فیلم Another Round (با نام اصلی Druk) یک بار دیگر ثابت میکند که همکاری توماس وینتربرگ و مدس میکلسن ثمربخش است. با گیم نیوز همراه باشید.
توماس وینتربرگ و مدس میکلسن در سال 2012 در فیلم The Hunt همکاری کردند که نتیجهی آن بسیار درخشان بود و همین علتی شد تا برای تماشای فیلم و همکاری جدیدشان انتظار و اشتیاق زیادی داشته باشیم. در فیلم Another Round مشابه فیلم The Hunt تمرکز روی طبقهی متوسط جامعه است. داستان درباره چهار معلم دبیرستان است که به بحران میانسالی رسیدهاند و دیگر خبری از فروغ جوانیشان نیست.
آنها در زندگی معمول و روتین و خستهکننده گرفتار شدهاند و راهی برای رهایی از آن نمییابند تا آنکه به نظریهای از فین اسکاردرود میرسند که معتقد است انسان باید مقدار پنج صدم الکل را به طور منظم و روزانه مصرف کند تا به حالتی از سرخوشی و آرامش برسد.
مارتین (با بازی درخشان مدس میلکسن) مردی از میان این مردان درمانده است که تصمیم میگیرد این فرضیه را آرمایش کند. مارتین همان مرد تحقیرشده و ویرانشدهایست که از دیرباز در سینما دیدهایم؛ مردی که شغلی خستهکننده دارد، اطرافیانش او را نادیده میگیرند و خودش نیز حسرت و پشیمانی ناشی از تغییر و گذر زمان را در خود دارد که او را از جوانی عاشق، سرخوش و رقاص به مردی خستهکننده و بیرمق تبدیل کرده.
او مردی است در معرض طغیان و خطر انفجار که گاه در سینمای یک فیلمساز به عقایدی غیرمتعارف میرسد و دست به کارهایی خطرناک میزند و گاهی نیز در سینمای فیلمسازی دیگر مسیر تفکر و شناخت را در پیش میگیرد. وینتربرگ این بار مرد را وادار کرده تا همراه با دوستانش راهی ماجرایی در وصف زندگی شود و به مفاهیمی ارزشمند در این باره بپردازد.
کارگردانی فیلم از نقاط قوت و ویژگیهای متمایزکنندهی آن است. از نمای نزدیک و طولانی با کاتهای کم در کنار رنگهای سرد و نورپردازی تاریک در اوایل فیلم -که خستگی و بیرمقی شخصیتها را بازگو میکند- تا کاتهای سریعتر و ریتم سریع مطابق با موسیقی در کنار رنگهای گرم و نورپردازی روشن میزانسن در سکانس پایانی -که شادابی و سرمستی زندگی را بازگو میکند- و نبود صدا در صحنهی سقوط چهار معلم مست از انتخابهای هوشمندانهی توماس وینتربرگ بودند.
فیلمی حال خوب کن و امیدبخش در وصف زندگی
دقیقا نمیدانم چطور اما به هر حال این روزها گاه با اصطلاحاتی نظیر «فیلم حال خوب کن» یا «فیلم امیدبخش» مواجه میشویم که بعضا آنها را به هر فیلمی که پایانی سرمست و سرخوش داشته باشد، نسبت میدهند. به شخصه معتقدم که اگر فیلمی میخواهد در این دسته بگنجد، باید اجازهی اشتباه و خطا را به آدمی بدهد و او را در مسیر جبران یا بازیابیاش همراه کند.
معلمانی که هر کدام در زندگی شخصی خویش دچار مشکل شدهاند و در کارشان نیز نمیتوانند با دانش آموزانشان ارتباط برقرار کنند، به الکل متوسل میشوند و مرتکب خطاهایی میشوند که بعدها تلاش میکنند با این اشتباهات کنار بیایند و آنها را جبران کنند. مارتین با خطاهای خویش کنار میآید و سعی میکند آنها را جبران کند و به جوان رقاص و سرمست پیشین تبدیل شود. در انتها معلمانی که خود را فراموش شدگان میدانستند، در کنار دانش آموزانشان به سوگواری و جشن و پایکوبی مشغول شدند و به یاد ماندند.
در وصف زندگی
جوانی، عشق، تنهایی، خودکشی، بحران میانسالی و الکل از مواردیاند که فیلم با بازگویی سخنان کییِرکِگارد به آنها میپردازد. همانطور که معلم تنها شریک زندگیاش را مییابد، معلم ورزش که اینک به مردی الکلی تبدیل شده است، راهی جز فرار از وجودیتش نمییابد و جان خود را میگیرد.
نیکلای، معلم روانشناسی، با زندگی شخصی و زناشوییاش کنار میآید. دانش آموزانی که در زندگی به مشکل برخورده بودند، با آنها روبرو میشوند و به نتیجهای میرسند که غم و خوشی نیز همراه آن است. با این حال فیلم به اثری پندآموز یا شعارزده تبدیل نمیشود و سعی نمیکند آدمهای قصهاش را از نوشیدن الکل نهی کند. الکل در این فیلم نه سوژه بود و نه دغدغهی فیلمساز. الکل تنها ابزاری بود برای روایت داستان تغییر و تحول یک معلم تاریخ از خستگی به شادابی و رقص. یک معلم موسیقی از تنهایی به زندگی مشترک، معلم روانشناسی از بیاهمیتی نسبت به وضعیت خویش تا شناخت و قدردانی ارزش چیزهای کوچک اطرافش.
و در نهایت، روایت یک معلم ورزش که دیگر راهی نیافت و مطابق سخنان کییرکگارد یا آلبر کامو، راه حل و پاسخی به ناامیدی از وجودیت، زندگی و خود داد. الکل در این فیلم مسیری بود از سوالات درباره زندگی تا رسیدن به پاسخ این سوالات.
فیلم Another Round یا Druk اثری است خوشساخت و حسابشده که در عین ارائهی تکنیکهای جذاب و مثالزدنیاش، محتوا و مفهومی ارزشمند و تاثیرگذار را در بر دارد. این فیلم به یک فیلم اگزیستانسیالیستی موفق تبدیل میشود. اغراق نیست اگر بگوییم این فیلم زندگی و جهان را در خود خلاصه کرده است.
ای دل چو زمانه میکند غمناکت
ناگه برود ز تن روان پاکت
بر سبزه نشین و خوش بزی روزی چند
زان پیش که سبزه بردمد از خاکت
خیام