بازیهای زیادی با بازی دارک سولز (Dark Souls) مقایسه میشوند. وقتی به تجربه بازی مورتال شل (Mortal Shell) نیز بر میخوریم، از این قیاس گریزی نیست. توسعه دهنده این بازی، استودیو کلد سیمتری (Cold Symmetry)، شما را با صراحت به این قیاس دعوت میکند. حقیقت این است که این اولین باری است که با بازیای روبرو میشویم که یک کپی ضعیف از دارک سولز نیست. بعد از تجربه بازی کردن یک نسخه دمو دو ساعته از مورتال شل، میتوانم قاطعانه بگویم که این بازی عمیقا میداند که دارک سولز واقعا چیست و چرا مورد تحسین قرار گرفته است.
واژه Souls-like یا «شبیه به سولز» عبارت دوپهلویی است که نشاندهنده حضور مکانیزمهایی از بازی دارک سولز در یک بازی است. این عبارت هماکنون یک تگ در استیم به شمار میرود که بر روی مخلوطی از صدها بازیها، از نبرد با سلاحهای سرد گرفته تا بازگشت دشمنانی که به هنگام مرگ کاراکتر دوباره زنده میشوند و همچنین فضای گوتیک و تاریک، اعمال میشود. مورتال شل از تمامی این المانها استفاده میکند، اما ارزش همه آنها در کلیت بازی کنار یکدیگر از تکتک اجزا به صورت جداگانه به طور ملموسی بیشتر است.
اگر نگران لو رفتن بازی هستید، خیالتان راحت باشد: دموی دو ساعته بازی تقریبا تمام عناصر داستانی بازی را غیر فعال میکند و فقط شامل چند روایت محدود است که به تصویر بزرگتر در بازی اشاره میکند. چیزی که میتوان از این دموی دو ساعته نتیجه گرفت، فراتر از آنچه که در تریلر بازی دیدهایم نیست.
در این بازی همانطور که از مقالههای قبلی میدانید، شما یک موجود عجیب و شکنندهاید که قادر به ادامه حیات در «پوستههایی» از جنگجویان قدرتمند قبل از شما است. اما باید بدانید که برای استفاده از تمام ظرفیتها و مهارت و قدرت آنها، میبایست ابتدا نامشان را پیدا کنید.
شروع بازی
بازی را از گشت و گذار در تالاب تیره Fallgrim شروع میکنم. مورتال شل وامدار جلوههای بصری زیادی از بازی دارک سولز است. با این حال به لحاظ طراحی، دیدن تصویر آب باریکه گلآلودی که در محدوده شروع بازی وجود دارد، من را به وجد میآورد.
جلوتر دو مرد سهمگین کنار آتشی افروخته نشستهاند و من نزدیک میشوم. یکی از آنها در حال نواختن نوایی عجیب با بربط است. آیا اینها دوست من هستند؟
خیر. من زمانی جواب این سوال را میفهمم که پایم در یک تله خرس گیر میکند. دو مرد ناخوشایند متوجه حضورم شده و برای زدنم حمله میکنند. در همین حین من از پوسته شوالیه مرموزم خارج شده و لحظهای کوتاه همهچیز دورم متوقف میشود. ناگهان همهچیز تبدیل به سنگ میشود و ماهیت فیزیکیام از پوسته شوالیه جدا میشود، به اطراف پوسته تاب میخورد و اتصالاتی شبح وار و یخزده ما را متصل نگه میدارد.
من مردهام، اما نبرد هنوز تمام نشده است، به روی زمین پرتاب میشوم. مورتال شل به من فرصتی دوباره میدهد، به بدنم باز میگردم و کنترلش را در دست میگیرم تا دوباره به ادامه سفرم با جانی کامل بپردازم.
در حالی که مبارزات مورتال شل تمام توجه شما را به خود معطوف میکند، اما دشواری آنها بیهدف نیست.
از آنجایی که آن اراذل خیلی زود متوجه حضور کسی در همان حوالی میشوند، خیلی زود من را که تلاش میکنم کنترل اوضاع را به دست بگیرم میکشند. اما این مسالهای نیست. وقتی دوباره زنده میشوم، جایی که دفعه قبل از آن شروع کردهام باز میگردم و دوباره آتش را جستجو میکنم. این بار میدانم چه چیز منتظرم است، پس دو مرد را به راحتی از بین میبرم و بعد از نبرد، بربط رها شده را برمیدارم.
آیتمهای بازی
بعد از حدود دو نبرد دیگر، تقریبا متوجه میشوم که باید به دنبال چه چیزهایی باشم. ناگهان فکرم درگیر بربط میشود. در نوار آیتمهایی که جمعآوری کردهام آن را مییابم و فعالش میکنم تا ببینم به چه کاری میآید. کاراکترم در گودال آبی که در آن ایستاده بودم مینشیند و ناشیانه صدایی از ساز در میآورد. همزمان الماس کوچکی زیر نماد بربط در لیست وسایلم تشکیل میشود. هر بار که ساز را مینوازم یکی دیگر از این الماسها شکل میگیرد و نوایی که مینوازم، به تدریج از صداهایی موهوم و ناموزون به ملودیای تسخیرکننده تبدیل میشود.
به تدریج متوجه میشوم که تمامی آیتمهای بازی مورتال شل همینگونه کار میکنند. هنگامی که آیتم جدیدی را برمیدارید، توضیحاتی محدود درباره آن برای خواندن وجود دارد. اما برای اینکه بفهمید دقیقا چه کاری انجام میدهد، باید از آن استفاده کنید. به طور مثال متوجه شدم که برخی قارچها شفا میدهند و برخی دیگر مسموم میکنند. هر چه بیشتر از آیتمی استفاده کنید، چیزهای بیشتری درباره آن متوجه میشوید و این یک راه جذاب برای تشویق به آزمون و خطا در این بازی است.
البته که طرفداران دارک سولز به تجربه یادگیری از راه تکرار در این بازی آشنا هستند، و بازی مورتال شل از این شیوه برای شرکت در مبارزات و نبردها استفاده میکند.
دشمنان
در قسمتهای اول بازی در نزدیکی تالاب، دو نگهبان تنومند با تبرهایی بلند و عظیم راهم را سد میکنند. زمانی که به آن محدوده میرسم، مطمئنم که همزمان روبرو شدن با هر دو آنها شبیه به خودکشی است، پس باید تک به تک با آنها روبرو شد. اما عوامل دیگری نیز در آن قسمت وجود دارند: دو زن تیرانداز در راس تپه مشغول دیدهبانی هستند و دشمنان دیگری در نقاط کور اطرافم کمین کردهاند. دست یافتن به استراتژی کشتن هر یک از این دشمنان بدون کشته شدن کاراکترم، فعالیتی لذتبخش و چالشی است.
پوسته جدید
وقتی از تالاب میگذرم، خود را در قبرستانی سرد و بیروح پیدا میکنم. اینجا، همان جایی است که پوسته دوم را پیدا میکنم. این پوسته سبکتر و چابکتر از پوسته شوالیه است و در عین ظرافت، استقامت زیادی دارد. این پوسته دارای مهارت حرکت به صورت شبح در اطراف حریفان است. در این قبرستان تعداد زیادی شیاطین بیچشم و خبیث و مردانی معلق وجود دارد که با شمشیرهایی در بدن میچرخند. هنگام رویایی با من، این مردان شمشیرها را از گوشت تن خود بیرون میکشند و به طرفم میچرخانند.
بعد از تجربه بیش از ده بازی شبیه دارک سولز، برای بررسی این بازی تقریبا بدبین بودم. بازیهای بسیار زیادی سعی در شبیهسازی جادوی دارک سولز به کمک پیادهسازی سیستمهای مکانیکی آن یا به کارگیری موقعیتهای بیرحمانه دارند، اما حرکت رو به جلو را در بازی از بین میبرند.
با اینکه تجربه بازی مورتال شل قابل مقایسه با دارک سولز نیست، اما باید منصف بود زیرا با وجود اینکه مبارزات آن تمام توجه شما را به خود معطوف میکند، اما دشواری آنها بیهدف نیست. در عوض این امر میتواند زمینهساز تعادلی میان تنشی هیجانانگیز که شما را به جلو میراند و حس ترس و واهمهای باشد که نسبت به چیزهای که در هر قسمت به کمین شما نشستهاند دارید. در اصل مورتال شل، دارک سولز تمامی بازیهای این سبک است و بیصبرانه منتشر دیدن چیزهای بیشتری از آن هستم.
مورتال شل در دو روز آینده برای ایکس باکس وان و پلی استیشن 4 و PC قابل فروش در Epic Game Store و به دنبال آن در سال 2021 در استیم قابل دسترسی خواهد بود.