Game News | گیم نیوز
All Things About Games!

وقت آن است که درباره سریال Dexter و این قاتل سریالی بی احساس حرف بزنیم

0

اخیرا خبری منتشر شد که می‌گفت فصل جدید سریال دکستر (Dexter) ساخته خواهد شد. این از آن دسته خبرهایی است که می‌تواند برای عده‌ی قابل‌توجهی از علاقه‌مندان به سریال‌های تلویزیونی مهم و جذاب باشد.

دکستر، قاتل سریالی فاقد احساساتی بود که تصمیم گرفته بود برای انتخاب سوژه‌های خود، به سراغ کسانی برود که برای جامعه خطراتی جدی به همراه دارند. سریال دکستر توانست شروع جذاب و گیرایی داشته باشد که بیننده را مجاب می‌کرد تا با آن همراه شده و به جزئیات زندگی وی دقت کند و احساسات خود را نزد سریال گرو بگذارد.

دکستر از ترس تاثیر گذاشتن روی زندگی فرزند خود سوار قایق خود شده و به دل طوفان می‌زند. در صحنه‌ی بعدی می‌بینیم که دکستر هنوز زنده است و در جایی نامعلوم به‌عنوان یک چوب‌بر زندگی می‌کند.

دکستر همانند بیشتر ضدقهرمان‌های داستانی و سینمایی شروعی دردناک و سرشار از تروما دارد که به نحوی او را به این زندگی هدایت کرده است.

او یک زندگی مخفیانه دارد و با این که مدعی است چیزی حس نمی‌کند، همواره نگران فاش شدن شخصیت پنهانی خود است. شاید شخصی که بیشترین توانایی برانگیختن احساسات دکستر مورگان را داشته باشد را بتوان خواهر وی، یعنی دبرا، دانست.

سریال Dexter پس از گذشت زمان و درگیر کردن و وابسته کردن بیننده، آرام آرام دکستر را در معرض خطر قرار می‌دهد و می‌بینیم که برخی از شخصیت‌های دیگر سریال به نحوی به او شک می‌کنند و گاها تا حد واقعا خطرناکی به وی نزدیک شده و او را تهدید می‌کنند.

قصد نداریم در این مطلب به این بپردازیم که دکستر چگونه از این موقعیت‌ها جان سالم به در می‌برد و یا چگونه می‌تواند شخصیت پنهانی خود را مخفی نگه دارد. با این حال باید به این مسئله توجه داشت که سازندگان سریال تا چه اندازه به ایده‌ی اولیه و کلی داستان زندگی دکستر وفادار مانده‌اند و تا چه اندازه نقش غیرمستقیم مخاطبان کثیر این سریال، همانند سایر عناوین تلویزیونی، روی روند پرورش داستان و شکل‌گیری قسمت پایانی فصل هشتم آن موثر بوده است.

سریال با این ایده آغاز می‌شود که با شخصی به نام دکستر طرف هستید که یک قاتل سریالی سایکوپث است و نسبت به اعمال و یا اطرافیان خود هیچ حسی ندارد.

این ایده‌ی نابی نیست اما در قالب یک سریال تلویزیونی که باید بتواند احساسات مخاطب خود را درگیر کند، روند پیاده‌سازی بسیار دشواری را برای سازنده ترسیم می‌کند.

احتمالا به همین خاطر نیز می‌بینیم که دکستر رفته‌رفته بیشتر رنگ انسانیت به خود می‌گیرد و به بیانی وارد یک پروسه‌ی تغییر و اصلاح می‌شود. دیالوگ‌های درونی دکستر به بیننده می‌گویند که امکان بازگشت انسانیت وجود دارد.

از سوی دیگر نیز تقابل‌های دکستر با سایر شخصیت‌های سریال که منطقا باید یک چرخه‌ی استدلال اخلاقی پیچیده را برای بیننده به همراه می‌داشتند، به شکل ساده‌شده در برابر چشمان بیننده قرار می‌گیرند. به نحوی که لازم نباشد بیننده تلاش زیادی کند تا در خصوص یک اتفاق، موضع‌گیری اخلاقی قابل‌قبولی داشته باشد.

برخی از بزرگ‌ترین مشکلاتی که بر سر راه دکستر قرار می‌گیرند به حالتی غیرمنتظره توسط سایر شخصیت‌ها برطرف می‌شوند و بیننده حتی وادار به این نمی‌شود که تصورات خود از قهرمان بودن یا ضدقهرمان بودن وی را به چالش بکشد.

با این که به شخصه از تماشای سریال Dexter لذت بسیاری برده بودم و دکستر یکی از اولین شخصیت‌هایی بود که مرا به دنیای تلویزیون علاقه‌مند کرد، اما معتقدم که در این زمینه در حق وی کوتاهی شده است.

دکستر رفته‌رفته بیشتر رنگ انسانیت به خود می‌گیرد و به بیانی وارد یک پروسه‌ی تغییر و اصلاح می‌شود.

امیدوارم از این حرف برداشت اشتباهی صورت نگیرد. دکستر با صرف‌نظر کردن از پایان‌بندی ناامید‌کننده‌ی آن، یکی از بهترین و ماندگارترین آثار تلویزیونی باقی خواهد ماند. آنچه در این بخش مورد انتقاد است، تاثیر احتمالی قدرت بینندگان و تصمیم‌گیری‌های اقتصادی شبکه‌ی Showtime در خصوص این اثر است. دکستر می‌توانست به جای این که در قلب بیننده جای بگیرد و کاری کند که از عیوب و اعمال بی‌رحمانه‌‌اش چشم‌پوشی شود، معماهای پیچیده‌‌ی اخلاقی بسیاری را در اختیار او قرار دهد.

کنار آمدن با شخصیت یک قاتل سریالی بی‌احساس که از کشتن لذت می‌برد نباید تا این حد برای بیننده ساده می‌شد.

با این که در این مطلب تلاش شده بود از طرح مباحثی که جزئیات داستانی را برملا می‌کنند جلوگیری شود، اما در ادامه و در بحث پایان‌بندی فصل هشتم سریال با پخش فصل جدید سریال اما مهم‌ترین مسئله‌ای که مطرح می‌شود، وصل شدن آن به پایان قبلی است.

پایان فصل هشتم سریال دکستر به حدی ناشیانه و گنگ بسته شده بود که به نظر نمی‌رسد این فصل جدید مشکلی برای اتصال به پایان قبلی داشته باشد.

دکستر از ترس تاثیر گذاشتن روی زندگی فرزند خود سوار قایق خود شده و به دل طوفان می‌زند. در صحنه‌ی بعدی می‌بینیم که دکستر هنوز زنده است و در جایی نامعلوم به‌عنوان یک چوب‌بر زندگی می‌کند.

این پایان‌بندی شاید برای یک فصل میانی این سریال مناسب می‌بود، اما به هیچ وجه آن‌چه که یک بیننده نیاز دارد را فراهم نمی‌کند، پاسخی نمی‌دهد، گرهی باز نمی‌کند و هیچ مسئله‌ای را مشخص نمی‌کند.

شبکه‌ی شوتایم سازندگان سریال را وادار کرده بود تا دکستر را زنده نگه دارند و بدین ترتیب راه را برای ادامه‌ی زندگی یکی از محبوب‌ترین قاتلان سریالی را باز گذاشته بود، اما به چه قیمتی؟

 

امیدواریم که فصل جدید سریال دکستر – Dexter بتواند جای این سریال دوست داشتنی را به خوبی پر کند و تنها یادآور خاطرات خوبی که از آن داریم نباشد.

 

نوشتن دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دیدگاه شما پس از بررسی توسط تحریریه منتشر خواهد شد. در صورتی که در بخش نظرات سوالی پرسیده‌اید اگر ما دانش کافی از پاسخ آن داشتیم حتماً پاسخگوی شما خواهیم بود در غیر این صورت تنها به امید دریافت پاسخ مناسب از دیگران آن را منتشر خواهیم کرد.