ویروس کرونا تمام برنامههای مارول را بههمریخته است. در پی تاخیر فیلم Black Widow، سال 2020 اولین سال در دههی اخیر است که هیچ فیلمی از مارول اکران نمیشود. به همین دلیل در گیمنیوز تصمیم گرفتیم تا دوباره به سراغ فیلمی برویم که مبدا تمامی اتفاقات بعدی بود. کاپیتان امریکا اولین انتقامجو.
فیلم کاپیتان امریکا اولین انتقامجو پر از نشانهها و نکاتی است که برق از سرتان میپرد.
یک سال از اکران فیلم مردعنکبوتی: دور از خانه میگذرد. باید بگویم واقعاً به این استراحت بین دو نیمه نیاز داشتیم. دیدن ژانگولر بازیهای بدون وقفهی قهرمانانی که زمان را دستکاری میکنند باعث میشود دلمان برای اولین فیلمهای مارول که تنها سیارهای که در معرض نابودی قرار داشت زمین بود و شاهد داستانهای سادهتری بودیم، تنگ شود.
کاپیتان امریکا اولین انتقامجو داستان استیو راجرز را در جنگ جهانی دوم به تصویر میکشد.
35 نکته دربارهی فیلم کاپیتان امریکا اولین انتقامجو که به آن دقت نکردید
1. استیو در یخ
پیدا شدن بدن یخزدهی استیو داستان مارول را تغییر داد.
در کمیکهای مارول ابتدا قبیلهی اینوئیت او را پیدا میکنند و میپرستند.
سپس نیمور، از شخصیتهای محبوب کمیکهای مارول که شایعه شده در فاز چهارم نقش مهمی خواهد داشت، او را پیدا میکند و یخی که استیو در آن گیر افتاده بود را به اعماق دریا میبرد.
پس از آن یک زیردریایی پر از انتقامجویان او را در اعماق دریا پیدا میکنند و استیو را به تیم خود دعوت میکنند.
2. خبری از شروع مارولی نیست
اگر فیلمهای مارول را دیده باشید، حتماً به ابتدای فیلم که کمیکهای مارول را به همراه موسیقی مخصوص مارول به تصویر میکشد، دقت کردهاید. اما کاپیتان امریکا اولین انتقامجو تنها فیلم مارول است که این بخش در آن دیده نمیشود.
3. اشتباه فیلم
زمانی که تیم شیلد به محفظهی خلبان میرسند، در کمال تعجب آن را خالی از یخ پیدا میکنند.
اینجاست که پی به اشتباه فیلم میبریم. استیو چگونه در آبی که تنها تا شانهاش ارتفاع داشته یخ زده و زنده مانده؟
4. افسانههای شمال
تسراکت در فیلمهای مارول از تلفیق مکعب کیهانی و سنگ بینهایت فضا به وجود آمده است.
ارتباط تسراکت با آزگارد و علاقهی کلهسرخ به افسانههای شمال همه خلاقیتهای داستان فیلم است، اما در کمیک، کلهسرخ تسراکت را از دانشمندان AIM، سازمان علمی جنایی کمیکهای مارول، میدزدد.
5. فیلمهای کوتاه جنگ جهانی دوم
فیلمهای کوتاه جنگ جهانی دوم که در فیلم دیده میشوند، در دنیای واقعی از سال 1942 تا 1945 هر دو هفته یکبار پخش میشدند تا مرد آمریکا را از اخبار جنگ مطلع کنند.
6. باکی
داستان باکی کاملاً متفاوت از کمیک است.
در کمیک او متولد شهر شلبیویل، ایندیانا است. او پدر و مادرش را از دست داده و در ارتش به عنوان نماد خوششانسی شناخته میشده. باکی و استیو، پیش از آنکه تبدیل به کاپیتان آمریکا شود، در ارتش با هم دوست میشوند.
داستان شخصیت باکی که در فیلم مشاهده میکنیم بیشتر شبیه داستان یکی دیگر از شخصیتهای کمیک به نام آرنی روت است.
آرنی دوست دوارن کودکی استیو است و از اوی لاغر مردنی محافظت میکند. روت در نیروی دریایی خدمت میکند و بعدها در دنیای مدرن با کاپیتان آمریکا ملاقات میکند.
7. نمایشگاه استارک
با اینکه نمایشگاه استارک یکی از مشخصههای فیلمهای مارول بوده است، اما تنها در سال 2017 اثری از آن در کمیکهای مارول دیده شد.
8. مشعل انسانی
در نمایشگاه استارک اگر دقت کنید میتوانید مانکنی را که لباس جیم هموند، مشعل انسانی، را پوشیده، ببینید.
مشعل انسانی اصلی اندرویدی بود که در جنگ جهانی دوم در تیم مهاجمان همراه کاپیتان آمریکا مبارزه میکرد.
9. ماشینهای پرنده
در کمیک، شیلد در سال 1965 از ماشینهای پرنده استفاده میکند. اما این ماشینها توسط تونی اختراع شده بودند نه هاوارد.
10. معرفی دکتر زولا
صحنهی معرفی دکتر زولا اشارهی جالبی به کمیک دارد.
جایی که بدن او یک ربات بیسر است و صورتش از روی صفحهای که روی شکمش قرار دارد نمایش داده میشود.
11. پگی کارتر
داستان پگی هم مانند باکی دچار تغییرات بسیاری در سری فیلمهای مارول شد.
او آمریکاییای بود که در سال 1943 به فرانسه رفت تا به گروه مقاومت فرانسه ملحق شود.
پگی، استیو راجرز را مدتها پس از آنکه به کاپیتان آمریکا تبدیل شده بود، ملاقات میکند و بدون اینکه از هویت اصلی استیو خبر داشته باشد عاشقش میشود. (در آن زمان هویت استیو همچنان عمومی نشده بود.)
استیو تا مدتها هویت اصلی خود را از پگی پنهان میکرد که صحنههای جالب کمدیای را خلق کرد.
پگی که عاشق کاپیتان آمریکا بود، گاهی به استیو بیمحلی میکرد.
مانند باکی، داستان پگی که در فیلم مشاهده میکنیم از شخصیت فرعی دیگری در کمیک الهام گرفته شده است. ستوان سینتیا گلس.
تفاوت اصلی پگی و گلس در این است که گلس جاسوس آلمانی بود.
12. گلیمور هاج
شخصیت گلیمور هاج که تنها در صحنهی کوتاهی از فیلم دیده میشود، صحنهای که خودش را مقابل پگی یک احمق تمامعیار نشان میدهد، در واقع یکی از شخصیتهای مهم کمیک است.
او در کمیک به پروژهی تولد دوباره ملحق میشود و زمانی که انتخاب نمیشود به سراغ نازیها میرود.
13. چستر فیلیپس
شخصیت تامی لی جونز در داستان، به نام چستر فیلیپس، هم با کمیک متفاوت است.
در کمیک چستر به شخصه استیو را برای پروژهی تولد دوباره انتخاب میکند.
14. هاوارد استارک
حضور هاوارد استارک در پروژهی تولد دوباره، باعث شد تا تنشها بین تونی و استیو بالا برود و درنهایت به وقابع کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی ختم شد.
اما همانطور که انتظار میرود این موضوع هم از خلاقیتهای فیلم است و هاوارد و تونی هیچ نقشی در پروژهی تولد دوباره نداشتند.
15. مهاجمان کشتی گمشده
کارگردان فیلم، جو جانستون، که عضوی از تیم جلوههای ویژهی فیلم ایندیانا جونز بود، ارجاعات بسیاری به این فیلم را در کاپیتان امریکا اولین انتقامجو قرار داده است.
در صحنهی تعقیب و گریز ماشینها، جلوههای بصری استیو دقیقاً همانهایی بود که برای ایندی هم استفاده شد.
16. گروه کر
حضور استیو در USO بیشتر یک ادای احترام به کمیکهای کاپیتان آمریکاست.
پیش از اینکه کتابهای ماول نوشته شوند، این کمیکها که مبارزهی استیو و نازیها را به تصویر میکشید، بین مردم توزیع میشد تا اوراق قرضه بفروشند و از خط مقدم حمایت کنند. همچنین به روحیهی سربازان هم کمک میکرد.
17. هویت کاپیتان آمریکا مثل روز روشن بود
هویت استیو در سری فیلمهای مارول از همان ابتدا مشخص بود.
از همان تراژدی پروژهی تولد دوباره گرفته تا روزهایش در USO که کاملاً برخلاف رویهی قهرمانانی است که از هویتهای مخفی خود استفاده میکنند.
در کمیک هویت کاپیتان آمریکا تا دههها نامعلوم است و زمانی که شخصی خود را به جای کاپیتان آمریکا معرفی میکند، داستان دراماتیک میشود.
18. مشتی بر دهان هیتلر
صحنهای که کاپیتان آمریکا به هیتلر مشت میزند اشارهای به جلد اولین کمیک این مجموعه است که دقیقاً همین صحنه را به تصویر کشیده است.
19. سپر اصلی
سپر استیو در نمایشهای تئاتر از روی سپر اصلی مدل شده بود.
شکل این سپر در کمیک دوم کاپیتان آمریکا به دیسک تغییر پیدا کرد.
20. استیو هنرمند
استعدادهای هنری استیو در سری فیلمهای مارول دیده میشود، اما در صحنهای که او نسخهی کارتونی خود را که یک میمون سیرک است نقاشی میکند، این موضوع بیشتر دیده میشود.
در کمیک، استیو این کار را به عنوان شغل دوم خود انتخاب کرده بود. او حتی زمانی برای کمیکها نقاشی میکشید، اما ویراستار از او ایراد میگرفت که صحنههای مبارزه واقعی نیستند!
21. کلاهخود
استیو پیش از رفتن به اولین ماموریت خود کلاهخودی را بر سر میگذارد که تصادفاً یک A بزرگ روی آن حک شده بود.
درست مانند لباسش در کمیک سال 2002.
22. تکاورهای زوزهکش
تکاورهای زوزهکش که از Gabe Jones، Timothy “Dum Dum” Dugan، Jaquces Dernier، Jim Morita، Monty Falsworth و Bucky Barnes تشکیل شده بود و در ماموریت نجات آزانو حضور داشتند، در کمیک توسط نیک فیوری رهبری میشدند نه استیو راجرز.
در همین رابطه با ساموئل جکسون در سریال جدید مارول به بازی در نقش نیک فیوری ادامه میدهد در گیمنیوز با ما همراه باشید.
23. شماره سریال ارتش باکی
زمانی که باکی در اسارت به سر میبرد، مدام شماره سریال ارتشش را با خود زمزمه میکرد. 32557038.
نکته قابل توجه این است که پیشوند این شماره 32 است، درحالیکه افرادی که در دلاور، نیوجرسی یا نیویورک به خدمت ارتش درمیآمدند پیشوند 12 داشتند.
24. ناتالی دورمر
ناتالی دورمر که بعدها در سریال بازی تاج و تخت به ایفای نقش میپردازد در فیلم کاپیتان امریکا اولین انتقامجو نقش کوتاه لورن را بازی میکند که سعی دارد نظر استیو را به خود جلب کند.
در این عکس او را میبینید که در حال خواندن روزنامهی مخصوص سربازان ارتش است.
25. سپر جدید
در فیلم هرگز مشخص نشد هاوارد وایبرنیوم لازم برای ساخت سپر جدید استیو را از کجا به دست آورد. با توجه به اینکه در فیلم بلک پانتر مشخص میشود قبیلهی واکاندا اسرار خود را تنها با عدهی معدودی به اشتراک گذاشته بودند.
در کمیکی که سال 2010 منتشر شد، داستان سپر جدید مشخص میشود. پدربزرگ تچالا، پادشاه آزاری، زمانی که استیو، نیک فیوری و تکاورهای زوزهکش را در جنگ جهانی دوم ملاقات میکند، وایبرنیوم را به عنوان هدیه به کاپیتان آمریکا میدهد.
26. باکی تیرانداز
زمانی که دوباره باکی با نام سرباز زمستانی به دنیای کمیکها معرفی شد، داستان شخصیتش تغییر زیادی کرد. او دیگر شخص زیردست کاپیتان آمریکا نبود و اهداف شرورانهتری در سر داشت.
استیو باید شخصیت کاپیتان آمریکا را همان شخصیت خانوادهدوست معرفی میکرد. (این موضوع به دلیل جنگ اهمیت زیادی داشت.)
همچنین او تنها با سپر که سلاح دفاعی است مبارزه میکرد، اما در طرف مقابل باکی شناخته شده نبود و توسط نیروهای روسی برای ترور و قتلعام تعلیم دیده بود.
27. مرگ باکی
در کمیک باکی و استیو هر دو با هم زمانی که قرار است جلوی یک هواپیما پر از مواد منفجره را بگیرند، کشته میشوند.
استیو به داخل آب پرتاب میشود و باکی ظاهراً در انفجاری در هوا میمیرد.
صحنهی قطار که در آن استیو مرگ دوستش را تماشا میکند از خلاقیتهایی است که به فیلم اضافه شده است.
28. موتور کاپیتان آمریکا
کاپیتان آمریکا در تاریخ کمیکها اکثراً روی موتور دیده شده است. مخصوصاً در داستانهای جنگ جهانی دوم.
موتور یکی از نمادهای این شخصیت است.
29. جیغ ویلهلم
زمانی که استیو یکی از افراد هایدرا را از روی موتور به زمین میاندازد، او درحالیکه صورتش به زمین برخورد میکند صدای جیغ معروف ویلهلم را از خود درمیآورد.
جیغ ویلهلم یک افکت صدای معروف است که در فیلمهای بسیاری از سال 1951 به بعد استفاده شده است.
30. مردان سیاهپوش
چستر فیلیپس، با بازی تامی لی جونز، با فشار دادن دکمهی قرمز روی داشبورد، نیترو را در اتومبیل اشمیت فعال میکند تا به والکیری برسد.
این یک اشاره به نقش جونز به عنوان مامور کی در فیلم مردان سیاهپوش است، جایی که او به مامور جی (ویل اسمیت) میگوید هرگز، هرگز هرگز دکمه قرمز کوچک روی داشبورد ماشین را فشار نده.
31. سنگ فضا
در فیلم انتقامجویان: جنگ ابدی بود که متوجه شدیم تماس اشمیت با تسراکت، سنگ فضا را فعال کرد و او را به سیاره ورمیر جایی که باید نگهبان سنگ روح باشد، فرستاد.
اما هرگز مشخص نشد سنگ فضا چه تاثیری روی افراد متلاشیشده داشت یا چرا در لحظهی آخر بسیار شبیه بایفراست آزگارد بود.
32. تصادف
مرگ استیو بسیار مانند کمیک بود. با این تفاوت که در فیلم او یک مکالمهی رادیویی با پگی داشت و تصمیم او برای نشاندن هواپیما آگاهانه بود.
در کمیک استیو از هواپیما به بیرون میافتد و باکی در هوا منفجر میشود.
33. کد 13
وحشت استیو از بیدار شدن در زمان مدرن ناتاشا را مجبور میکند تا کد 13 را فعال کند.
در کمیکها نام رمز شارون کارتر مامور 13 است.
34. لباس ناتاشا
تمام تلاشهای شیلد برای اینکه استیو هنگام بیدار شدن احساس کند همچنان در سال 1940 است، ناکام ماند.
آنها یک بازی بیسبال را انتخاب کردند که استیو آن را از بر بود.
لباس ناتاشا هم اصلاً مانند سالهای 1940 نبود. از لباس و دامنش گرفته تا مدل موهایش.
35. صحنهی آخر
آخرین صحنه از فیلم کاپیتان امریکا اولین انتقامجو، استیو را در حال تمرین بوکس نشان میدهد که نسخهی کوتاهشدهی همین صحنه در فیلم انتقامجویان است. جایی که نیک فیوری استیو را پیش از اینکه تیم به صورت رسمی اعلام شود، پیدا میکند.
در فیلم انتقامجویان، استیو با هر ضربه فلشبکی به خاطرات جنگ را میبیند.
در کمیکها، استیو در سال 1960 بیدار میشود و تا سالها برای مرگ باکی عزاداری میکند.
کدام نکته برای شما جالبتر بود؟
نظرات خود را با ما در میان بگذارید.