Game News | گیم نیوز
All Things About Games!

به سوی اسکار ۲۰۲۱ – نقد فیلم Minari – یک درام خانوادگی

فیلم میناری (Minari) یکی دیگر از فیلم‌های مورد استقبال قرار گرفته جوایز آکادمی اسکار 2021 است. فیلم خوش ساختی که برنده بهترین فیلم خارجی جوایز گولدن گلوب شده است (با اینکه زبان انگلیسی است). حالا در شش بخش بهترین فیلم سال، بهترین کارگردانی، بهترین بازیگر مرد نقش اول، بهترین بازیگر زن مکمل، بهترین موسیقی متن و بهترین فیلمنامه نامزد دریافت مجسمه طلایی اسکار 2021 است. البته این تنها بخش کوچکی از افتخارات کسب شده این فیلم است. میناری در فستیوال‌های موجه و بزرگی نامزد دریافت جوایز متعددی بوده و تاکنون چهار جایزه هم دریافت کرده است. در ادامه با نقد و بررسی فیلم Minari همراه ما باشید.

در ادامه به بیان خلاصه‌ و نقد فیلم Minari می‌پردازیم. اگر فیلم میناری را هنوز ندیده‌اید، خواندن ادامه نقد فیلم Minari را به شما توصیه نمی‌کنم.

داستان فیلم Minari درباره خانواده‌ای مهاجر از کره است که در اقدامی از کالیفرنیا به مناطق روستایی آرکانزاس مهاجرت می‌کنند. فیلم تصویری از تلاش‌های این خانواده برای کنار آمدن با شرایط جدید دور از شهر و امکانات مناسب است. کارگردان تلاش می‌کند در قالب داستانی که تا حدودی بیوگرافی خودش است، شروع دوباره یک خانواده را ترسیم کند. با این وجود داستان چیز جدیدی ندارد. قبلا به اندازه موهای سرمان در فیلم‌های متعدد تصویر سختی‌ها و مشکلات مهاجرت و شروع دوباره را دیده‌ایم.

اما دلم نمیخواهد داستان میناری را اینطور سطحی از نظر بگذرانم. میناری به نظرم داستان پدر خوادخواهی است که برای ساختن و رسیدن به رویای خود (همان رویای آمریکایی منظور در فیلم) خانواده‌اش را تا مرز از هم پاشیدن جلو می‌برد و این دقیقا همان جایی است که شاید میناری از فیلم‌های هم طیفش جدا شود.

در این فیلم هیچگونه فداکاری اضافی و احساسی دیده نمی‌شود. کارگردان شخصیت‌های فیلم را به صورت پکیجی از خوبی و بدی طراحی‌ کرده است. پدر خانواده چون نقش پدری دارد قرار نیست فداکار باشد، و ابدا نیست. مادر خانواده هم همینطور. حتی مادربزرگ خانواده هم شخصیت‌های جا افتاده و رایج مادربزرگ‌های فیلم‌ها نیست.

کارگردان در ابتدای فیلم با نشان دادن خانه کاروانی بدون پی و پله در مزرعه بی انتها حس امید پوچ و واهی را به خوبی به تماشاگر منتقل می‌کند. بعد از آن، این شروع را از چشم تک‌تک اعضای خانواده بررسی می‌کند.

اول به سراغ پدر می‌رود. جیکوب پدر بلند پرواز کره‌ای است که تلاش می‌کند به رویای بزرگش جامه‌ی عمل‌ بپوشاند. در عین حال از خانواده‌اش محافظت کند و الگویی موفق برای فرزندانش باشد. او در سکانسی حتی به این هم اعتراف می‌کند. اما، این الگوی موفق بودن تنها ظاهر قضیه است، زیرا که این پدر بیشتر از آنکه نگران سرنوشت خانواده باشد، در عمل از سرشکستگی خودش در رسیدن به رویاهایش و از دست رفتن اعتماد خانواده و جایگاهش به عنوان یک پدر شرقی (یعنی بزرگ خانواده و تصمیم‌گیرنده نهایی) می‌ترسد.

وابستگی جیکوب به رویایش در همه جای فیلم مشهود است. در طول فیلم بارها تا مرز یقین ازینکه جیکوب بین محصولات باغ و خانواده‌اش اولی را انتخاب می‌کند پیش می‌روید و این را مدیون بازی باورپذیر استیون یون (Steven Yeun) هستید. اگر سیر تکامل این بازیگر را در فیلم‌های قبلی‌اش دنبال کرده باشید متوجه می‌شوید که پختگی مناسبی در نقش‌آفرینی او ایجاد شده است. او به طرز شگفت‌آوری در انتقال استرس و اضطراب حاصل از مواجهه با شکست‌ها و عدم موفقیت‌های تدریجی به مخاطب در طول فیلم موفق عمل می‌کند.

سپس کارگردان این ماجراجویی پر ریسک را از چشم مادر خانواده بررسی می‌کند. زن محافظه‌کار و نسبتا بدبین به شرایط جدید که علاوه بر تلاش برای حفظ خانواده و فرزندانش می‌بایست با چالش‌های جا افتادن در شرایط تازه و برقراری ارتباط اجتماعی در ناکجا دست و پنجه نرم کند.

نقش مونیکا (مادر خانواده) نقش واکنش‌ها است، واکنش به بی‌مسئولیتی‌های جسته و گریخته همسرش. هان یری (Han Yeri) نقش‌آفرینی نفس‌گیری دارد. در هر قسمتی از فیلم می‌توانید با زبان بدن و شیوه بازیگری‌اش ارتباط برقرار کرده و همذات پنداری کنید. او سعی می‌کند خلاهای ناشی از همراهی همسرش را با روابط اجتماعی در کلیسا و چیره شدن در کار جدیدش پر کند.

مونیکا می‌توانست به راحتی به زنی فداکار و توسری‌خور شرقی تبدیل شود، اما بازی چند لایه و غیرخطی هان یری از تغییر نقشش به یک همسر تک بعدی مصنوعی و غرغرو جلوگیری کرده است.

کارگردان تقابل دو نقش پدر و مادر را به خوبی در طول فیلم حفظ کرده است. مادر مذهبی، محافظه‌کار و خرافی در مقابل پدری جسور، ریسک پذیر و بی‌اعتقاد به خرافات. مادری که ترجیح می‌دهد از حاشیه امن خودش به خاطر خانواده و مشکلات پسرش خارج نشود. او آب باریکه بخور و نمیر از کارخانه تشخیص جنسیت جوجه و زندگی در شهر بزرگ و پرامکانات را به رویاهای بلندپروازانه‌ای که امکان تحقق یافتنشان بسیار پایین است ترجیح می‌دهد.

مونیکا می‌توانست به راحتی به زنی فداکار و توسری‌خور شرقی تبدیل شود، اما بازی چند لایه و غیرخطی هان یری از تغییر نقشش به یک همسر تک بعدی مصنوعی و غرغرو جلوگیری کرده است.

این در مقابل پدری بی‌پروا و ماجراجو است که هست و نیست خانواده را وسط می‌گذارد و شرایط سخت را به نوعی تحمیلشان می‌کند تا به موفقیت در رویای بزرگش برسد. در عین حال این دو شخصیت متضاد همچنان در قالبی به نام خانواده تعامل می‌کنند.

شاید این تعامل به نوعی بیانگر نگاه «عشق و دوست داشتن راه حل هر کاری» باشد، اما من تصور نمی‌کنم که لی آیساک چانگ چنین هدف کلیشه‌ای از کلیت فیلم داشته باشد.

در ادامه با فرزندان این خانواده آشنا می‌شویم. کارگردان با قراردادن سکانس‌هایی از زندگی بچه‌ها تلاششان برای سازگاری با محیط جدید، روند جدی روایت را می‌شکند و به آن رنگ و بوی جالب و خنده‌داری می‌بخشد. سبک‌بالی خاص آن‌ها در اکتشاف محیط جدید و همینطور الگو گرفتن از والدینشان هر یک به نحوی (دیوید از پدرش و آن از مادرش) لحظات خاصی را در فیلم رقم می‌زند.

شخصیت دیوید برگرفته شده از ذهنیتی به نظر می‌رسد که هویت جدید را بر هویت اصیل مقدم‌تر می‌داند. دیوید خود را یک آمریکایی می‌بیند و برای آنکه با جامعه دورش همسان جلوه کند از تمام آنچه مربوط به کره است دوری می‌کند و خجالت می‌کشد. این ذهنیت را می‌توان به خوبی در رفتار دیوید با مادربزرگ عجیب و غریبش درک کرد. علاوه بر استعداد ذاتی، توانایی کارگردان در بیرون کشیدن چنین بازی درخشانی از آلن کیم (Alan Kim) تماشاگر را حیرت زده می‌کند. این بازیگر خردسال موفق شد عنوان بهترین بازیگر خردسال جوایز منتقدین را از آن خود کند.

روی هم رفته بزرگترین نقطه قوت این فیلم، نقش‌آفرینی بازیگرانش است. زیرا همانطور که در ابتدا گفتم داستان فیلم چیز جدیدی نیست. اما تسلط بی‌نظیر بازیگران روی نقش‌‌هایشان به گونه‌ای است که انگار با آن زندگی می‌کنند.

با این حال این فیلم سکانس‌هایی دارد که بود و نبودشان چندان فرقی به حال کلیت فیلم نمی‌کند. حتی سکانس‌هایی هستند که توجیه منطقی چندانی حداقل از نظر من ندارند. همینطور بخش‌هایی از فیلم هستند که کارگردان به کمک آن‌ها در تلاش بوده تا موضوع خاصی از فیلم را به نمایش بگذارد، اما به نظر می‌رسد سکانس‌های حاصل گنگ و نارسا هستند. این موارد می‌توانند نتیجه نقد ما به فیلم Minari را تغییر دهند. در ادامه با مثال‌هایی به توضیح این مساله می‌پردازم.

پاول همکار جیکوب یک مذهبی خرافی است. صحنه‌هایی از ابراز پاول را در طول فیلم می‌بینیم که قصد آن دقیقا مشخص نیست. کارگردان با ارائه تصویری از پاول حین انجام اعمال دفع اجنه و انرژی‌های بد و یا ارائه توضیحات جسته و گریخته از سرنوشت صاحب قبلی زمین چه هدفی را دنبال می‌کند؟ خرافی نشان دادن مردم آرکانزاس؟ بی‌اعتقادی جیکوب به خرافات و بی‌اعتناییش؟

یا در سکانسی که پاول روز یکشنبه صلیبی را به مقصد ناکجا حمل می‌کند و بچه‌های اتوبوس او را مسخره می‌کنند. کارگردان چه هدفی را دنبال می‌کند؟ نشان دهنده نژادپرستی پنهان افراد روستا؟ تنفر روستاییان از پاول؟

به نظر می‌رسد این سکانس‌ها پرداخت درستی ندارند. شاید بی‌دلیل بودن و گنگی سکانس اخیر برای این باشد که چیزهایی را از چشم دیوید نشان دهد. چیزهایی که او دلیلی برای رخ دادنشان ندارد.

بخش دیگری که برایم توجیه منطقی نداشت، ماندن بچه‌ها در خانه دوستانشان بود. دور افتاده بودن خانه، صمیمیت ناگهانی با خانواده دوستانشان، حتی جدا ماندن بچه‌ها در شب بستری مادربزرگشان در حالی که حتی نمی‌دانیم آن شب را کجا گذرانده است، قسمت‌هایی هستند که سوال‌هایی را ایجاد می‌کنند. به نظرم تنها چیزی که از سکانس ماندن دیوید در خانه دوستش می‌توان فهمید، تفاوت در نحوه برخورد و تربیت در خانواده شرقی و خانواده آمریکایی بود.

روی‌ هم رفته با وجود موسیقی متن دلپذیر (البته نه آن‌قدرها هم خوب)، این فیلم حال و هوای سرگرم‌کننده‌ای دارد، اما فیلمی عادی است. فیلم Minari انگار برشی از یک زندگی واقعی است بدون هیچ چیز اضافه. زندگی که سختی در آن هرگز پایانی ندارد، پایان خوشی وجود ندارد و همواره در هر مقطعی باید دوباره شروع کرد. این زندگی در هر شرایطی همواره ادامه می‌یابد. در این زندگی شانس می‌تواند یار شما باشد و یا اصلا نباشد. با این حال می‌شد از پایان‌بندی فیلم انتظار بیشتری داشت.

در کل به نظرم دیدن این فیلم می‌تواند اوقات خوبی برای بیننده رقم بزند زیرا ریتم چندان کندی هم ندارد. البته حواشی شکل گرفته پیرامون آن و این میزان توجه و تحسینی که برانگیخته بی‌تاثیر از شرایط سیاسی اخیر ایالات متحده و سایر دنیا در تحت فشار قراردادن مردم شرق آسیا درباره همه‌گیری نیست.

نقد شما به فیلم Minari چیست؟ آیا این فیلم را لایق حضور و نامزدی در اسکار 2021 می‌دانید؟

نوشتن دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دیدگاه شما پس از بررسی توسط تحریریه منتشر خواهد شد. در صورتی که در بخش نظرات سوالی پرسیده‌اید اگر ما دانش کافی از پاسخ آن داشتیم حتماً پاسخگوی شما خواهیم بود در غیر این صورت تنها به امید دریافت پاسخ مناسب از دیگران آن را منتشر خواهیم کرد.