Judgment at Nuremberg (1961)
بازی اسپنسر تریسی که بیشتر ساکت و شنونده و همواره در حال تفکر است، مخاطب را به همین کار تشویق میکند. شما در هنگام تماشای این فیلم که حاوی صحنههایی مستند از تاریخ هم هست، میشنوید و میاندیشید. و این بهترین ویژگی سینمای این سبک و بهترین کاری است که اکنون میتوانید با وقت خود بکنید.
فیلم Judgment at Nuremberg یا «محاکمه در نورنبرگ» به شکل جالبی، ایدههای آلمان نازی تحت فرماندهی «آدولف هیتلر» را به چالش میکشد.
فیلم Judgment at Nuremberg محصول سال 1961 به کارگردانی «استنلی کریمر» از جمله فیلمهای تحسین شده دوران فیلمهای تبلیغاتی هالیوود و برگرفته از محاکمههای تاریخی قضات آلمانی در شهر نورنبرگ توسط آمریکاییها است. فیلمی که در سبک درام دادگاهی ساخته شده و جوایز زیادی را کسب کرده است. فیلم Judgment at Nuremberg یا «محاکمه در نورنبرگ» به شکل جالبی، ایدههای آلمان نازی تحت فرماندهی «آدولف هیتلر» را به چالش میکشد. ایدههایی که منجر به کشته شدن میلیونها انسان، صرفا به خاطر باورهای ذهبی، اعتقادات و نژادشان بود. در یکی دیگر از قسمتهای فیلم پیشنهادی، به مروری بر فیلم محاکمه در نورنبرگ میپردازیم.
کریمر این فیلم را که ابتدا یه نمایش تلویزیونی بود، تنها چند سال بعد از پایان یافتن دادگاههای مشهور نورنبرگ ساخت. در آن زمان، هیچ یک از محکومان این دادگاه که عمدتا به حبس ابد محکوم شده بودند، دیگر در زندان گرفتار نبودند. جملهی پایانی فیلم Judgment at Nuremberg همین نکته را روایت میکند. در یکی از دیالوگهای فیلم بین «قاضی هیوود» (با بازی اسپنسر تریسی) و وکیل مدافع قضات آلمانی، همین موضوع مطرح میشود. «رالف» (با بازی ماکسیمیلیان شل) با قاضی هیوود شرط میبندد که تا پنج سال دیگر، هیچ از محکومان این پرونده همچنان در زندان نخواهند بود.
فیلم پیشنهادی: Mr Jones و همه چیزهایی که لازم است درباره استالین بدانید
فیلم همچنین در لحظات تاثیرگذاری به «مصلحتاندیشی» برخی از آمریکاییها اشاره میکند. نگاه فیلم به این مصلحتاندیشی، نگاه سرزنشگری است. از لحن فیلم برمیآید که آن دسته از قضات و فرماندهان ارتش آمریکا که معتقدند باید به خاطر مصلحت و آیندهنگری مراعات آلمانیها را کرد و عدالت را قربانی این راه کرد، خیانتکار بودند.
جادوی مباحثه در فیلم Judgment at Nuremberg
یکی از مهمترین ویژگیهای فیلمنامهی فیلم Judgment at Nuremberg وجود لحظات تاثیرگذارِ مباحثه در دادگاه است. موتیف تکرار شوندهی دادگاهها، به ریاست قاضی هیوود «اعتراض وارد نیست» در پاسخ به وکیل و دادستان است. او تلاش میکند که هر دو طرف تا جای ممکن به بیان نظرات خود بپردازند. قاضی مدام تکرار میکند که این دادگاه برای مشخص شدن حقیقت و ثابت شدن گناهکاری یا بیگناهی متهمان، هیچ حد و مرزی نمیشناسد. همین موضوع باعث میشود که مخاطب فیلم در نهایت به این دادگاه و حقانیت آن اعتماد کند. اعتمادی که از پس مباحثات طولانی صحنههای تاثیرگذار و شوکهکنندهی دادگاه حاصل میشود.
گفتگوها در دادگاه به شیوهی «هارپر لی» ادامه پیدا میکنند. هر گاه که دادستان پروندهی تازهای باز میکند و یا شاهد تازهای را به جایگاه فرا میخواند، وکیل شیوهی دفاع خود را تغییر میدهد. در نهایت، هیچ کس از این دادگاه پیروز خارج نمیشود، بلکه این حقیقت است که به زعم «ارنست یانینگ» (با بازی برت لنکستر) متهم اصلی دادگاه، بر آن تاکید میشود. کریمر نهایت تلاش خود را کرده تا مخاطب را مجاب کند که شاهد یک روند دادرسی عادلانه است. چیزی نهایتا متضاد دادگاههای رایش سوم در زمان تصدی ارنست یانینگ در مقام قاضی القضات آلمان.
فیلم، این محاکمهها را با صحنههایی از گفتگوهای قاضی هیوود و مردم در هم میآمیزد. مهمترین نکتهای که فیلم به آن میرسد، نقش مردم در شکلگیری چنین حکومتی و در نهایت، وقوع این جنایت علیه بشریت است.
قاضی هیوود یک بار از اهالی خانهای که در آن ساکن است از وضع شهر در زمان رالیهای حزب میپرسد. آنها اما سراسیمه موضوع را به جنایتهای آلمان نازی نسبت میدهند و سریع اعلام برائت میکنند. آنها میگویند ما نمیدانستیم. و فیلم کمکم ثابت میکند که این ادعا، یک مبحث جامعهشناختی است. وجدان جمعی شهروندان نورنبرگ و مردم آلمان، آنقدر از جنایات هولناک نازیها شوکه شده است که برای سلب مسئولیت از خود، دست به چنین اعلام برائتی میزند. همهی مردم در این واکنش سهیم هستند. مردم عادی که خود را سیاسی نمیدانند، اعضای حزب و حتا همسران فرماندهان عالی رتبه ارتش. همه مدعی هستند که «نمیدانستند».
این سوال برای قاضی هیوود پیش میآید که پس چه کسی میدانست؟ چه کسی انجام میداد؟ هیتلر، هیملر و گوبلز به تنهایی مرتکب این جنایات نشدند. این که فیلم هرگز مستقیما انگشت اشارهاش را به سمت مردم نمیگیرد نکته بسیار مهمی است. به هر حال مردم نه وضعکننده قوانین بودهاند و نه آمر به جنایت. شاید تنها گناه آنها سازش با وضع موجود بوده است. بر این پیام در یکی از صحنههای دادگاه و مواجهه با یکی از شاهدان پروندهای قدیمی به قضاوت یانینگ تاکید میشود.
فیلم نه تنها بر مسئلهی نازاسازی اقلیتها و محاکمهی افراد مختلف به دلیل یهودی بودن یا ارتباط با افراد یهودی، که بر مسئلهی تبدیل شدن این تبعیضها به «قانون» تاکید میکند. قانونی که به گفتهی حاکمان آلمان برای دفاع از کشور وضع شده است. اوضاع آلمان در آن زمان وخیم بوده و حزب ناسیونال سوسیال کشور را نجات داده است. اما به چه قیمتی؟ و با تصویب چه قوانینی؟ در یکی از صحنهها، یک زن خانهدار برای هیوود توضیح میدهد که هیتلر برای آلمان تماما هم ضرر نبود، و کارهای خوبی هم کرد. او بلافاصله برای کارهای خوب هیتلر مثال میآورد و میگوید: «مثلا اتوبان را ساخت.»
رالف در یکی از مجادلههای مهم خود در دادگاه آخر، با عصبانیت توضیح میدهد که این فقط ارنست یانینگ و دیگر مقامات آلمان نبودهاند که دست به جنایت زدهاند. بلکه همهی دنیا، وقتی که قدرت گرفتن هیتلر را به نظاره نشسته بودند، سهمی در این جنایات دارند. وقتی انتشارات در سراسر جهان کتاب «نبرد من» را چاپ میکردند، وقتی کارخانههای آمریکایی به تکمیل چرخهای صنعت آلمان کمک میکردند، وقتی سران کشورها با هیتلر عکس یادگاری میانداختند.
فیلم Judgment at Nuremberg یک فیلم فوقالعاده درگیرکننده و آموزنده است. بازی اسپنسر تریسی که بیشتر ساکت و شنونده و همواره در حال تفکر است، مخاطب را به همین کار تشویق میکند. شما در هنگام تماشای این فیلم که حاوی صحنههایی مستند از تاریخ هم هست، میشنوید و میاندیشید. و این بهترین ویژگی سینمای این سبک و بهترین کاری است که اکنون میتوانید با وقت خود بکنید.