لهستان میرود و دستگیر میشود. زولا با ازدواج با یکی از مقامهای عالی کشور موفق میشود پس از پنج سال ویکتور را آزاد کند و این بار آنها برای همیشه فرار میکنند. ویکتور با انگشتان شکسته و ناامید از دوباره نواختن و زولا با شکستگی روحی در پس سختیهای بیشمار، در کلیسایی متروکه عهد ازدواج میبندند و با خوردن سم مطمئن میشوند که اینبار تا ابد با یکدیگر باقی خواهند ماند.
پاولیکوفسکی با استادی تمام انقدر ظریف در تمام طول فیلم تارهای پرداختی خود را تنیده که جزئیترین حرکات لب و صورت شخصیتها، نور، چهرهپردازی، لباسها و تغییر اندام شخصیتها بالاتر از دیالوگ بدل به ابزار روایی فیلم میشوند. پاولیکوفسکی انقدر خوب ارزش ذره ذره قاب تصویریاش را میداند که با خالی نگه داشتن آن در بازههای طولانی، تاکید را بر لحظاتی که اجسام قاب را اشغال میکنند هرچه مضاعفتر کند. جنگ سرد آنقدر در همهی زمینهها، از بازیگری گرفته تا طراحی لباس و تدوین و فیلمبرداری و فیلمنامه و کارگردانی درخشان ظاهر میشود که میتوان تاثیر برابر هرکدام از این بخشها را در درخشش فیلم به عنوان یک مجموعه مشاهده کرد.
فیلم جدید پاولیکوفسکی درست مثل اثر قبلیاش، «ایدا»، نه فقط یکی از بهترین فیلمهای خارجی زبان سال، که یکی از بهترین فیلمهای سال و حتی دهه اخیر است و شایسته کاندید شدن در اکثر بخشها است. با این حال نایدیده گرفته شدن فیلم در فصل جوایز اتفاق تعجببرانگیزی نخواهد بود، هرچند در بلند مدت، جنگ سرد همانند ایدا، ارزش و ماندگاریاش را نشان خواهد داد.